رادیو بدون شایعه

بایگانی
  • ۰
  • ۰

راه شب- کار

راه شب- کار

 

به نام ِ خدایی که روزیِ مقدر ِ ما دست ِ اونه

یه روزی ِ بابرکت که میشه باهاش خوب و خوش زندگی کرد

************************************************

جای ِ تعارف نیست

و اونچه که واضح و مبرهن ِ اینه که همه ماها دغدغه مسائل ِ مالی ِ زندگی و تامین ِ معاش برای ِ اهل ِ خونه رُ داریم

دغدغه این که همسر و بچه هامون خوب و راحت زندگی کنن

که البته

تا اینجای ِ قصه مشکل چندانی نیست

اما گرفتاری از اون نقطه ای شروع میشه که ماها میخوایم به هر قیمتی زندگیهامونو تامین کنیم

************************************************

گرفتاری از اونجایی ِ که دچار ِ فراموشی میشیم و یه چیزایی یادمون میره

**************************************************

مثلا یادمون میره که خدایی هست

خدایی که قول داده روزی ِ بنده هاش ُ برسونه

****************************************************

یادمون میره که زیاد خواستن و زیاد داشتن چیز ِ بدی نیست اما راه و رسم ِ خودش ُ داره

و به هر قیمتی نباید  دست به هر کاری زد

***********************************************

یادمون میره که با خیلی چیزا میشه به پول ِ زیاد رسید اما ... فقط با بعضی از راهها این پول ِ موندنی ِ

**********************************************

یادمون میره که این دنیا واسه خودش قاعده ای داره و بعضی از مال و پول و داراییها واسه آدم خیر نمیشه

****************************************

یادمون میره که بهترین راه ِ رسیدن به مال ِ بیشتر .... دنبال ِ برکت رفتنه

دنبال ِ راه هایی که خدا دوست داره

و هیچ شکی توش نیست

******************************************

به نظر ِشما بهترین کار و شغل چه ویژگیهایی داره؟؟؟

و چه جوری یه کار و شغلی بهترین کسب و شغل میشه؟؟؟؟

شماره تماس:

شماره پیامک:

*******************************************

(داستان)

دیروز دم دمای ِغروب رفتم مغازه نجاری ِ آقاجون ...... قرار بود با هم بریم خونه

نرسیده به نجاری دیدم یه جوونی پیش ِ آقاجونه و داره باهاش حرف میزنه

همه حواس ِ آقاجون شیش دنگ پیش ِ اون جوون بود چون تا در ِ مغازه رُ وا نکردم متوجه ِ من نشد

سلام کردم و آقاجون از همون جایی که نشسته بود سر تکون داد و بدون ِ این که نگام کنه جواب ِ سلاممو داد .. این یعنی نباید جلو میرفتم و باید صبر میکردم که حرفشون تموم بشه

همون جا روی ِ یه صندلی ِ چوبی که آقاجون تازه ساخته بود نشستم مغازه انقدر ساکت بود که صدایِ اون جوونو راحت میشنیدم

اون میگفت : من سال اول دانشگاه هم، هنوز سه سال دیگه مونده تا درسم تموم بشه. این قدر که برای آینده و پیدا کردن کار نگرانم، فکر سربازی و دور بودن از خونه اذیتم نمی کنه. میدونین راستش وقتی به داداش بزرگم نگاه می کنم بیشتر از آینده می ترسم؛ آخه هنوز نتوسته یه کار درست و حسابی پیدا کنه. البته خودش راضیه. می گه همین اندازه که حقوق می گیره و دستش جلوی بابا دراز نیست برای کافیه. اما من می دونم یه چیزی عذابش می ده. اون بیست و هشت سالشه و هنوز نتونسته ازدواج کنه. نتونسته یه ماشین بخره. حتی نتونسته یه وجب زمین بخره. نتونسته از رشته تحصیلیش درست استفاده کنه. نمی دونم چطوری به همین کار قراردادی و بدون پشتوانه بسنده کرده!

من خیلی می ترسم، خیلی زیاد. از این می ترسم که سه سال دیگه مثل داداشم، مهندس هم بشم و هنوز از بابا پول تو جیبی بگیرم. شاید هم اون موقع مثل داداش، سراغ هر کاری برم که شرمنده بابا نشم.

راستش دیروز یه فکر عالی زد به سرم.  تعریف ِ شما و نجاریتونو و البته کار ِ عالیتونو زیاد شنیده بودم ... با خودم گفتم:  فردا صبح اول وقت می رم مغازه آقاجون.

 اینجوری هم تجربه عملی به دست می یارم و هم شاید آخر ماه دستمو جلوی بابا دراز نکنم. شاید این طوری برای آینده ام بهتر باشه. آره این طوری بهتره. به قول قدیمیا هم فال هم تماشا. از الان باید به فکر آینده م باشم.

اقاجون که تا اون موقع ساکت بود گفت : ولی باباجون نجاری کارِ راحتی نیست ... اینجوری دَرست چی میشه

اون جوون با یه اطمینانی گفتی : نگران نباشین .. قول میدم از عهده اش بربیام

آقاجون گفت : پس من فقط تا وقتی قبولت میکنم که نمره های ِ دانشگاتم خوب باشه

پسر با خوشحالی از جاش بلند شد و گفت : قول میدم .... قول میدم

شما چی فکر میکنین

به نظر ِشما بهترین کار و شغل چه ویژگیهایی داره؟؟؟

و چه جوری یه کار و شغلی بهترین کسب و شغل میشه؟؟؟

شماره تماس:

شماره پیامک:

**********************************************************

من دیروز مطلبی رُ در کتابی خوندم که خیلی منو به فکر برد

بزرگی تعریف می کرد روزی امیرالمومنین علی (ع) به یک پارچه فروشی می روند. از فروشنده می پرسند این پارچه ها را چند می خری و چند می فروشی؟ فروشنده گفت: «برای مثال: این پارچه را ۲۰ دینار می خرم و ۲۲ دینا می فروشم» حضرت رو به فروشنده فرمودند: «پارچه را ۲۰ دینار بخر و ۲۰ دینار هم بفروش و با برکت آن زندگی کن

شاید باور چنین روایتی در روزهایی که دشمن جنگ خودش رُاز سلاح سخت  به پول و سرمایه و اقتصاد آورده و مشکلات اقتصادی وجود داره و دغدغه های مالی برامون مهم شده؛ کار چندان ساده ای نباشه اما  بنده توصیه می کنم حرف ِ مولا رُ باور کنیم و کمی بیشتر به چند و چون این مسائل دقت کنیم

امروز با هم از همین دغدغه ها صحبت میکنیم ، صحبتهایی که مطمئنم بی ثمر نیست

"قابل توجه ترین کلمه در بیان حضرت علی ع برکت" ِ

و شاید اولین سوالی که برای ِ ما پیش میاد اینه که اصلا برکت چیه؟؟؟

در تفسیر المیزان، «برکت» به معنی مستقر شدن و ثابت شدن معرفی شده. علامه طبابایی «برکت» رُ «ثبوت خیر خداوند در چیزی» تعریف می کنن. به همین خاطر  به هر چیزى که داراى زیاده غیرمحسوسى  باشه  میگن: این چیز مبارک و داراى برکت ِ

*****************************************

حالا این سوال برامون پیش میاد که چطور میتونیم برکت رُ در زندگیهامون ساری و جاری کنیم

اول این که باور کنیم که روزی رسان خداست

در سوره ذاریات آیه 58  گفته شده: خدا روزی رسان است و اوست دارنده ی نیرویی سخت استوار.»

و همچنین در سوره اَسرا آیه 30 خداوند میفرماید

پروردگار تو در رزق هر کس که بخواهد گشایش می دهد یا تنگ می گیرد؛ زیرا او به بندگانش آگاه و بینا است.

البته باید با خودمون صادق باشیم و متوجه به این که بین ِ باور داشتنه به این حقیقت و یقین ِ به اون تفاوت ِ زیادی هست

چون اگر ما یقین ِ به این مساله داشته باشیم

هیچ وقت ناامید و فقیر نمیشیم چون میدونیم که روزی رسان بودن ِ خدا امری همیشگی ِ و کم و زیاد نداره

*********************************************** 

توی ِ هر کاری یه اصولی هست که یکی از مهم ترینهاش باد ِ مخالف ِ


قابل توجه اونایی که از ساز مخالف و باد مخالف و جریان ناموافق زندگی می نالن و نا امیدند :

" باد بادک زمانی اوج میگیرد که با باد مخالف روبرو شود ... "

تو میتوانی ، کافیست اراده و تلاش کنی ،

امید به خدا با ماست ...

***********************************************

(داستان کوتاه)

هجده ساله بود که اولین بچه اش به دنیا اومد؛ مثل بقیه هم سن و سال های خودش که او سال ها زود بچه دار می شدن. چشم که گذاشته بود روی هم، سی و پنج سال از زندگی مشترکش گذشت و چهار تا بچه داشت که همشون تشکیل خانواده داده بودن و هر کدوم دکتر و مهندس و استاد شده بودن. شاید بقیه خواهر و برادراش بهش حسرت می خوردن که در پنجاه سالگی، داشت خوشبختی و موفقیت بچه هاشو می دید و به زندگی اونا افتخار می کرد.
اما از طرف دیگر، تنهایی مجبورش می کرد به خودش بیشتر فکر کنه. شوهرش که صبح تا شب توی مغازه ها با مشتری ها سرو کله می زد و بچه ها هم گه گداری بهش سر می زدن. با خودش فکر می کرد که واقعا همه زندگی اینه؟ سوادی که در حد کلاسای قرآنی قدیم بود و خوندن چند خط کتاب و مجله، و اطلاعاتی در حد آموزشای رادیو و تلویزیون.
فکر اینکه بقیه عمرشو بیهوده سپری کنه، آزارش می داد. نیاز مادی نداشت، ولی دلش می خواست به جای اینکه صبح تا شبو فقط با کارهای روزمره بگذرونه، کار مفیدتری انجام بده. بهترین کاری که می تونست بکنه این بود که از استعدادهای خدادادیش نهایت استفاده رو ببره. عاشق بافتن عروسکای کاموایی بود. برای بچه ها و نوه ها و حالا هم برای بچه های همسایه و فامیل آشنا عروسک درست می کرد. این هنرشو به زنای در و همسایه هم آموزش می داد. اون می گه که از وقتی کار می کنه و از وقتی صبح ها با هدف و انگیزه قوی تری از خواب بیدار می شه، داره لذت زندگی رو می چشه.


**********************************************************
استاد ِ عزیزم همیشه میگه:
ابتدا و شروع هرکاری سخت ترین مرحله اون کار ِ . برای مثال به عقابها نگاه کن ، حتی اونها هم در ابتدای پرواز ، زیاد بال و پر می زنن، اما وقتی که اوج می گیرن ، دیگه حتی نیازی به پر زدن هم ندارن ...

کافیه اولین قدمها رُ بدون ترس و با پشتکارِ بالا برداری مطمئن باش بزودی به اوج میرسی  و روزهای سخت همیشه نمیمونن...

*************************************************

نکته مهم ِ دیگه اینه که بدونیم روزی رسان بودنه خدا به معنای ِ تلاش نکردنه ما نیست

حضرت امام حسن (علیه السلام) میفرمایند: «در طلب روزی مانند کسی که برای چیره شدن (بر دشمن) پیکار می کند، کوشش مکن و به تقدیر نیز چندان تکیه مکن که از کار و کوشش دست کشی؛ زیرا در جستجوی فضل و روزی خدا برآمدن، از سنت است و پوییدن راه اعتدال در طلب روزی، از عفت است. نه عفت، روزی را از انسان دور می کند و نه حرص، روزی زیاد می آورد؛ چه، روزی قسمت شده است و حرص زدن موجب افتادن در ورطه ی گناهان می شود.»

این یعنی باید در طلب ِ روزی و تلاش برای ِ داشتنش نه دچار ِ افراط شد و نه تفریط

*************************************************

(داستان کوتاه)

بیل گیتس  یکی از ثروت مندترین آدمای ِ دنیاست که میگه

هیچ رازی در کار من وجود نداره ...

 قصه خیلی ساده اس ؛ من طرحم رُ به 1200 نفر نشون دادم ،

نهصد نفرشون قاطعانه گفتن : نه!

و  سیصد نفر به اون توجه کردن ،

هشتاد و پنج نفرشون  نظر مثبتی داشتن ولی در عمل هیچ کاری نکردن ،

سی نفر از اونها طرح رُ جدی گرفتن،

و یازده نفرشون با سرمایه گذاری در طرح  ، من رُ مولتی میلیاردر کردن ..
******************************************************

یکی از عوامل مهم برکت زا در زندگی، داشتن ایمان و کسب تقوا ست. خداوند در قرآن کریم می فرماید: اگر مردم قریه ها ایمان آورده و پرهیزکاری پیشه کرده بودند، برکت های آسمان و زمین را به رویشان می گشودیم

***********************************************

خیلی وقتا پیش میاد که ماها برای ِ رسیدن به یه چیزایی از یه راهی میریم که هیچ وقت به مقصدی که باید نمیرسه

و ناراحت کننده این که میشد به همون مقصدی که میخواستیم از یه راه ِ دیگه خیلی زودتر و ساده تر رسید

مثل ِ اون وقتی که ما برای ِ بیشتر داشتن هر کاری میکنیم و یادمون میره که بهترین راه برای ِ بیشتر داشتن دنبال ِ برکت بودنه

مثل ِ اون وقتی که حلال و حرام برامون مهم نیست و دنبال ِ مال ِ بیشتریم

مثل ِ اون وقتی که یادمون میره یکی از راه های ِ رسیدن به رزق ِ زیاد ... احترام ِ به پدر و مادر

مثل ِ اون وقتی که یادمون میره یکی از راه های ِ رسیدنه به مال ِ زیاد ، دستگیری کردنه از دیگرانه

مثل ِ اون وقتی که یادمون میره .... هر چی بیشتر ببخشیم ... خدا بیشتر بهمون اعطا میکنه

و مثل ِ اون وقتی که یادمون میره خدا از هر کی بیشتر راضی باشه بیشتر بهش اعطا میکنه

*************************************************

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) فرمودند: «خدایا برکت را در صبحگاهان، برای امت من قرار ده ... اگر کسی خواهان رفع نیاز است، صبحگاهان به سوی آن شتابد؛ زیرا من از خدای سبحان خواستم که روزی را صبحگاهان برای امت من قرار دهد

***************************************************

با گذری به کلام بزرگان میشه فهمید که چطور میتونیم مال و زندگیمونو با برکت کنیم

احسان به مردم، بویژه به اهل خانه

امام صادق (علیه السلام) فرمود: «هر که با خانواده ی خود نیکوکار باشد، روزیش زیاد می شود.»

خوش اخلاقی

امام علی (علیه السلام) فرمود: «گنجهای روزی، در اخلاق خوش نهفته است.»

اطعام کردن

پیامبر خدا (صلی الله علیه و اله) فرمودند: «روزی کسی که اطعام می کند، سریعتر از فرو رفتن کارد در کوهان شتر، به سویش می آید.»

قرض دادن

امام علی (علیه السلام) فرمود: «کمک مالی کردن به برادر دینی، روزی را زیاد می کند.»

امانتداری

حضرت امام علی (علیه السلام)  در حدیثی دیگر فرمودند: «امانتداری روزی را زیاد می کند

دعا کردن در حق مؤمنین

امام باقر (علیه السلام) فرمود: «پشت سر برادرانت دعا کن، که این کار روزی را به طرف تو سرازیر می کند.»

*******************************************

حضرت امام رضا علیه السلام می فرماید:

خداوند متعال به یکی از پیامبران وحی فرستاد که: «هرگاه من اطاعت شوم، راضی می گردم و آن گاه که رضایت داشتم، برکت می دهم و برکت من هم بی پایان است».

*****************************************

 (برای حضرت امام رضاع(

وقتی نام ِ تو می آید ... من دستهای ِ خالی خود را میبینم و مهربانی ِ تو را که نهایتی ندارد

وقتی نام ِ تو می آید .. من .. کوچکی ِِ خودم را میبینم و بزرگی تو را که در اوجی اعلاست

وقتی نام ِ تو می آید .. من کسانی را میبینم که در طریق ِ مهر از من جلوترند

و قدم های ِ من هیچ وقت به آنها نمیرسد

اما .. اما تو بگو .....

وقتی آهوهای ِ گریز پای ِ صحرا هم از محبت ِ تو بی نصیب نمیمانند

میشود که سهم ِ من از محبت ِ تو هیچ باشد ؟؟!!!

نه ...... به مهربانی ِ تو قسم که نمیشود ....

پس سلام ِ من بر تو که میدانم بی جواب نیست و آغاز ِ باران ِ محبت ِ توست

*****************************************

)برای ِ حضرت مهدی عج(

رسم ِ ما با تو ..از ازل رسم ِ محبت بوده است

رسم ِ محبت ِ معشوقی که عاشقانی بسیار دارد و به محک ِ این عشق .. سهمشان هجران شده است

هجران ... تا از میان ِ این خیل ِ عاشق ..تنها .. کسانی بمانند که محبتشان حقیقی ست

کسانی که پس از ظهور .... رفیق ِ نیمه راه نمیوشند و تا ابد ... تا وصال ِ راستین میمانند

خدایا به سختی ِ این روزهای ِ انتظار .. محبت ِ ما را حقیقی کن

***************************************

)خداحافظی(

برای آخر حرفی نیست جز امید ِ این که

توی ِ زندگیهامون بیشتر از هر چیزی در طلب ِ برکت باشیم و بس
تا قراری دوباره خداحافظ

 


  • ۹۵/۰۲/۲۵
  • رادیو بدون شایعه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی