رادیو بدون شایعه

بایگانی
  • ۰
  • ۰

برنامه 

 

گروه فرهنگ و اندیشه رادیو ایران تقدیم میکند

*******************************************

به افق آفتاب

*******************************************

به نام ِ خدایی که علیم ِ

و به همه گفته ها و ناگفته ها

و دیده ها و نادیده ها آگاهه

*******************************************

همراه ما باشین در قراری دوباره از به افق آفتاب

***********************************

نمیدونم شما هم مثل ِ من گاهی از دست ِ بقیه دلخور میشین یا نه

*************************************

بخصوص از دست ِ اونایی که ازشون توقع داشتین و خلاف ِ اون چیزی که شما فکر میکردین عمل کردن و به اصلاح پشتیبانتون نبودن

*************************************

بخصوص از دست ِ اونایی که انتظار داشتین واستون قدمی بردارن اما اونا به روی ِ خودشون نیاوردن

*************************************

شایداگه قصه به همین جا ختم میشد خیلی مهم نبود .. چون بخش درداورش اینجاست که همینایی که حاضر نیستن برات یه قدم بردارن

نوبت ِ خودشون که میشه انتظار دارن ... زمین و زمان ُ واسشون به هم بریزی

*************************************

کسایی که انگار از بقیه طلبکارن .... سر ِ چی .... خدا میدونه

*************************************

اصلا کی گفته که ما باید از همدیگه انتظار داشته باشیم

*************************************

کی گفته که باید از هم متوقع باشیم

*************************************

چرا ما باید همیشه منتظر باشیم که یه قسمتی از کارمونو بقیه انجام بدن

*************************************

یه قسمتی که اگه نشد ... هی حرص و جوش بخوریم و خودمونو داغون کنیم

****************************************

من میگم ماها باید یه جوری باشیم که از هیچ کس هیچ انتظاری نداشته باشیم

اینجوری اگه کسی واسمون قدمی هم برداره خوشحالمون کرده

البته این مساله کاملا متفاوت از وظایفی که هر کدممون روی ِ دوشمونه

وظایفی که انجام دادنش نه انتظار ِ و نه توقع

****************************************

چرا از همسایه تون توقع دارین که مثل ِ شما هر از گاهی باغچه رُ آب ده؟؟؟

*************************************

چرا از همکارتون توقع دارین که مثل ِ شما وقتی عجله دارین .. کاراتونو انجام بده؟؟؟

**********************************

چرا از عروستون توقع دارین که مثل ِ دخترتون باشه؟؟؟

************************************

چرا از فامیلاتون انتظار دارین که توی ِ همه مهمونیا شما رُ دعوت کنن؟؟

*************************************

چرا از مدیر مدرسه بچه تون انتظار دارین که حواسش فقط به بچه شما باشه؟؟؟

***************************************

چرا از همه انتظار دارین که به میل ِ شما باشن و شما خودتون یک قدم هم برندارین؟؟؟

****************************************

اینجوری که نمیشه که؟؟؟

اصلا حد و اندازه این انتظارها کجاست؟؟

انتظار داشتنه خوبه یا بد ؟؟؟

اصلا شما تو یِ زندگی پشتتون به کی گرمه؟

شماره تماس:

شماره پیامک:

*****************************************

واقعا چرا ماها یه جاهایی لقمه رُ دور ِ سر ِ خودمون میچرخونیم؟؟؟

چرا یه جاهایی یادمون میره که باید سراغ ِ کی بریم؟؟؟

چرا یه جاهایی راه ُ گم میکنیم؟؟؟

چرا با وجود ِ خدا ... باز هم نگران و دلواپسیم

چرا با وجود ِ این که میدونیم خدا هست باز هم یه جاهایی احساس ِ تنهایی میکنیم؟؟

چرا با وجود ِ این که خدا در همه سالها و روزهای ِ عمرمون  بهمون روزی داده باز هم نگران فردا و فرداهای ِ دیگه ایم ؟؟؟

چرا با این که میدونیم خدا حکیم ِ باز هم توی ِ بعضی از اتفاق های ِ زندگی چرا میگیم و گله مندیم؟؟؟

چرا با وجود ِ این که میدونیم خدا محال ِ برای ِ بنده اش جز خیر و خوبی بخواد

بازم یه جاهایی مردد میشیم 

چرا گاهی باورهامون کمرنگ میشه و خودمونو دل و روح و فکرمونو آشفته میکنیم؟؟؟ 

خدایی که اگه بهش اعتماد کنیم محال ِ ما رُ جز به مقصد ِ خیر و سعادت برسونه

خدایی که در سوره مبارکه زمر آیه شریفه 36 میفرمایند:

آیا خداوند براى بنده‏اش کافى نیست؟ و مردم تو را از غیر خدا مى‏ترسانند و هر که را خدا گمراه کند پس هیچ راهنمایى براى او نخواهد بود.

در شرح ِ معنی ِ این آیه

آورده اند که بت پرستان به پیامبر اسلام می‌گفتند: اگر بت‌های ما را تحقیر کنی، به تو بلا و آزار می‌رسد. این آیه نازل شد و به حضرت دلداری داد که: آیا خداوند براى بنده‏اش کافى نیست؟

و ما وقتی خوب نگاه میکنیم میبینیم که واقعیت هم جز این نیست

واقعیت اینه که وظیفهٔ ما در هر شرایطی بندگی خداست چنانکه در حدیث می‌خونیم: کسی که همهٔ تلاش و همتش بندگی خدا باشد، خداوند خواسته‌های دنیا و آخرتش را برآورده می‌کند واگر انسان بنده‏ خدا شد، خداوند امور او را کفایت و کفالت می‏کند

این آیه  به ساده ترین کلام بیانگر نقش اطمینان انسان به خداوند در تحقق کفایت الهی ِ

حضرت امام على علیه السلام مى‏فرمایند:

ریشه خشنودى، حسن اعتماد به خداست.

و نیز فرمودند:

هر که به خدا اعتماد کند، یقین او باقى بماند.

و

هر که به خدا اعتماد داشته باشد، امور را به او واگذارد.

********************************

این که آدم بخواد به کسی تکیه کنه خوبه 

اما .....

اگه بخوایم دقیق بشیم که چرا آدما از همدیگه توقع پیدا میکنن و چرا گاهی به این توقع ها و انتظارها بی تفاوتن باید بگیم ...

ماها به چند دلیل از هم متوقع میشیم

یکی بخاطر ِ این که خودخواهیم و دوست داریم که همه در اختیارمون باشن

دوم بخاطر ِ این که شاید توی ِ انجام ِ یه کاری ... کمی ضعیفیم و دوست داریم که بقیه کمکمون باشن

سوم بخاطر ِ این که تنبلیم  بدمون نمیاد که کارامونو به بقیه حواله کنیم و ازشون توقع داشته باشیم که تمام و کمال انجامش بدن

این وسط جوابایی که اتفاق میافته ... خیلی دور از ذهن نیست

دیگران معمولا انقدر وقت ندارن که بخوان صرف ما کنن پس نمیتونن توقع ِ ما از خودشونو جواب بدن

دوم این که میتونن اما انقدر تنگ نظرن که نمیخوان واسه کسی قدمی بردارن

و سوم این که دلشون میخواد کمکمون کنن اما شرایط اونجوری که باید فراهم نمیشه

با این همه اما و اگر بهتر نیست به جای ِ توقع داشتنه از دیگران  روی ِ پای ِ خودش وایسه

 *****************************************

میگن اونایی که به خدا اعتماد میکنن

انقدر عاشقش میشن که گوش ِ دل به حرفاش میدن

استاد ِ عزیزی داشتم که میگفت:

دل دادن به گوش دادنه ؛ نمیشه خودت رو دلداده کسی بدونی، ولی گوش به حرفهاش ندی ، ( البته گوش دادنی که عمل در پی داشته باشه)

بعدش

روی تکه ای کاغذ عکس یک قلب رو کشید.

پرسید : میتونی بگی این چیه ؟

با تعجب گفتم : معلومه این شکل یک قلب و علامت عشقه !

کاغذ رو از وسط تا زد و گفت : عشق از دو گوش تشکیل شده ؛

میدونی یعنی چی ؟ نمیشه ادعای خداپرستی و عشق به خدا داشت ولی یک گوش ات به خدا باشه و گوش دیگرت به غیر خدا ...

کاغذ رو به دستم داد و گفت وقتی به خد اعتماد میکنی باید فقط گوش باشی و بگی چشم

چون اون هیچ وقت برات بد نمیخواد

********************************************

در «دعاى ابوحمزه»، عبارتى بسیار تکان‌دهنده وجود داره؛ که عرض مى‌کند: «اى خداى من! من امید به تو را بر امید به غیر تو ترجیح دادم. پناه آوردن به تو را جایگزینِ پناه بردن به دیگران کردم و مى‌دانم اگر کسى به سوى تو بیاید، راه نزدیک است...»

بزرگی میگفت: اگر یک لحظه دلتان را به خدا متوجّه کنید؛ جواب را خواهید شنید. ممکن نیست کسى با خدا از روى دل حرف بزند، ولى جواب الهى را نشنود! خدا به ما جواب مى‌دهد. وقتى دیدید دلِ شما ناگهان منقلب شد، این همان جوابِ خداست. وقتى دیدید اشکِ شما جارى شد، وقتى دیدید روح شما به اهتزار در آمد، وقتى دیدید طلب، با همه‌ى وجود از سر تا پاى شما جارى شد، بدانید این همان پاسخ الهى است ... پاسخی که از باور .. به دل میرسد

میدونین چند تا از این کدورتها و دلخوریها و مشکلات ِ  مثلا لاینحل نتیجه همین توقع ها و انتظارات ِ بی جاست

************************************************

واقعا یه وقتایی ماها حواسمون به کارامون نیست

یعنی چی که فکر میکنیم هر توقعی که از دیگران داریم باید دست به سینه انجامش بدن

یعنی چی که همیشه فقط این ماییم که باید از دیگران انتظار داشته باشیم

یعنی چی که یادمون میره که انتظار و توقع داشتنه از دیگران کم کم مغرورمون میکنه

یعنی چی که واسه انتظاراتمون خط کش نداریم و هیچ حد و اندازه ای براش قائل نیستیم

یعنی چی که حاضریم روزای ِ عمرمونو با متوقع بودن بگذرونیم و خودمون یه قدم هم بر نداریم

یعنی چی که یادمون میره که برای ِ داشتنه یه زندگی ِ خوب خدا هر چی که لازم بوده رُ بهمون داده و نیازی به توقع ِ  از دیگران نیست

*********************************************

یه مساله سختی که وجود داره

انتظارهای ِ نابجاست

اتفاقی که با عرض ِ تاسف کم نیست و جمع ِ گرم ِ خیلی از ماها رُ سرد کرده

من واقعا نمیدونم بعضی از ماها چطور از پدر و مادری که همه توانش ُ برایِ زندگی گذاشته بازهم توقع ِ بیشتر و بیشتر داریم

من واقعا نمیدونم که پدر و مادری که برای ِ بچه هاشون هیچ وقتی نذاشتن چطور میتونن از اونها انتظارِ خوب و سالم بودن رُ داشته باشن

من واقعا نمیدونم چطور بعضی از ما از همسری که تمام ِ وقت ِ روزش به کار و تلاش گذسته انتظار ِ پول و درآمد ِ بیشتر داریم

من واقعا نمیدونم چطور بعضی از ما با وجود ِ همسرانی سازگار .. بازهم ساز ِ مخالف میزنیم

من واقعا نمیدونم که چطور بعضی از ماها دونسته و ندونسته با انتظارها و توقعاتِ با نابجا جمع ِ ساده و صمیمی ِ خونواده هامونو سخت و تلخ و غیر ِ قابل ِ تحمل میکنیم

خواهش میکنم کمی واقعی تر از هم متوقع باشیم و هوای ِ همدیگه رُ بیش از اینها داشته باشیم

***********************************************

به نظر ِ شما خدایی که همه امور ِ عالم از بزرگترین تا کوچکترینش رُ مقدر کرده

خدایی که اداره همه  کائنات در دست ِ اونه

خدایی که حتی یه برگ بدون ِ اراده او به زمین نمیافته

ممکنه بنده ای رُ بیافرینه

و اون رُ به حال ِ خودش رها کنه

اونم بنده ای که اشرف ِ مخلوقاتش ِ و براش عزیزه

واقعیت اینه که به ممکن نیست

محال ِ که خدا مار ُ به حال ِ خودمون رها کنه

و محال ِ که حواسش به امور ِ زندگی ِ ما نباشه

خدا .... برای ِ همه بنده هاش کافی ِ

که به نظر ِ من توجه و محبت ِ او به بنده هاش خیلی بیشتر از اونیه که باید باشه

خیلی خیلی خیلی بیشتر

********************************************

باور داشتن به خدا بیشتر از روزهای ِ خوب .. مال ِ اون روزاییه که طاقت ِ آدم تموم میشه ... مال ِ اون روزایی که هیچ کس برای آدم نمیمونه ... و تو دقیقا احساس میکنی که همه چی برات به  آخر رسیده

خدا رحمت کنه مجتهد بزرگ آیت ا... تهرانی  رحمه ا.. علیه ُ که فرمودن: دقیقا همون جایی که امید ِ بنده از همه ناامید میشه و جز خدا کسی براش نمیمونه .. موقع ِ اجابتِ دعاست

*****************************************

خدا برای ِ بنده هاش کافیه و این از روز هم روشن تره

اما اگه گاهی توی ِ دل ِ بعضیامون یه شک و تردید میافته

واسه اینه که .. اشکال ِ کار از ماست

اشکال از ماست که دچار ِ فراموشی میشیم

دچار ِ فراموشی میشیم و نگران ِ رزق و روزی و یادمون میره که رزاق بودنه خدا ازلی و ابدیِ

دچار ِ فراموشی میشیم و نگران ِ غصه هایی که بی طاقتمون میکنن و یادمون میره که یاد ِ خدا آرامش ِ دلهاست

دچار ِ فراموشی میشیم و نگران ِ سختیهایی که گاهی طاقتشونو نداریم و یادمون میره که توکل ِ به خدا محکم ترین تکیه گاه ِ

دچار ِ فراموشی میشیم و نگران دنیا و زندگی و آخرتمون و یادمون میره که خدا برای ِ همه زندگی ِ این دنیا و اون دنیای ِ بنده هاش کافیه

***************************************

دلواپسی و اضطراب ، گرفتاری ِ خیلی از ماهاست

اونقدر که داشتنه یه لحظه ء آروم و بی دغدغه .. آرزومون شده

آرزویی که برای ِ پدرها و مادرها مون انقدر دست نیافتنی نبود

و برای ِ پدربزرگها و مادربزرگهامون ... کاملا ممکن و شُدنی

ما خیلی از سالهای ِ زندگیه پدر و مادر و پدربزرگها و مادربزرگهامون دور نشدیم

اما... از اعتقادهای ِ ساده و صمیمی و باورهای ِ محکمشون به خدا .. خیلی دور شدیم

سهم ِ خدا ... توی ِ زندگیهای ِ اونها ... خیلی بیشتر از زندگیهای ِ ما بود

***************************************

میگن آدمها به اون چیزایی که میبینن بیشتر اعتماد میکنن تا به نادیده ها ... اعتمادی که خیلی جاها چندان درست هم از آب درنمیاد

مثل ِ ....

اون وقتایی که ما از بین ِ خدای ِ نادیدنی و بنده های ِ دیدنی ... به آدمها تکیه میزنیم و فکر میکنیم که انتخاب ِ خوبی کردیم

غافل از این که سهم ِ ما با این انتخاب یه باخت ِ بزرگه ... چون ... چون  خدا ... ما رُ ... به همون بنده ها  واگذار میکنه

و قطعا اونچه که اتفاق میافته با اون چیزی که از اعتمادِ  به خدا عایدمون میشد ... خیلی فرق داره

***************************************

بزرگی میگفت: خدای ِ برگ هیچگاه از احوال ِ بندگانش غافل نیست و حتی زمانی که بندگان او را از یاد میبرند در اندیشه آنهاست .. در اندیشه تا  ... امور ِ خیرشان را ثوابی دو چندان بخشد و به بهانه ای از خطایشان بگذرد

***********************************************

اعتماد داشتنه به خدا... یعنی این که مطمئن باشی روزی ِ تو میرسه و انقدر برای ِ تامین ِ زندگی .. به در و دیوار نزنی

اعتماد داشتنه به خدا .. یعنی این که مطمئن باشی ...بعد از هر سختی .. آسونیه ... و انقدر توی ِ مشکلات  خودتُ گرفتار ِ دلهره و پریشونی نکنی

اعتماد داشتنه به خدا .. یعنی این که ... همیشه به کار ِ درستی که انجام میدی .. ایمان داشته باشی و حتی اگه همه دنیا بهت پشت کردن .. مطمئن باشی که خدا  رُ داری

اعتماد داشتنه به خدا.. یعنی یه زندگیه  آروم ... یعنی .. تکیه زدن به یه پناه ِ محکم ... یعنی داشتنه خدایی  بی همتا برای ِ عمر

***************************************

(مناجات)

خدایا در این اوقات عزیز و شریف ، از تو می خواهیم مهارت شکرگزاری نعمتهایی که به ما بخشیده ای را به ما عطا  فرمایی . ما با کفران نعمت ، درهای رحمتت را بر خود بسته ایم و با از دست دادن نعمتهایت بسیار مغبون  گشته ایم ...

خدایا!

این سالک غریب آنچنان به روشنای نور تو در جاده عشق عادت کرده است که سپاس مر اینهمه را از یادبرده است .

خدایا!

این دل که در اقیاس تو غرقه گشته است چگونه می تواند تموج آبی تو را ترسیم کند ؟

خدایا!

من در مقام کسی ایستاده ام که همه نعمتهای تو را لمس کرده است معترف آمده است .

خدایا!

من در لباس اذعان بخششهای تو را _ هر چند کوتاه _  به تن کرده ام .

خدایا!

رشد گیاه من اعتراف به وجود خورشید توست .

خدایا!

تویی آن بخشنده مهربان و تویی که بال فضل بر کائنات گشوده ای وسایه لطف بر بندگان گسترده ای .

تویی که خستگی را بر تن دوندگان به سوی خویش نمی گذاری ومأیوس وخسته بازشان نمی گردانی واز قله آرزویت به زیرشان نمی افکنی وشکوفه امید به خود را با رگبار بی مهری ناکام نمی کنی .

ربی! خدای من ! معبودم !

من به ذیل کرمت دست انداختم

و براى دریافت عطاهایت دامن آرزویم را گسترده‏ام

پس مرا بوسیله یگانگى‏

خالص خود خالص گردان

و از زمره بندگان برگزیده‏ات قرارم ده

*******************************


 


 

  • ۹۵/۰۲/۲۷
  • رادیو بدون شایعه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی