افق- اصل و فرع

برنامه

گروه معارف و مناسبتهایِ رادیو ایران تقدیم میکند.

***************************************************

به افق آفتاب

****************************************************

با نام ِ خدایی که بخشنده و مهربانه.

خدمت ِ همه شما دوستان همراه عرض ِ سلام داریم و از خدای ِ بزرگ میخوایم که این روزهای ِ  ماه مبارک ِ رمضان رُ  برای ِ ما در زمره بهترین اوقات قرار بده و به تبرک ِ این اوقات زندگیهامون سرشار ِ از نور و روشنی بشه.

**************************************************

این که ما داریم از چیزایی حرف میزنیم که جاشون توی ِ زندگی و رفتارها و کارهامون عوض شده.

*************************************************

یه جابجایی ِ از اساس اشتباه که متاسفانه خیلیا متوجه خطا بودنش نیستن ، چون با هزاران توجیه و دلیل دل ِ خودشونو آروم میکنن و خیالشونو راحت.

*******************************************************

تویِ زندگیه خیلی از ماها جای ِ اصل و فرع عوض شده و نکته البته دردناک ترش اینه که گاهی اصلا متوجه نیستیم که چی اصل بوده و چی فرع.

************************************************

گاهی توی ِ زندگی ِ بعضی از ماها اونقدر اون فرع پررنگ شده که نمیتونیم اونو اصل نبینیم و این آغازه گرفتاریها و مشکلاتمون میشه.

********************************************

قطعا هیچ فرعی نمیتونه جای ِ اصل ُ بگیره و حتی اگه برای ِ کوتاه مدت هم این مساله پیش بیاد ، دوامی نداره و یه جورایی به سرانجام نمیرسه.

******************************************

به نظر ِ شما این جابجا شدنه اصل و فرع توی ِ زندگیه ماها چه مضرات و مشکلاتی میتونه ایجاد کنه؟

شماره تماس:

شماره پیامک:

**********************************************

یکی از بزرگ ترین درس ها نه فقط در زندگی معنوی که در زندگی مادی اینه که بدونیم چه چیزی جزء اصول و در نتیجه مهمه و چه چیزهایی فرعیه. همه ما آرزوهای بزرگی در سر داریم اما اغلب فراموش می کنیم که زندگی از همین روزهای پی در پی که بی توجه اونها رُ سر می کنیم ساخته می شه. اگه هر روز ولو یک گام به اونچه در زندگیمون مهمه نزدیک نمی شیم، یعنی این اصل رُ رعایت نمی کنیم.

برای یک سالک این بسیار مهمه که مرکز وجود خودش، اونچه با روح و افسانه شخصی اش در ارتباطه رُ تشخیص بده و هر چیزی که در رابطه با این اصول مهمه رُ در اولویت قرار بده . بقیه چیزها به تدریج  خودشون جای درستشون رُ پیدا می کنن. این اساس ِ ساز و کارِ اصول و فرعیات در زندگیه.

******************************************

زندگی پیشرفته امروزی حواس پرت کن های زیادی رُ در سر راه ِ همه ما قرار می ده  که شاید گذشتگان ما با اونها مواجه نبودن تفریحاتی مثل شبکه های اجتماعی، تلگرام و…، انواع و اقسام شبکه های ماهواره ای و تلویزیون و تبلیغاتی که افراد رُ به مصرف بیشتر و فرو رفتن بیشتر در این سیستم تشویق می کنه، باعث می شه که خیلی وقت ها فروع جای اصول رُ در زندگی بگیرن. قطعا شما هم بعد از نگاهی گذرا به زندگیهاتون به خوبی متوجه میشین که موارد بسیاری هست که صحبت ها و کارهای ما نه تنها غیر ضروریه ،  که حتی جلوی پرداختن به اون چیزهایی که مهم اسهست ر ُ هم میگیره و برا ی سلامت روان ما بشدت مضره.

************************************************

 

با نشستن پای ِ درس ِ بزرگان به خوبی به این نتیجه میزسیم که برای ِ پیدا کردنه اصول و رها شدنه از گرفتاری در فرعیات باید ،  اولا ورای هر چیزی، اونچه رُ که در زندگی برامون مهمه رُ با توجه به ویژگیهای ِ روحی و فکریمون شناسایی کنیم و در قدم دوم کل زندگی خودمون رُ طوری سامان بدیم که پرداختن به اصول در اولویت قرار بگیره، نه اینکه بخاطر تماشای یه فیلم بی محتوا یا یه مهمانی که تنها از روی آداب و رسومه اصول زندگی مورد غفلت قرار بگیره. البته امیدوارم سوءتفاهم نشه ، ما نمی گیم  که تفریحات و مسائل فرعی زندگی رُ کلا باید کنار بگذاریم، درست برعکس  ما میگیم اگه برنامه ریز خوبی باشیدم می تونیم اصول و فروع رُ  به خوبی در کنار هم بچینیم.

توجه به این مساله از اون نظر مهم تر میشه که عمر خیلی خیلی زود سپری می شه و تا چشم بهم بزنیم زنگ رحیل به صدا در میاد و هنگام رفتن فرا می رسه.

*************************************************

بزرگ میگفت :  دلیل این که بعضیا که عاقبت‌بخیر نمی‌شن و گرفتار دنیا و گناهان می‌شن، اینه که از اصل، به فرع و اعتبارات دنیا چسبیدن، به امور دنیا که اعتباریه؛ چسبیدن و به جای اینکه جهت‌شون رُ به سمتِ اصلِ عالَم تنظیم کنن، برای اعتبارات دنیا، اصالت قائل شدن.

اصل و هویت ما، روح ماست که از خداست و در وجود ما آفریده شده. اصل ما، باطن ماست. حقیقت عالم هم خداونده، مابقی در این عالم ممکنات هستن. کار اصلی ما در این دنیا  بندگی خداست؛ مابقی ارزش‌ها اعتباریه یعنی گاهی اعتبار داره و گاهی اصلاً اصالت نداره.  

*********************************************

با خودم فکر میکردم که چرا خدای  بعضی از ما شده مسائل دنیوی مثل ماشین، خانه، موبایل، امکانات، رزق و روزی، آبرو و...؟

وقتی این اعتبارات دنیایی اصل شد و اون روح، باطن، حقیقت و خدا اصل نشد، برای این‌ [اعتبارات] وقت می‌ذاریم و و سرمایه گذاری می‌کنیم‌، در همین راستا حرکت می‌کنیم و اخلاقمون رُ هم طبق همین قاعده تنظیم می‌کنیم. نتیجه اونم این میشه که طرف میگه : باید زرنگ باشی، تو نبَری دیگران می‌برند، تو نخوری بقیه می‌خورند، حلال و حرام دیگه مهم نیست.

*****************************************

اصل قرار دادن ِ فرعیات باعث می‌شه  تا طرف احساس مالکیت پیدا کنه و بخواد بر همه چیز حکومت کنه. این فرد دیگه عبد خدا نیست و با توجه به این که اصل، عبودیت خداست ، این مساله در زندگی ِ اون فرد اتفاق نمیافته. 

*******************************************

اصل قرار دادنه فرعیات، گاهی  تا طغیان ِ آدمی در برابره خدا هم پیش میره.

وقتی کسی بیرون از مرز بندگی خدا، زندگی ‌کنه، نگاهش به زندگی عوض می‌شه، در نتیجه برنامه‌ریزی‌ها و معیارهای اون هم تغییر می‌کنه. چون به دنیا نگاه می‌کنه، معیارهای او هم دنیایی می‌شه، معیارهاش می‌شه مد و پول و زیبایی و مقام و مدرک، ارزش رُ در این چیزها می‌بینه و به آدم‌هایی که این چیزها رُ ندارن، اعتنایی نمی‌کنه. هر جا می‌ره  باید نفع ِ دنیایی ببره یک رسمی یا عنوانی، هیچ‌جا بی‌حساب و کتاب و برای خدا نمی‌ره. با کسانی که موقعیت و پولی دارن دوست می‌شه نه با بندگان خوب خدا. با کسانی رفاقت می‌کنه که بتونه از اونها چیزی به دست بیاره.

 

کسی که اینطور شده، به جای اینکه بندگی کنه، چون حد خودش رُ گم کرده،  حالا می‌خواد خدایی کنه. طغیان می‌کنه و دنبال مالکیت و حکومت بر همه‌کس و همه‌چیزه.

*********************************************

(مناجات)

خداوندا، ما را در شمار توبه کنندگانى در آور که محبت خود را به آنان ارزانى داشته‏ اى و پذیرفته‏ اى که به طاعت تو باز گردند، اى دادگرترین دادگران.

خدایا، از پدران و مادران و همکیشان ما، آنان که دیده از جهان بسته ‏اند و آنان که هنوز جام مرگ ننوشیده‏ اند، در گذر. بار خدایا بر پیامبر ما و خاندان او درود بفرست همچنان که بر ملائکه مقربین خود درود فرستاده‏ اى. و بر او و خاندانش درود بفرست، آن سان که بر پیامبران مرسل خود درود فرستاده ‏اى. و درود بفرست بر او و خاندانش، آن سان که بندگان صالح خود را درود فرستاده‏اى، درودى بر تر از درود آنها، اى پروردگار جهانیان. درودى که برکت آن به ما رسد و سود آن نصیب ما گردد و سبب استجابت دعاى ما شود، که تو کریم‏تر کسى هستى که بدو رغبت توان یافت و کارسازترین کسى هستى که بدو توکل توان کرد و تو خود بخشنده ‏ترین کسان به سائلان درگاه خود هستى. و أنت على کل شی‏ء قدیر.