راه شب
به نام خدا و سلام
***********************************
امشب هم توی ِ این ساعات ِ تکرار نشدنی با ما همراه باشین
*************************************
شب ِ همگی بخیر و الهی که هیشکی .... نه الان و نه هیچ وقت ِ دیگه بد اخلاق و ابرو گره کرده نباشه
که خداییش این بداخلاقی بد دردیه
اونم یه دردی که واقعا اذیت کننده و اعصاب داغون کننده اس
**********************************************
فکر نمیکنم کسی پیدا بشه که دلش نخواد آرامش توی ِ زندگیش همیشگی بشه
*************************************
آرامش و دور شدن از خیلی از تنشها و دغدغه های ِ که واقعا خود ساخته اس .. یعنی خودمون ، خودمونو گرفتارش میکنیم
*************************************
یه دغدغه هایی که گاهی راه ِ نفس ِ زندگیهامونو میگیره و نمیذاره که یه آب ِ خوش از گلوی ِ خودمونو و بقیه پایین بره
*************************************
دغدغه هایی مثل ِ بداخلاقی و عصبانی شدن و زودجوش آوردنهایی که دیگه انقدر واسمون عادی شده که اگه یه روزی دچارش نشیم .. حس میکنیم یه چیزی کمه
*************************************
توی ِ مترو اگه مسافر ِ جلویی یه کم معطل کنه و دیرتر .. پیاده و سوار بشه ، دود از کله مون بلند میشه
*************************************
توی ِ خیابون اگه ماشین جلویی یه کم دیرتر بپیچه یا بد بپبچه .. دادمون بالا میره
*************************************
توی ِ خونه همین که یکی خلاف ِ حرف ِ ما حرفی بزنه .... میخوایم دنیا رُ زیر و رو کنیم
*************************************
پشت ِ فرمون اگه یکی یه بوق ِ اضافه بزنه .. با قفل فرمون میایم پایین و تو یه چشم به هم زدن دست به یقه میشیم
*************************************
اگه مسافر یه کم سر ِ کرایه اش چونه بزنه ... یدفعه وسط ِ بزرگراه زدیم رو ترمز و داد و بیداد
****************************************
اگه مشتری یه کم جنسامونو زیر و رو کنه و دوتا سوال ِ زیادتر بپرسه .... از مغازه بیرونش کردیم
*************************************
اگه بچه مون یه کم موقع ِ بازی سرو صدا کنه ... با کلی داد و فریاد میفرستیمش تو اتاقش
**********************************
اگه جوونمون یه کم مثل ِ روزگار ِ جوونی ِ خودمون ساز ِ مخالف بزنه ... از همه چی محرومش میکنیم
************************************
واقعا چه خبره و ماها چرا اینجوری شدیم
*************************************
اونم سر ِ مسائلی که وقتی آتیشمون فروکش میکنه وبهش فکر میکنیم میبینیم چقدر بی اهمیت بودن
***************************************
و اینجاست که یه عذاب وجدان و پشیموی ِ تلخ و دردناک میاد سراغمون
*************************************************
به نظر ِ شما بهترین راه علاج برای ِ این که انقدر بداخلاقی نکنیم و بیشتر خوش اخلاق باشیم چیه؟؟؟
شماره تماس:
شماره پیامک:
*****************************************
(داستان)
چند روز ِ پیش از دست ِ یکی از دوستام حسابی کُفری شده بودم ، از حرفی که زده بود و کاری که کرده بود خیلی عصبانی شده بودم.... انقدر حالم بد بود که تصمیم گرفتم برم در ِ خونه شون که اتفاقا نزدیک ِ خونه آقاجون اینا بود
توی راه سر ِ کوچه آقاجونو دیدم ، عین ِ همیشه قیافه اش آروم بود و روی ِ صورتش لبخند داشت.
با دیدنش از شتاب راه رفتنم کم کردم. وقتی قیافه ی عصبانی ِ منو دید، با تعجب علتش رو پرسید.
ماجرا رو براش توضیح دادم و درحالی که از عصبانیتم چیزی کم نشده بود. بهش گفتم، باید برم جوابش رو بدم و حقش رو کف دستش بزارم.
آقاجون گفت: یه کم صبر کن باهات حرف دارم
با تندی گفتم : الان نه ، بعدن ، بعدن و خواستم حرکت کنم که با یه حرکت ِ سریع دستم رو گرفت تا مانع رفتنم بشه. با سرعت و قدرتِ تمام خواستم دستم رو از دستش بکشم بیرون. اما نتونستم حتی از جام تکون بخورم و تلاشم بیفایده بود.
با تعجب نگاش کردم
اقاجون گفت یه سوال : گفتم چی ؟ گفت : تو تا حالا باغ وحش یا سیرک رفتی ؟
گفتم به باغ وحش نه ، اما توی ِ تلویزیون سیرک دیدم
گفت : چه چیز بیشتر از همه باعث معروف شدنه یک سیرک میشه ؟
گفتم مطمئن نیستم ولی شاید اون قسمتی که رام کننده شیرها با شیرهاش وارد میشه، از همه هیجان انگیز تر باشه. خصوصن وقتی بفهمی دندونهای شیر واقعیه .
آقاجون خندید و گفت : آفرین . ولی اگه رام کننده نتونه شیرها رو رام و مطیع خودش کنه اونوقت چی میشه ؟
با بی حوصلگی گفتم : چه میدونم ، لابد شیرها میخورنش دیگه. حالا اینها چه ربطی به من داره؟
آقاجون گفت : خب ارتباطش اینه که الان شیرِ ... رام کننده خودش ُ خورده ! و به من اشاره کرد.
اولش نفهمیدم منظور ِ آقاجون چیه و گفتم : یعنی چی
بهم گفت: بداخلاقی و عصبانیت تو مثل ِ همون شیری ِ که نمیتونی کنترلش کنی و همین موضوع میتونه بدترین آسیب رو اول از همه به خودت بزنه ..... بعدشم به بقیه
پس نزار بخوردت ...
چون بداخلاقی و عصبانیت یه وقتایی اونقدر درنده خود میشه که جز خود ِ آدم .. هر کی دور و بر هم باشه رُ میخوره و این وسط اونایی که اتفاقا به آدم نزدیک ترن بیشتر اذین میشن و آسیب میبینن
راستش یدفعه رفتم تو فکر ..... صادقانه اش این بود که حق با آقاجون بود
یه نفس عمیق کشیدم
آقاجون دستمو آروم تر کشید و گفت : حالا بیا بریم خونه با هم یه چایی ِ گلاب بزنیم تا بعد .....
به نظر ِ شما بهترین راه علاج برای ِ این که انقدر بداخلاقی نکنیم و بیشتر خوش اخلاق باشیم چیه؟؟؟
شماره تماس:
شماره پیامک:
*******************************************
مادر ِ من همیشه میگفت: وقتی بداخلاق هستی مواظب حرف زدن و کارات باش چون بداحلاقی و عصبانیت ِ تو فروکش میکنه ولی حرفهات یک جایی باقی می مونه برای همیشه
********************************************
(داستان کوتاه)
بداخلاق ، خشم .. عصبانیت و زود جوش آوردن واقعا درد ِ بدی ِ
من مطمئنم همه ماهایی که دچارش هستیم خودمون بیشتر از بقیه عذاب میکشیم
عذاب ِ این که یه وقتایی با ساده ترین و کمترین مساله خودمونو داغون میکنیم
تازه نه فقط خودمون که به بقیه هم آسیب میزنیم
آسیبی که در تلافیش یا بقیه هم مثل ِ خودمون باهامون رفتار میکنن
یا بدتر از خودمون
و یا این که سکوت میکنن
که این آخری ِ از همه بدتره
چون شاید به ظاهر مساله رُ ختم ِ به خیر کنه اما کم کم دیگران ُ از ما متنفر میکنه و اونها ازمون دور میشن
من که باورم نمیشد اما چند وقت قبل توی ِ پرونده های ِ دادگاه یه چیزایی دیدم که چشمامو گرد کرد
این که یکی .... سر ِ پیچیدنه یکی دیگه جلوی ِ ماشینش باهاش دیت به یقه شده و زد و خورد و یدفعه وسط ِ دعوا ..... سر ِ طرف خورده به ماشین ُ و تمام .. فوت شده
و حالا پدر و مادر و زن و بچه اش التماس به خانواده طرف که قصه عمدی نبوده و یک لحظه عصبانیت بوده
یا یه پرونده دیگه که یه آقایی خسته از سر ِ کار اومده و خانمش هم شاکی از این که چرا خرید نکرده و همین مساله ساده مقدمه یه دعوای ِ آنچنانی شده ... یه دعوایی که به زد و خورد کشیده و آقا محکم زده روی ِ میز ِ شیشه ای و دستش بریده و عصبش قطع شده و حالا از کار افتاده به حساب میاد
یا یکی دیگه ... که دو تا جوون بودن که روز ِ عروسیشون ... توی ِ ماشین عروس ... سر ِ همون حرفای ِ الکی ِ فامیل ِ من و فامیل ِ شما ... عروس و داماد دعواشون میشه و دامادم عصبانیتش ُ میذاره روی ِ پدال ِ گاز و میزنه به یه بنده خدا و تمام ..... و به جای ِ جشن عروسی میره زندان
ببخشیدا قصد ِ ناراحتی نیست اما این چیزا واقعیت ِ و درصد ِ زیادی از زندگیهای ِ ما ....
سر ِ همین مصیبتها از هم پاشیده
تازه بگذریم از اون عصبانیتهای ِ مثلا کوچیکی که جَوی از ترس و دلهره و دلواپسی رُ توی ِ خونه ها ایجاد میکنه
از اون جَوهای ِ سنگینی که هیشکی جرات ِ حرف زدن نداره و حال ِ هیشکی خوب نیست
از همون کسایی که با یه عالمه گره روحی میان تو جامعه و حالا اونجا میخوان که تلافی کنن
واقعا ببینین چه بازار ِ آشفته ای میشه
بازاری که میشد با یه کم خویشتنداری و مدارا و کوتاه اومدن .... به جای ِ تلخی به سمت ِ شیرینی بره
*****************************************
فتیله بداخلاقی و خشم رُ پایین بکشین
تا شیشه دلتون دودی نشه
***************************************
همه گرفتاریهایِ بداخلاقی .. مال ِ یک لحظه اس
مال ِ همون یه لحظه ای که همه چی در اوج ِ
همون اوجی که از فرط ِ دود و بخاری که از کله مون بلند میشه
نمیتونیم فکر کنیم و هیچی جلوی ِ چشممون نمیاد
همون موقعی که اگه بتونیم جلوی ِ جوش آوردنمونو بگیریم همه چی حل میشه
کنترل بداخلاقی یه مسیر ِ دو- سه ساعته نیست
یه مهار ِ لحظه ای
عین ِ بمبی که درست یک ثانیه مونده به انفجار خنثی اش میکنی
و جلوی ِ کلی خرابی و آسیب و تلفات رُ میگیری
*****************************************
بداخلاقی مثل ِ طوفان ِ
بعد از یه مدتی فرومیشینه
اما حتما یه شاخه هایی رُ میشکنه
مواظب شاخه های ِ زندگیمون باشیم
********************************************
یکی از اون جاهایی که این بداخلاقی ِ خیلی آزاردهنده و آسیب زننده میشه توی ِ خونواده اس
با زن و بچه
خدمت ِ آقایونی که یه همچین هنر ِ بزرگی دارن و حتی خدمت بعضی از خانم هایی که توی ِ قصه این عصبانیت ید ِ طولایی دارن عرض میکنم
که هیچ مدال و تقدیرنامه ای بابت ِ این عصبانیت و مثلا قدرتنمایی ِ بهتون نمیدن
که اتفاقا بازخواست ِ خدا هم چشم انتظارتونه
که البته قبل از اون به قول ِ پدر ِ خدا بیامرز ِ من
حتما تو این دنیا هم جواب میبینین چون دست بالای ِ دست بسیار ِ
***************************************************
اگه بقیه هم واستون مهم نیستن به خودتون فکر کنین
چون بین ِ بداخلاقی و عصبانیت و مشکلات ِ جسمی اونم از نوع ِ خطرناکش ارتباط ِ خیلی خیلی نزدیکی وجود داره
عصبانیت و خطر آریتمی یا همون ضربان ِ غیر ِ طبیعی قلب
عصبانیت و دردهای عضلانی
عصبانیت و ورم معده
عصبانیت و التهاب پوست
مطمئن باشین که عصبانیت به سلامتی رحم نمیکنه
***********************************************
واقعا یعنی چی که ما به خودمون اجازه میدیم که هر جا و هروقتی که دلمون خواست سر ِ هر قصه ای بداخلاقی کنیم و عصبانی بشیم......
یعنی چی که فکر میکنیم هر وقت یه چیزی خلاف ِ میلمون بود میتونیم صدامونو بلند کنیم و بقیه هم باید ساکت باشن.....
یعنی چی که توی ِ لحظه بداخلاقی و عصبانیت هر کاری دلمون خواست میکنیم و بعدشم با یه ببخشید میخوایم که همه چی تموم بشه ... مگه هر خرابی ای با ببخشید درست میشه......
یعنی چی که با یه دست ِ خودم نیست ... خودمونو از مسئولیت پذیری نسبت به بداخلاقی و خشممون راحت میکنیم.....
یعنی چی که به خودمون اجازه میدیم با بداخلاقی و عصبانیتمون اعصاب ِ آدمای ِ دور و برمونو بریزیم به هم.....
یعنی چی که وقتی عصبانی میشین تقصیر ُ گردن ِ طرف ِ مقابلتون میندازین و میگین که اون شما رُ عصبانی کرده.......
یعنی چی که هیچ وقت نمیخوایم فکر کنیم که این بدخلاقی و جوش آوردنه یه رفتار ِ قدیمی و از مُد افتاده اس و این روزا همه آدمای ِ باکلاس دنبال ِ راه حلهای ِ آروم و موثرن
*********************************************
ببخشیدا ولی اگه بدخلاق و عصبانی میشید و میگین که دست ِ خودم نیست هیچ آدم ِ عاقلی ازتون قبول نمیکنه
و نگین که من اینجوری ام و نمیتونم خودمو عوض کنم
چون ثابت شده که خیلی راحت تر از اونی که بشه فکر کرد
میشه به بدخلاقی و خشم و جوش آوردن غلبه کرد
*********************************************
(برای ِ حضرت امام رضا علیه السلام)
از من تا ضریح ِ نو هیچ فاصله ای نیست
وقتی صدای ِ سلام ِ مرا از عمق ِ دلم میشنوی و جواب میدهی
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
***********************************************
(برای حضرت مهدی عج ا... تعالی الشریف)
ما همیشه امیدواریم
امیدوار به روزهایی که با تو سپری گردد
که روزهای ِ با تو بودن
نهایت ِ خوشبختی ست
***********************************************
(خداحافظی)
برای آخر حرفی نیست جز امید ِ این که خوش خلقی شیرینی همیشه زندگیهامون باشه
تا قراری دوباره
خداحافظ
- ۹۵/۰۲/۰۴