سرمشق
سرمشق
افق
برنامه
راه شب
راه شب
به نام ِ خدایی که زمین رُ فرش ِ زندگی و آسمون رُ سقف ِ خونه ما کرد
فرش و سقفی زیبا که مثلش وجودش نداره
و اینها همه هدیه خدان
خدایی که با همه ما خیلی مهربونه
***********************************************************
سلام و شب ِ همگی بخیر
شب ِ همه شمایی که ، هوای ِ کمی تا قسمتی پاک رُ نفس میکشید
*******************************************************
سلام به همه اونایی که قصه هوای ِ پاک و زمین ِ پاک براشون جدی ِ
اونقدر جدی که میتونن در حد ِ بحران ببیننش
**************************************************
همه اونهایی که میدونن زندگی کردن توی ِ بهترین خونه ها و با بهترین امکانات اما توی ِ شهری که کمتر از یک ماه در سال هوای ِ تمیز داره
هیچ ارزشی نداره
***************************************************
همه اونایی که عاشق ِ سلامتی ان ، هم سلامتی خودشون و هم دیگران
به اونایی که هر روز صبح قبل از باز کردنه چشماشون آرزو میکنن که یه آسمون ِ آبی ببینن
به اونایی که عاشق ِ سرسبزی و درخت و گل و جنگلن
به اونایی که پرنده ها و حیوانات رُ دوست دارن
به اونایی که باور دارن کوه، جنگل ، دریا و حتی همین هوایی که نفس میکشیم
یه ثروت ِ ملی ِ
یه گنجی که از گذشته ها به ما رسیده و از ما هم باید به تمام و کمال ... بی هیچ کم و کاستی ، به بچه های ِ
فردا برسه
*******************************************************
فرصت ِ امشب رُ با ما باشید که حرف و حدیث ِ ما از یه امانتی ِ بزرگه
یه امانتی که با کمال ِ تاسف ما چندان امانتدار ِ خوبی براش نبودیم
یه امانتی خیلی خیلی مهم به اسم ِ محیط ِ زیست
*********************************************************
به نظر ِ شما بهترین و موثرترین و مهم ترین راه برای ِ مراقبت از محیط ِ زیست چیه؟؟؟؟
و ساده ترین و زودترین پیشنهادی که به ذهن ِ شما میرسه چه پیشنهادی ِ ؟؟؟؟
شماره تماس:
شماره پیامک:
***************************************************
(داستان)
شاید باورتون نشه اما آقاجون هشتاد ساله من .. خیلی بیشتر از من که بچه اش هستم درگیر ِ مسائل و اتفاقاتی ِ که یه وقتایی حتی من ازش خبردار هم نمیشم
عین ِ همین جمعه ء گذشته که من وقتی رفتم خونه آقاجون اینا دیدم دارم حاضر میشه بره بیرون
با خنده گفتم : کجا به سلامتی
آقاجونم با خنده گفت : داریو میرم پاکسازی رودخونه کرج
هاج و واج نگاه کردم و گفتم : کجا ؟؟؟؟؟؟
گفت : رودخونه کرج
گفتم : یعنی چی آقاجون
آقاجون گفت : یعنی چی نداره ... با دوستام قرار گذاشتیم بریم زباله جمع کنیم
گفتم : شما بری زباله جمع کنی؟؟؟
گفت : پس کی بره؟؟؟
گفتم : آخه شما که نمیتونی
گفت : خیلی هم خوب میتونم ...... اگه دوست داری تو هم بیا .... تا ظهر بر میگردیم
راستش من انقدر هاج و واج شده بودم که نه بخاطر ِ رودخونه کرج که بیشتر چون نگران ِ آقاجون بودم باهاش راهی شدم
وقتی رسیدیم .. کلی آدم اونجا بودن .. اونقدر که آخر ِ کار .. یه کوه زباله از داخل ِ رودخونه کرج جمع کردیم
جالبش این بود که خیلیا واسه تفریح اومده بودن و کنار ِ رودخونه نشسته بودن و ما چند بار با کیسه های ِ پر از زباله از کنارشون رد شدیم
فکر کنم برای ششمین بار بود که یه آقای مسن صدام زد و من و اقاجون رفتیم طرفش
خانمش یه مقدار شیرینی بهمون تعارف کرد بهم گفت : شما جایی مشغول به کار نیستی و بیکاری؟
گفتم: نه من کار دارم و جایی شاغل هستم
دوباره پرسید : پس چرا صبح جمعه خودت و این پدرت ُ برای جمع کردن آشغال خراب کردی؛
تازه فهمیدم که تو فکرش چی میگذره
اون فکر می کرد ما به خاطر ِ درآمد مالی داریم این کارُ انجام می دیم و
و اینجا که رسید آقاجون خیلی بامزه گفت : نخیر .. ما فعال ِ محیط زیست هستیم
آقاهه گفت : فعال ِ چی چی
آقاجون گفت : محیط زیست.. این کارم انجام میدیم تا درس ِ عبرتی باشه واشه بقیه
اون بنده خدا هم که تازه فهمیده بود قضیه از چه قراره برای چند لحظه ای به فکر فرو رفت و بعد از چند دقیقه گفت : من از صبح تا به حال می بینم که این خانم ها و آقایون دارن زباله ها رُ از رودخونه جمع میکنن پیش خودم گفتم ؛ شاید این زباله ها گرون قیمت باشه که اینا با این سر وضع های ِ مرتب و تمیز دارن زباله جمع می کنن.
به نظر ِ شما بهترین و موثرترین و مهم ترین راه برای ِ مراقبت از محیط ِ زیست چیه؟؟؟؟
و ساده ترین و زودترین پیشنهادی که به ذهن ِ شما میرسه چه پیشنهادی ِ ؟؟؟؟
شماره تماس:
شماره پیامک:
**************************************************
راستش من نمیدونم چرا اما انگار بعضی وقتا وقتی از بعضی چیزا زیاد حرف میزنی واسه بقیه عادی میشه
اونقدر عادی که دیگه اهمیتی برای ِ کسی نداره
قصه محیط ِ زیست هم همین شده اونقدر این ور اون ور از مشکلات و بحرانهاش شنیدیم که دیگه کم کم داره برامون عادی میشه
اما .... اما خطرش اینجاست که این قصه هر چقدر هم که برای ِ ما عادی بشه از خطر و مضراتش چیزی کم نمیشه
خطراتی که به چشم نمیان اما یکدفعه زندگیهامونو نابود میکنن
مثل ِ اتفاقی که برای ِ هوای ِ شهرهای ِ بزرگ ایران افتاده ، هوایی آلوده که گاهی احساس میکنیم هیچ درمانی نداره
گرد و غباری که هر از گاهی بعضی از شهرهای ِ مرزی ِ ایران رُ پر میکنه و زندگی رُ برای ِ اهالی سخت
انقراض ِ تعداد ِ قابل ِ توجهی از حیواناتی که جز در کشور ِ ما در هیچ کجای ِ دنیا وجود نداشتن
از بین رفتن ِ طبیعت ِ بی همتای ِ شمال و الودگی ِ آب دریا
و ..... ده ها و صدها اتفاق ِ دیگه ای که به آروم آروم داره راه ِ نفس ِ زندگیهای ِ ما رُ میگیره
زندگی ای که حتی برای یک لحظه اش هم نمیشه قیمت و بهایی گذاشت
شاید خوب باشه اگه امروز به عشق ِ ایران و طبیعت ِ چهارفصلش دل به حرفهایی خوب بسپاریم و بیشتر یاد بگیریم
یاد بگیریم که چطور باید مراقب ِ این مرزِ همیشه دوست داشتنی باشیم
سرزمینی که گذشتگان ِ ما به صحت و سلامت به ما سپردن و ما هم باید به خوبی به اهالی ِ فردای ِ ایران بسپاریم
*************************************************************
شاید بعضی وقتها ، بعضی از ماها به حقیقت ِ اون کاری که انجام میدیم واقف نیستیم
کمترین بی احترامی ِ ما به طبیعت ، و محیط ِ زیست انداختنه یه زباله کوچیک توی ِ خیابونه
زباله ای که شاید توی ِ حجم ِ بزرگ ِ خیابون اصلا دیده نشه و حتی به چشم هم نیاد
شاید بد نباشه که وقتی زباله ای توی ِ دستهامونه
به این فکر کنیم که
"هر پسمانده ای که به زمین می اندازیم ، قامت یک نفر رُ خم می کند "
******************************************************
بعضیا فکر میکنن توی ِ قصه محیط ِ زیست هیچ سهمی ندارن
یعنی فکر میکنن که وظیفه دیگرانه که حواسشون به محیط ِ زیست باشه
اما حقیقت اینه که این زمین مال ِ همه ماست
و هر کسی که پاش ُ روش میذاره و توی ِ هواش نفس میکشه باید مراقبش باشه
" نجات دادنه زمین یه مساله تشریفاتی نیست
چون اگر طبیعت از این همه آلودگی نجات پیدا نکنه
ما هم نجات پیدا نمیکنیم
قدم های ِ کوچیک ِ هر کدوم از ما با هم جمع میشه و میشه یه کار ِ بزرگ
چه بخوایم و چه نخوایم باید باور کنیم که حال ِ زمین ِ پیر ِ ما زیاد خوش نیست و برای ِ خوب شدنش باید همین امروز دست به کار بشیم
چون فردا خیلی دیر ِ
خیلی دیر
*************************************************************
قصه ما آدما با طبیعت قصه عجیبیه
قصه ای که وقتی توش دقیق میشیم
از کارهای ِ خودمون حیرت میکنیم
همه ماها دوست داریم توی ِ طبیعت باشیم و یه جزیی از طبیعت ، اونقدر که از بودنه با طبیعت لذت میبریم
اما عجیب اینجاست که خود ِ ما از مهم ترین نابودگردهای ِ طبیعت هستیم
ما طبیعت رُ نابود میکنیم و به جاش محیطهای ِ مصنوعی و نازیبا میسازیم
برای ِ خودمون شهری علم میکنیم و اون وقت توی ِ این شهر ِ مصنوعی پارک و دریاچه و بیشه های ِ مصنوعی و باغ وحش میسازیم
تا وقتی که از زندگی ِ ماشینی خسته شدیم به همین دست ساخته های ِ مثلا نماد ِ طبیعت پناه ببریم و آرامش بگیریم
به نظر ِ شما ما خودمونو فریب نمیدیم؟؟؟!!!!!
************************************************************
برای تهیه یک تُن کاغذ 15 اصله درخت نابود میشود
15 درختی که مطمئنن بیش از 15 سال زمان صرف رشد و بزرگ شدنش شده
******************************************************
دوستی سالها قبل میگفت: شاید فردا هوایی برای ِ نفس کشیدن و زمینی برای ِ زندگی نداشته باشیم
من خندیدم چون حرفش به نظرم شوخی میرسید
اما حالا اصلا بعید نمیدونم که تا مدتی بعد
هوایی برای ِ نفس کشیدن و زمینی برای ِ زندگی نداشته باشیم
*******************************************************
این روزا یکی از اتفاقهای ِ خوبی که بخصوص بین ِ جوونها داره میافته اینه که
خیلی از اونا وقتی تصمیم به انجام ِ یه کار ِ گروهی ِ خوب و خداپسندانه میگیرن
میزنن به دل ِ کوه و طبیعت و وقت و ساعت ِ تعطیلشون رُ صرف ِ تمیزی ِ کوه و رودخونه و جنگل میکنن
کاری که شاید به نظر سخت و حتی بی دلیل بیاد
چون مطمئنن اونها نمیتونن همه آلودگیها رُ پاک کنن
اما ... اما برداشتنه یه قدم ِ کوچیک هم حال ِ آدم ُ بهتر میکنه
حال ِ خوبی که هم اشتیاق ِ آدم ُ به تکرار ِ اون کار بیشتر میکنه و
هم میتونه باعث ِ اشتیاق ِ دیگران هم بشه
*********************************************************
خیلی از ماها به اسم ِ داشتنه یه زندگی ِ بهتر و شادتر
محیط ِ زیستمون رُ خراب میکنیم
خیلی از ماها به هوای ِ داشتنه یه خونه امروزی تر، یه عالمه درخت و گل رُ از بین میبریم
خیلی از ماها به اسم ِ تفریح و رفع ِ خستگی ، بهترین طبیعت ِ جنگل رُ خراب میکنیم و ویلای ِ شخصی میسازیم
خیلی از ما به اسم ِ نگهداری از حیوانات اونها ر ُ از طبیعتشون دور میکنیم و خونه شون رُ برای ِ همیشه قفس میکنیم
خیلی از ماها واقعا نمیدونیم که از زندگی چی میخوایم و چی رُ به قیمت ِ چی بدست میاریم
خیلی از ما گنج های ِ زندگیمونو میدیم و به جاش رنج میگیریم
درست مثل ِ قصه ِ محیط ِ زیست که ازش میگذریم برای ِ زندگی
************************************************************
به نظر ِ شما میشه با اصل ِ طبیعت و زندگی جنگید و خوب زندگی کرد؟؟؟
راستی حواسمون به این هست که توی ِ قصه طبیعت رضایت ِ خدا کجاست؟؟؟
*******************************************************
اونایی که براحتی از طبیعت میگذرن و زیر ِ پا میذارنش میتونن جواب ِ بچه های ِ فردارُ بِدن ؟؟؟؟؟
بچه هایی که هوایی پاک
زمینی سبز
درختانی سر به آسمون کشیده
گلهایی تماشایی حقشون بوده و ما ازشون دریغ کردیم
*******************************************************
حضرت امام رضا ع
من
برای دعاهایم
به کسی پناه میبرم
به کسی که آستان آسمان رنگش دری به سوی آسمان است
و از او تا خدا فاصله ای نیست
تا آنجا که در آستانش
آرزوها
امیدها
صداها
و دعاها
به قدر لحظه ای
و شاید کمتر از لحظه به خدا میرسد
به کسی که دست دلم را میگیرد
و برایم مهربانانه هجی میکند
که چگونه
خدایم را
به دعا بخوانم
به کسی که به مِهر شهره است
و
آسمانیان او را
امام رئوف میخوانند
امامی که نامش
اجابت تمام دعاهای گفته و ناگفته است
امام رئوف علی ابن موسی الرضا
سلام برتو ای آرام دل من
سلام بر تو که
راضی به رضای خدایی
*****************************************************
حضرت امام زمان عج
ساده میگویم
تا حرفهایم
به ابهام نرسد
کوتاه میگویم
تا حرفهایم
کسی را خسته نکند
من
در تمام عالم
و در تمام روزها و شبهایی که برایم میگذرد
و در میان تمام آنچه که برایم آشنا و ناآشنایند
و در میان تمام امیدها و آرزوهایم
و در میان تمام صداها و سکوتهایم
تنها
به
اشتیاق اجابته یک دعاست
که چشم هایم به آسمان است
و دستهایم امیدوار
به اشتیاق آن که
تمام شود این روزها و شبهای بی او
و دلم آرام شود
به بودنه کسی
که دنیای انتظار است
من
میدانم
که دعایم
به اجابت میرسد
*************************************************************
خداحافظی
برای آخر حرفی نیست
جز امید این که بیشتر از اونچه که هست .. هوای ِ محیط ِ زیستمونو داشته باشیم
تا قراری دوباره خداحافظ
**************************************************************
برنامه
برنامه
افق
افق