رادیو بدون شایعه

بایگانی
  • ۰
  • ۰

برنامه

گروه معارف و مناسبتهای رادیو ایران تقدیم میکند.

*******************************************

به افق آفتاب

*******************************************

به نام ِ خدا و  سلام

*******************************************

میگن اهل ِ خدا  و طلب کنندگان ِ خدا صفات ِ ویژه ای دارن که از مهم ترین هاش اینه که جز خدا نمیگن و جز خدا نمیشون و جز برای ِ او قدمی برنمیدارن.

********************************************

خدا جوها  در همه امور نگاهشون به خداست و از خودشون حرفی و نقلی ندارن اونها هر چه که میکنند همه منطبق با رضایِ خداست.

*******************************************

البته رسیدن به چنین جایگاهی آسون نیست چون گاهی در فراز و فرود ِ زندگی چیزهایی پیش میاد که شاید دل و میل ِ آدم به سمتی باشه که مورد ِ رضای ِ خدا نیست و اینجاست که فرق ِ بین ِ اونهایی که ایمان ِ حقیقی به خدا دارن با بقیه معلوم میشه.

**************************************

به نظر ِ شما چطور میشه خدا رُ به حقیقت در همه ابعاد ِ زندگی طلب کنیم و جز خدا ندید و جز از خدا نگفت و جز از خدا نشنید؟

شماره تماس:

شماره پیامک:

***************************************

انسان به همون میزان که خدا رُ ناآگاهانه پرستش می کنه، ناآگاهانه هم یک سلسله دستورهای الهی رُ پیروی می کنه. وقتی که شعور نا آگاهانه تبدیل بشه به شعور آگاه که پیغمبران برای همین آمده اند برای این که ما رُ به فطرت خودمون سوق بدن و اون شعور ناآگاه و اون امر فطری رُ تبدیل به یک امرآگاهانه کنن، اون وقت دیگه تمام کارهای او می شه اخلاقی ،نه فقط همون یک عده کارهای معین، بلکه خوابیدن او هم می شه یک کار اخلاقی، غذاخوردن او هم می شه اخلاقی؛ یعنی وقتی برنامه زندگی ما بر اساس تکلیف و رضای حق تنظیم شد، اون وقت خوردن ما، خوابیدن و راه رفتن ما، حرف زدن ما و خلاصه زندگی و مردن ما یکپارچه می شه اخلاق، یعنی یکپارچه می شه کارهای مقدس.

پس همه، در جهت رضای خدا انجام و رنگ الهی به خود می گیره، همگی در دایره عبادت و پرستش قرار گرفته و دارای ارزش معنوی و اخلاقی می شن.

*****************************************

طالب ِ خدا بودن یعنی زندگی برای ِ خدا و بخاطر ِ خدا ، یعنی اعمال وکارهایی که انجام می دهد رنگ خدایی داشته باشد وبه عبارت دیگر هرکاری که می کند یا واجب باشد ویا مستحب وحتی مباح را تبدیل به مستحب کند! روشن کردن کولرنیز می تواند رنگ خدایی بگیرد ، اگر غایت ونهایت کارها، برای خدا وبه خاطر خدا باشد روشن کردن کولر ویا ماشین لباس شویی ویا تعمیر کردن ویاحتی درست کردن آن هم با توجه به هدف وغایت کار، رنگ خدایی می گیرد .

**********************************************

امام حسین(علیه السلام) در دعای عرفه می‌فرماید: خدایا هر که تو را دارد چه ندارد؟ (ماذا فقد ما وجدک) هر که تو را دارد چی ندارد و هر که تو را ندارد چی دارد؟ یوسف توی چاه هیچی نداشت خدا داشت برادران یوسف بیرون چاه همه چیزی داشتند خدا نداشتند و بالاخره برادرها سقوط کردند یوسف درخشید امام حسین(علیه السلام) زیر سم اسب هیچی نداشت و حکومت بنی امیه و یزید همه چیزی داشتند بالاخره امام حسین(علیه السلام) درخشید بنی امیه محو شد. هر که خدا دارد همه چیزی دارد هر که خدا ندارد هیچی ندارد این جملـﺔ امام حسین(علیه السلام) است .

*****************************************************

امام علی(علیه السلام) می‌فرمایند ، خدا طلب بودن یعنی رنگ ِ خدایی به همه امور ِ زندگی دادن ، رنگ خدایی یعنی کارهایتان را رنگ معنوی به آن بدهید رنگی که مردم به شما میدهند  پاک می‌شود اما رنگی که خدا به شما میدهد میماند. ،می‌گوید اگر می‌خواهید پاک نشوید رنگ الهی داشته باشید آنچه رنگ شماست می‌رود.

*******************************************

در وضعیت خداگونه بودن ، یعنی بودن در عشق مطلق و بی پایان . یعنی همواره در اوج آرامش، سکون درونی، و هوشیاری مطلق بودن، یعنی تحت هر شرایطی ناظر مطلق بودن، بدون اینکه آشوب احساسی درونی، اضطراب یا نگرانی در شما ایجاد شود. وضعیت خداگونه یعنی هر لحظه اوج حس قدرت و فراوانی داشتن و در عین حال خالی از “منیت و غرور” بودن و با همه آفرینش حس یکی بودن داشتن. زمان کافی را صرف کنید تا این وضعیت درونی را در خود ایجاد کنید و با تمام قدرت کائنات متحد شوید.

*********************************************

در روایت است که حضرت عیسی علیه السلام از خداوند در خواست کرد کسی را به او نشان دهد که نزد خدا محبوب تر از او باشد ، خداوند عیسی را به پیرزنی که در خرابه ای زندگی می کرد وبا بدنی فلج و چشمانی نابینا در گوشه ای رها شده بود ، راهنمایی نمود . حضرت عیسی علیه السلام جلوتر رفت ودقّت کرد ، دید پیرزن مشغول ذکری است :

خدایا شکرت که نعمتم دادی ،  به من کرم کردی ، زیبایی ام  دادی  و کرامت دادی .

حضرت عیسی علیه السلام تعجب کرد که اوبا این بدن فلج که فقط دهانش کار می کند ، چرا چنین ستایش می کند ؟

از او پرسید : خداوند به تو چه داده است که این قدر تشکّر می کنی ؟

پیرزن گفت : یا عیسی ،  خدا آن چه به من داده بود از من گرفت

و  برای ِ گرفتنه نعمتهایش از من .. حتی به قدر ِ نگاهی کوچک به من ِ بنده نگریسته است

من به همان نگاه او خوشم چرا که خدا این نگاه رابه دیگری نداشته وبه من کرده است ؛ پس جای شکر دارد

*****************************************

مناجات

الهـی
چراغ دل مریدانی و انس جان غریبانی، کریما آسایش سینه محبانی و نهایت همت قاصدانی
الهـی
جرم من زیر حلم تو پنهان است و تو پرده عفو خود بر من گستران
الهـی
این چیست که با دوستان خود را کردی که هر که ایشان را جست ترا یافت و تا ترا ندید ایشان را نشناخت
الهـی
عاجز و سرگردانم ، نه آنچه دانم دارم و نه آنچه دارم دانم
الهـی
بر تارک ما خاک خجالت نثار مکن و ما را به بلای خود گرفتار مکن
الهـی
چون به تو بنگریم شاهیم و تاج بر سر وچون بخود تگریم خاکیم و از خاک کمتر
الهـی
هر کس تو را شناخت هرچه غیر تو بود بینداخت

 

  • ۹۸/۱۲/۱۹
  • رادیو بدون شایعه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی