رادیو بدون شایعه

بایگانی

۷۱ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

برنامه افطار بیست و نهم



به چشم به هم زدنی رسیدیم به بیست و  پنجمین روز تیر ماه سال
1394
و بیست و نهمین روز ِماه مبارک رمضان

*******************************************

به نام ِ خدایی که مُعطی ِ

و همیشه اعطا کننده اس

*******************************************
 
میگن کسی که سلام میکنه دنبال ِ یه بهانه دوستانه اس که سر ِ حرف ُ با آدم باز کنه
 
پس ...... سلام
 
میگن کسی که سلام میکنه راحت و بی دردسر میره سر ِ اصل ِ مطلب
 
پس .... سلام
 
میگن کسی که سلام میکنه میدونه که باید قدر ِ این با هم بودنها رُ بدونه
 
پس .... سلام
 
میگن کسی که سلام میکنه حتما حرفاش شنیدنی ِ

پس سلام

میگن کسی که سلام میکنه حتما شما رُ یه هم صحبت ِ خوب دیده

پس برای ِ یه گپ و گفت ِ ساده و صمیمی
 سلام
***********************************
امروز هم دنبال ِ تَرک کردنیم

و بهترش دنبال ِ تغییر دادن

دنبال ِ تغییر دادنه چیزی که همچنین محسوس یا نامحسوس آرامشمونو کم کرده
 
*********************************
 
امروز میخوام از یه چیزی بگم که بین ِ ماها خیلی رواج داره

*********************************

انقدر که خیلیا از صبح که بیدار میشن مشغولشن تا شب

 *******************************

یه کاری که واقعا وقتی بهش فکر میکنی نمیفهمی چرا انقدر درگیرش هستی
 
 ***********************************

یه سوال مادر ِ شمام خوراکیهای ِ خوب ُ جمع میکنه میذاره واسه یه روزی که شاید مهمون بیاد؟؟؟
 
***************************************
توی ِ خونه چند تا از شما یه عالمه وسیله هست که جمع کردن واسه جاهاز دخترخونه که اگه خاستگار اومد اسباب و اثاث داشته باشه

**********************************

پدرتون ماشینش همیشه گوشه پارکینگ ِ که اکه یه روزی خواستین برین سفر آماه باشه

*****************************************
 
همه حقوق ِ شوهرتون میره تو یه حساب ِ پس انداز که بعد از ده  بیست سال خونه بخرین
 
****************************************

 اسباب بازیهای ِ نو و شیک و گرون ِ بچگیتون بالای ِ کمد بود و انقدر ازش استفاده نکردین که یا بزرگ شدین یا سهم ِ یکی دیگه شد

**************************************
لباسهای ِ خوبتونو هیچ وقت نمپوشین تا اگه یه وقت یه مهمونی ای پیش اومد تر و تمیز باشه
 
*************************************

بشقابهای ِ خوبتون گوشه کمد ِ واسه مهمون

*********************************

پول ِ پارک و سینما بردنه بچه هاتونو جمه میکنین که دو سه سال بعد واسش دوچرخه بخرین

***********************************
خب این شد که همش بعدا

پس واسه زندگی ِ الانتون چیکار میکنین

 ************************************

ایشالا که صد و بیست سال عمر کنین اما اگه یه وقت به سال ِ بعدم نرسیدین چی

*************************************
 
با  این همه واسه بعد و روز ِ مبادا چیکار میکنین
***************************************
 
البته تا یه حد و اندازه ایش خوبه
 
این که آدم یه درصدی از داشته هاش ُ بذاره واسه آینده ای که نمیدونه توش چه اتفاقی میافته
 
اما این که از همه چی بگذری و درست بگی واسه بعدا

نه
 
خداییش این دیگه زندگی نیست

چون ماها از خودمون صد درصد گذشتیم و همش میگیم آینده

چیزی که نمیذاره از روزهای ِ امروز  و داشته هامون حتی کم لذت بیریم

******************************************

ماها داریم میدوییم واسه زندگی کردن

 زندگی کردنی که بیشترش

امروز و یه کمش هم واسه فرداس

میگم کمش چون معلوم نیست به فردا برسیم

و امروز اصل ِ

اون یه کم هم واسه این که اگه رسیدیم و خدایی نکرده مشکلی پیش اومد یه چیزی تو دستمون باشه

اینجوری دیگه دلشوره هم نداریم و همچین

با یه دل ِ آسوده با امروزمون کیف میکنیم  

****************************************
 
شما چی فکر میکنین؟؟؟

به نظر ِشما چطوری میشه ترس ِ از آینده رُ کم کرد و توی ِ همین روزای ِ نزدیک ِ امروز زندگی کرد ؟؟؟؟

شماره تماس:

شماره پیامک:
*****************************************
 
(حدیث ماه رمضان)

حضرت رسول خدا ص میفرمایند: اگر بندگان ارزش ِ ماه رمضان را میدانستند آرزو میکردند که همه سال ماه ِ مبارک رمضان باشد
****************************************
 
شمار ُ نمیدونم اما توی ِ خونه ما اینجوری بود که تا یه لباس ِ خوب و قشنگ میخریدیم باید میذاشتیمش توی

ِ کمد واسه اون روزی که قرار بود بریم مهمون

و خدا میدونه که چه روزایی تو حسرت ِ پوشیدنش دلمون آب شد

یا این که تا بابام خدا بیامرز یکی دوجعبه شیرنی میگرفت مادرم قایمش میکرد واسه مهمونی آخر هفته

یا این که تا یه ظرف و ظروف قشنگی میخرید

میبرد زیر زمین واسه جاهاز خواهرم

اونم خواهری که اون موقع ها ده سالش بود

یادمه بابام بهمون پول تو چیبی میداد و من آرزو داشتم که یه بار با اون پول ِ آب نبات قیچی بخرم اما مادرم پولا

رُ از ما میگرفت و بهمونمیگفت که واسمون جمع میکنه برای ِ روز ِ مبادا   


یادمه بنده خدا بابام میگفت خانم ولش کن بذار با این دو زار پول کیفش ُ ببره

واسه روز ِ مبادا هم خدا بزرگه

خلاصه کلی از لذتهای ِ قشنگی که میتونستیم توی ِ بچگی و نوججونی و جوونی داشته باشم سر ِ همین ترس ِ از

آینده و جمع کردنه واسه روز ِ مبادا  تموم  شد و رفت

من بزرگ  شدم و به لطف ِ همون جمع کردنه کلی پول داشتم اما حالا دیگه خیلی از اون چیزایی که قبلا

 داشتنشون خوشحالم میکرد

احساسی بهم نمیده

حالا قضیه یه جور ِ دیگه شده

حالام باید حقوقمو دو دستس بذارم بانک و پول جمع کنم واسه خونه

حالام تا به شوهرم میگم بریم سفر

میگه پولش ُ گذاشتم ماشین ُ عوض کنم

و خلاصه قصه ِ ادامه داره

میدونین

من به مادرم و شوهرم و

 همه اونایی که اینجوری فکر میکنن حق میدم

ولی فکر میکنم اینجوری دیگه خیلی سفت و سخته

میشه آسون تر گرفت و کمی هم از امروز ِ زندگی لذت برد
 
*******************************************
ماها هم خودمون باید یاد بگیریم و هم به بچه هامون باید یاد بدیم که اولا مهم تر از فردا ، امروز ِ

کسی که نتونه از امروزش استفاده کنه و باهاش خوش باشه

فردا هم کاری نمیکنه

باید یاد بگیریم که آدم واسه دلواپسی ِ روزایی که هنوز نیومده

همه امروزش ُ خراب نمیکنه

اولا خدایی که امروز  هست فردا و پس فردا و سالهای ِ بعد هم هست

دوما اگه خیلی نگرانین

یه بیمه کوچیک و یه درصد ِ کمی از حقوق ِ و خرج ِ ماهانه تون کافیه برای ِ کنار گذاشتن

بقیه شُ باید همین امروز استفده کرد

و گرنه مثلمون میشه مثل ِ اون بچه چهار پنج ساله ای

که امروز با یه آب نبات خوش ِ ولی ما بهش میگیم که پولش ُ واست میذاریم بانک که بیست سال ِ دیگه خونه بخری

اینجوری لذت ِ ساده امروز شس ازش گرفتیم و بهش وعده روزی رُ دادیم که شای اصلا نبینه

و اگه ببینه هم معلوم نیست که خونه بیس سال ِ دیگه قدِ آب نبات چوبی ِ پنج سالگی خوشحالش میکنه یا نه

خواهش میکنم انقدر خوشیهای ِ امروزمونو فدای ِ ترس ِ از فردا نکنیم
 

*****************************************

دیروز رفته بودم خونه یکی از دوستام

بهم گفته بود که یه دست مبل ِ نو خریده

بنده خدا شوهرش هی ذوق داشت که مبلا رُ به من و شوهرم نشون بده اما دوستم یه ملافه بزرگ کشیده بود رو

همشون و میگفت که کثیف میشه

وقتی میاومدیم خونه شوهرم گفت که دلم برای ِ اقا پویا خیلی سوخت

گفتم چرا

گفت فکر کن با کلی ذوق و شوق یه دست مبل خریده اما خودش نمیتونه کیفش ُ ببره


حق داشت این رفتاری ِ که خیلی از ماها داریم

ترس ِ از خراب شدن
کثیف شدن
از بین رفتن

خب بابا جان اصلا کثیف شه میشوریش

خراب بشه درستش میکنی

به قول ِ خان جونم

مرگ که نیست که دوا نداشته باشه
 
*****************************************

باور تون میشه این رفتار ِ مثلا ساده و بی اهمیت ِ ما چه اثراتی روی ِ خودمونو بچه هامون داره

من کسی رُ میشناسم که پنجاه سالش ِ و اتاقش پره از عروسک

از عروسکهایی که توی ِ بچکی همش بهش گفتن بده نگه داریم واسه سال ِ دیگه ات


من کسی رُ میشناسم که هنوزم وقتی لباس ِ مهمونی میپوشه دلش شور میزنه و یاد ِ بچگیهاش میافته که نکنه

 کثیفش کنی

نکنه پاره اش کنی
 

من کسی رُ میشناسم که کمدش پر از کفش و لباس ِ

نو و قشنگ ِ اما وقتی میخواد بره مهمونی همون لباس کهنه شُ میپوشه

من کسی رُ میشناسم که با شصت سال سن بزرگترین آرزوش داشتنه یه دوچرخه اس
اما حالا دیگه روش نمیشه سوار ِ دوچرخه بشه

من کسایی رُ میشناسم که برای ِ داشتننه همه این چیزایی داشتن و اجازه استفاده ازش ُ نداشتن

دست به کارایی زدن که یه وقتایی باورش ممکن هم نیست
 
کارایی که خیلی براشون گرون تموم شده

************************************************

(دین من مکتب من)  

من مسلمونم و افتخارم اینه که در دین ِ من به قدر ِ دونستنه اوقات خیلی سفارش شده

من مسلمونم و افتخارم اینه که  در دین ِ من به قدر ِ همدیگه رُ دونستن خیلی اهمیت داده شده

من مسلمونم و افتخارم اینه که خدایی دارم که رزاق بودنش همیشگی ِ

من مسلمونم و افتخارم اینه که خدایی دارم که هیچ وقت تنهام نمیذاره و من هراسی از آینده ندارم

من مسلمونم و افتخارم اینه که دینی دارم که بهم یاد داده چطور با تدبیر زندگی کنم

من مسلمونم و افتخارم اینه که خدایی دارم که بهم یاد داه در امروز زندگی کن و نگاهی هم به فردا داشته باش

***********************************************

واقعا یعنی چی که ماها واسه بچه مون لباسی که دوست داره ُ نمیخریم و به جاش با پولش براش حساب ِ بانکی باز میکنیم

یعنی چی که واسه تولد ِ بچه مون به جای ِ اسباب بازی و کتاب و عروسک سکه کادو میدیم و افتخار میکنیم که براش پس انداز میکنیم

یعنی چی که مدتهاست با زن و بچه مون یه رستوران نرفتیم و تا حرفش پیش میاد میگیم داریم واسه قسط ی بعدی پس انداز میکنیم

یعنی چی که با وجود ِ توان ِ خرید ِ یه خونه کوچیک سالها مستاجر میمونیم تا بتونیم اون خونه رویایی ای که آرزوش ُ داریم بخریم

یعنی چی که بلد نیستیم با نگاهی منطقی به آینده و برآورد ِ اونچه که نیاز ِ از زندگی امروز مون لذت ببریم

 ***********************************************

بازم میگم که ما مخالف ِ اینده نگری نیستیم

فقط میگیم به اندازه و بدون ِ ترس و دلواپسی
 
*********************************************

خدا هست پس هراسی برای فردا نیست

*********************************************
 
( قبل از اذان)

خدایا تا هیچ شدنه فاصله زمین و آسمانت تنها چشم بر هم زدنی فاصله است
به حرمت ِ این لحظات ِ دل ِ مرا از تمام ِ بندهای ِ دیده و نادیده رها کن
از بندهایی که نمیگذارد این دل ... مسافر ِ آسمان ِ آستان ِ تو شود
****************************************


  • رادیو بدون شایعه
  • ۰
  • ۰

برنامه افق- 5 شنبه

  • رادیو بدون شایعه
  • ۰
  • ۰

راه شب- مژده


راه شب مژده

  • رادیو بدون شایعه
  • ۰
  • ۰


برنامه سحر بیست و نهم

  • رادیو بدون شایعه
  • ۰
  • ۰


برنامه افطار بیست و هشتم

  • رادیو بدون شایعه
  • ۰
  • ۰


برنامه افق- چهارشنبه

  • رادیو بدون شایعه
  • ۰
  • ۰


برنامه سحر بیست و هشتم

  • رادیو بدون شایعه
  • ۰
  • ۰


برنامه افطار- بیست و هفتم

23 تیرماه سال 1394

بیست و هفتمین قرار ِ مهمانی

و تنها سه قرار باقی مونده

*******************************************

به نام ِ خدایی که منتهای ِ حُسن ِ و از او جز خوبی به بنده هاش نمیرسه

*******************************************

میگن کسی که سلام میکنه ..... دوست داره .. دوستای ِ زیادی داشته باشه

پس سلام

*********************************

میگن کسی که سلام میکنه ..... خیلی اهل ِ دلخوری نیست

پس سلام

*********************************

میگن کسی که سلام میکنه ..... همیشه دیگران ُ با خودش داره و تنها نمیمونه

پس سلام

*******************************

میگن کسی که سلام میکنه ..... هیچ وقت غصه نمیخوره چون کلی غمخوار داره

پس سلام

***********************************

میگن کسی که سلام میکنه .....  دوست ِ خداست چون سلام اسم ِ خداست

پس سلام

**************************************

با ما بمونین که این چند شب ِ آخر هم به چشم به هم زدنی میگذره

*************************************

امروز یکی از دوستام ُ دیدم ...... حالش خیلی خوب نبود

بهم گفت ..... دعا کنم که واسه بچه اش اتفاقی نیفته

گفتم چی شده

گفت : دیروز توی ِ یکی از سایتها درباره یه داروی ِ گیاهی چیزی خونده و شب واسه بچه اش درست کرده ، بهش داده و بچه اش مسموم شده و الانم بیمارستانه

گفت شوهرش وقتی فهمیده خیلی ناراحت شده و الانم با هم قهرن

گفت اومده مرخصی بگیره که بره بیمارستان

راستش چند دیقه قبل که بهش زنگ زدم گفت : شکر ِ خدا حال ِ بچه اش خوبه وخطر رفع شده

ولی من حسابی رفتم تو فکر

تو فکر ِ این که چرا اینجوری میشه

چون این اولین دردسری نبود که بین ِ آدمای ِ دور و برم ، اینجوری ، باهاش روبرو شده بودم

*************************************

دردسرهایی که نتیجه ندونستن و کم دونستن بود

*************************************

دردسرهایی که نتیجه اعتماد به نفس ِ کاذب ِ بعضیا بود

*************************************

عین ِ همسایه ما .... که هیچ وقت بچه هاش ُ  نمیبره دکتر و خودش واسشون دارو میگیره

*************************************

عین ِ بچه خواهر ِ خودم که هر وقت با شوهرش مشکلی پیدا میکنه به جای ِ مطالعه و مراجعه به کسی که متخصص ِ کار باشه

یا زنگ میزنه به خواهر ِ من یا خواهر خودش .. و نتیجه این که زندگیش جهنم شده

*************************************

عین ِ شوهر ِ من .... که وقتی یه چیزی خراب میشه .. میگه خودم بلدم درستش کنم و الان یه وسیله سالم تو خونه مون نیست

*************************************

عین ِ دوستم که کتابخونه ش شده سایتهای ِ اینترنتی و جواب سوالاش ُ از شبکه های ِ مجازی میگیره

*************************************

عین ِ بچه خودم که تا ازش تحقیق ِ درسی میخوان میدوا ِ تو اینترنت و کپی میکنه

*************************************

و عین ِ همه ما که تا میخوایم چیزی بدونیم و از خبری سر دربیاریم

میزنیم تو اینترنت و تمام و کمال اعتماد میکنیم به اون صفحه هایی که جلوی ِ چشممون باز میشه

****************************************

این وسط ... تکلیف ِ اونایی که برای ِ جواب ِ سوالاشون دهها کتاب میخونن

چیه

اونا درست میرن یا ما؟؟

*************************************

تکلیف ِ اونایی که سالها میرن دانشگاه و درس میخونن یا مهارتی پیدا کنن چیه

**********************************

تکلیف ِ اونایی که پولاشونو جمع میکنن تا روزنامه و کتا و مجله بخرن چیه

************************************

واقعا میشه برای ِ اطلاعات .... به این سطح پایین و به شبکه ها بسنده کرد ؟

*************************************

شما حاضرین این کار ُ بکنین

***************************************

فکر نمیکنم چون صفحه حوادث روزنامه ها پر ِ از اتفاقاتی که در اثر ِ اطلاعات ِ کم ما درباره مسائل ، پیش میان

اطلاعاتی که نتیجه سرانه مطالعه پایین ِ و منجر به گرفتاریهایی میشه که یه وقتایی زندگیمونو زیر و رو میکنه

و یه نقط میذاره جلوی ِ آرامشمون و تمام

*************************************************

امروز به یه تغییر ِ کوچولو فکر کنیم

یه این که برای ِ راحتی فکر و دل و زندگیهامون

یه کم بیشتر بخونیم ... بیشتر بدونیم

البته بیشتر خوندنی که مال مجله های ِ زرد و شبکه ها نباشه

اصل باشه

اصل به اندازه کتابهای ِ معتبر و نشستن پای ِ صحبت ِ استادهای ِ واقعی

******************************************

به نظر ِشما برای ِ بالا بردنه سرانه مطالعه و کسب ِ اطلاعات ِ بیشتر چیکار میتونیم بکنیم

چون اونی که بیشتر میدونه راحت تر زندگی میکنه و راحت تر با شرایتطش کنار میاد؟

شماره تماس:

شماره پیامک:

*****************************************

(حدیث ماه رمضان)

حضرت محمد صلی ا... علیه و آله والسلم فرمودند:

ماه رمضان ماه خدا و آن ماهی است که نیکی‏ها در آن دو چندان (و ثواب آن دو برابر) خواهد بود.

*****************************************

من قبول دارم که این روزا خیلی چیزا آسون شده

دیگه لازم نیست برای ِ شنیدنه اخرین اخبار منتظر ِ  چاپ ِروزنامه بمونی ... یا منتظر ِ ساعت ِ پخش ِ خبر

چون یه وقتایی حتی زودتر از این که یه اتفاقی بیفته .. خبرش تو اینترنت ِ

تو اینترنتی که توی ِ خونه که سهل ِ توی ِ گوشی ِ هممون هست

قبول دارم که این روزا دیگه لازم نیست برای ِ پیدا کردنه یه کتاب .... ماهها این ور و اون ور بگردی و آخرش با یه قیمت گرون بخریش چون  خیلی راحت میشه فایل ِ یه کتاب ِ چند هزار صفحه ای رُ تو چند ثانیه کپی کرد اونم بدون ِ هزینه

من قبول دارم که این روزا دغدغه و مشغولیتهای ِ ما انقدر زیاد شده که واسه چند صفحه که سهل ِ  واسه خوندنه چند خط هم وقتی نداریم

قبول دارم کتاب یه کم گرون ِ

قبول دارم پیدا کردنه یه چیزی توی ِ اینترنت خیلی راحت تره تا تویِ یه کتاب

اما ..... اما این وسط یه سوتفاهم ِ بزرگ پیش میاد

اونم این که ماها فکر میکنیم این گشت و گذارمون تو اینترنت میشه ساعت ِ مطالعه ..در حالی که اصلا این طوری نیست

دوم این که نمیشه به چیزایی که توی ِ سایتها نوشته میشه خیلی اعتماد کرد

چون کسایی که مطلبی رُ توی ِ سایتی میذارن اعتبار و درستیش ُ تضمین نمیکنن

و این یعنی اول گرفتاری

چون کم کم سطح ِ سوادمون میاد پایین و به یه جایی میرسیم که به ظاهر همه چی میدونیم اما در اصل هیچی نمیدونیم

ندونستنی که مار ُ دچار ِ مشکلات ِ کوچیک و بزرگ ِ زیادی میکنه

مشکلاتی که یه راست ارامشمونو هدف میگیره اگه به نتایج مصیب باری نرسه

*******************************************

شعر ِ دوست داشتنی ِ صد دانه یاقوت که یادتونه

استاد مصطفی رحماندوست شاعر این شعر کلامی جالب دارن که میگن

دو مشکل بزرگ در جامعه ما وجود داره :

اول اینکه همه من هستیم و ما رُ به رسمیت نمی‌شناسیم ،

و دوم اینکه کتاب نمی‌خونیم .

*****************************************

مطالعه یعنی خوندنه یه مطلبی که ربط ِ موضوعی داشته باشه

معلوم باشه کی نوشتتش

معلوم باشه بر اساس ِ چی نوشته و امتحان ِ خودش ُ پس داده باشه

نه خوندنه یه مطلبی که اصلا معلوم نیست بچه دو ساله نوشتتش یا آدم 70 ساله

مطلبی که صحت ِ علمیش معلوم نیست

و فقط برای ِ زیاد کردنه مراجعین به صفحه های ِ مجازی ِ

من حیرت میکنم از اونایی که ساعت ِ گشت و گذارشون تو اینترنت ُ میذارن به حساب ِ ساعت ِ مطالعه و با اعتماد به نفس ِ آنچنانی هم داده هاشونو افاضه میکنن به بقیه

********************************************

دقت کردین قبل طرف یه چیزی که میخواست بگه میگفت : تو فلان کتاب خوندم

اما امروز میگن تو سایت نوشته بود .....

********************************************

دیروز رفته بودم یه کتاب فروشی .... بالای ِ سردرش نوشته بود

مساله این نیست که خرید کتاب چقدر گرون تموم میشه،

مساله اینه که اگر کتاب نخونی چقدر برات گرون تموم میشه

****************************************

دیروز که به کتاب فروشی رفتم اول یک کتاب جمله ی خیلی قشنگی نوشته بود که حیفم اومد براتون ننویسم:

مساله این نیست که خرید کتاب چقدر گرون تموم میشه،

 

مساله اینه که اگر کتاب نخونی چقدر برات گرون تموم میشه

آدم هر چی بیشتر بخونه ، بیشتر میدونه

و هر چی بیشتر بدونه خیالش راحت تره

چون بهتر تصمیم میگیره

جوانب ُ بهتر تشخیص میده

و حتی اگه خطایی هم ازش سر بزنه زودتر از بقیه میتونه رفعش کنه

*****************************************

به کسی برنخوره حرفی که میخوام بزنم از دلسوزی ِ

میزان اهمیت ما به شکم و مغزهامون رُ از مقایسه تعداد کتابسراها و کبابسراهای شهرمون میشه فهمید

افسوس قضیه در اینه که بیشترین جایی که ما به مغز اهمیت می دیم تو کله پاچه فروشیه

***************************************

میدونین ما این روزا به یمن ِ خیلی از این تکنولوژیهای ِ جدید خیلی چیزا میدونیم

اما همون جوری که گفتم هیچی نمیدونیم

مثال ِ ماها شده مثال ِ اون کسی که همه اجزای ِ ماشین ُ بلده اما هیچ وقت تعمیرکار ِ خوبی نیست

یا اون کسی که جزئیات ِ یه قرمه سبزی رُ میدونه اما هیچ وقت آشپز خوبی نیست

یا اون کسی که همه اصول ِ مسائل ِ خانوادگی رُ میدونه اما هیچ وقت یه روانشناس ِ خوبی نیست

حالا فکر کنین هر کدوم از این کسایی که گفتم به اسم اطلاعات و از فرط ِ لبریز شدنه مطالعات و علم و اگاهی تصمیم بگیرن که برای ِ بقیه نسخه تجویز کنن .....

فقط خدا میدونه که چی میشه

***************************************
آدمی که مطالعه نمیکنه .... هر چقدر هم که بدونه یه جایی ذخیره اطلاعتش ته میکشه و تموم میشه

یه جایی دونسته هاش قدیمی میشه و به هیچ دردی نمیخوره

و یه روزی میرسه که احساس میکنه اصلا دنیاش ُ نمیفهمه

چون این چشمه باید به یه سرچشمه ای وصل میشده که مدام جوشان و ساری و جاری باشه

من متعجبم از اونایی که هر چند وقت یه بار .. گوشی و نرم افزارهای ِ کامپیوتر شون  و به روز میکنن اما ... محتوای ِ مغزشون همون چیزی ِ که سی سال ِ پیش بوده

و اون وقت جالب ِ که مدام مینالن از این که زبون ِ بچه ها و جوونای ِ امروز ُ نمیفهمن

و مدام گله دارن از این که زندگی ِ زمان ِ ما یه جور ِ دیگه ای بود

****************************************

کسی که چیزای ِ خوبی نمی خونه؛

هیچ برتری نسبت به کسی که کتاب نمی خونه نداره.

چون

کتاب خواندن مهم نیست چیزای ِ خوب خوندن مهمه

یه چیزایی یا به درد ِ خودمون بخوره

یا به درد ِ بقیه...

********************************************

(دین من مکتب من)

من مسلمونم و افتخارم به دینی ِ که خداش میگه آیا اونایی که میدونن و اونایی که نمیدونن با هم برابرن

من مسلمونم و افتخارم به دینی ِ که برای ِ تفکر ارزش زیادی قائل ِ

من مسلمونم و افتخارم به دینی ِ پیروان ِ واقعیش همه اهل ِ علمن

من مسلمونم و افتخارم به دینی ِ که پیامبرش میگه از گهواره تا گور دانش بجویید

من مسلمونم و افتخارم به دینی ِ که قلم ِ علما در اون ارزشمند ِ

من مسلمونم و افتخارم به دینی ِ که میگه هر کی به دیگری کلامی یاد بده .. او رُ بنده خودش کرده

من مسلمونم و افتخارم به دینی ِ که میگه اونایی که میدونن زودتر به خدا میرسن

*******************************************************

(یعنی چی)

این حرفایی که میخوام بزنم اول به خودمه

چون اگه نجنبیم .. کم کم یه مصیبت ِ بزرگ مار ُ با خودش میبره

واقعا یعنی چی که پول ِ چیپس و پفک و بستنی ِ بچه های ِ ما از پول ِ کتابایی که میخرن بیشتره

یعنی چی که جایزه کارای ِ خوب ِ بچه های ِ ما به جای ِ کتاب شده گوشی و تبلت

یعنی چی که ماها یادمون رفته که بچه ها کتابخونی رُ از ما یاد میگیرن

یعنی چی که همه حواسمون رفته به غذا و پوشاک بچه ها و از مغزشون غافل شدیم

یعنی چی که شبکه های ِ اجتماعی جای ِ مطالعه هر روزمونو گرفتن

یعنی چی که انقدر اعتماد میکنیم به چیزی که نمیدونیم چقدر درسته

یعنی چی که هر چی مشغول تر میشیم به جای ِ کم کردنه ساعت ِ تماشای ِ تلویزیون و مهمونی و صحبت ِ با تلفن از وقت ِ مطالعه مون میزنیم

یعنی چی که کم کم ... کتابها برامون شده  یه جزء تزئینی تو دکور خونه

یعنی چی که مدرک ِ دانشگاهی تو دستمونه اما هیچی نمیدونیم

باور کنین اگه به خودمون نیایم و جلوی ِ ضرر رُ نگیریم کم کم به فاجعه ای میرسیم که جبرانی نداره

**********************************************

( قبل از اذان)

مهربان پروردگار من؛

می دانم حتی دست خالی برگشتن از درگاهت؛

«بی حکمت» نیست ...

****************************************

 

 

  • رادیو بدون شایعه
  • ۰
  • ۰


برنامه افق- سه شنبه

  • رادیو بدون شایعه
  • ۰
  • ۰


برنامه افق- جمعه

 

  • رادیو بدون شایعه