رادیو بدون شایعه

بایگانی
  • ۰
  • ۰

راه شب- گذشت

راه شب

به نام ِ خدایی که بیشتر از همه گذشت و چشم پوشی میکنه
خدایی که دوست داره همه بنده هاش اهل ِ گذشت و چشم پوشی باشن
****************************************
با عرض ِ سلام و تسلیت به مناسبت ِ فرا رسیدن سالروز شهادت حضرت امام حسن عسگری ع
در اوقاتی شبانه با زمزمه راه شب  ، همراه ِ دقایق پاییزی ِ شما هستیم
***************************************
در همین لحظه هایی که
 بعضیا با دلخوری چشماشونو بستن و خودشونو زدن
 به خواب
**************************************
بعضیام
 به خاطر ِ یه سوءتفاهم ِ کوچیک از خونه اومدن بیرون و از رادیوی ِ ماشین صدای ِ ما رُ میشنون
****************************************
بعضیا تو خودشون هستن و عصبانی ان
عصبانی از کاری که نباید میشده و شده و حالا نمیتونن باهاش کنار بیان
*************************************
گاهی فکر میکنم اگه این دقایق آخرین لحظه های ِ زندگی ِ ما یا عزیزانمون بود باز هم با این چیزها تلخش میکردیم یا نه
****************************************
بخصوص این که گاهی گرهء دلخوری و کینه و عصبانیت ِ این جور وقتها
با یه گذشت ِ ساده و یه چشم پوشی باز میشه و همه چی تموم میشه
****************************************
من باز هم عرض میکنم به نام ِ خدایی که از همه با گذشت تره و دوست داره که حال ِ زندگیه همه بنده هاش خوب باشه
************************************************ 
با این اوصاف
بزرگترین و بهترین گذشتی که دیگران در حق ِ شما کردن چی بوده؟؟؟
شما چه گذشتی در حق ِ دیگران کردین؟؟؟
شماره تماس:
شماره پیامک:
*********************************************
لطفا همراه ِ ما بمونین
همراه هستید
**********************************************
(داستان)
این چند روزه سرم حسابی شلوغ بود. اونقدر شلوغ که نمیفهمیدم کی روز میشه و کی شب، صبح که از خواب بیدار میشدم یه پام تو شرکت بود و یه پام کلانتری و دادگاه ، راستش چند هفته پیش واسه حقوق ِ یکی از بچه ها یه چک کشیدم اما وقتی رفته بود بانک بهش گفته بودن که حساب خالیه
اون حساب ، یه حساب ِ دو امضاء ِ بود، دو امضا که یکیش مال ِ من بود
یکیش مال ِ شریکم ، مجید
من که میدونستم دست به حساب نزدم اما مشکل اینجا بود که مجیدم همینو میگفت
راستش هیچ مدرکی نداشتم که متهمش کنم و اصلا نمیتونستم باور کنم که کار ِ اون باشه
با هم رفتیم کلانتری و شکایت کردیم اونها هم گفتن که رسیدگی میکنن
این وسط گرفتاریِ بیشترم این بود که باید خانمم ُ عمل میکردم
یکی از کلیه هاش مشکل پیدا کرده بود و گفته بودن که اگه زود به دادش نرسیم ممکنه کلیه شُ از دست بده
با خالی شدنه حساب ِ بانکی
 دستم به جایی بند نبود
حتی دیگه روی ِ مجیدم نمیتونستم حساب کنم چون اونم جز موجودی ِ بانک پولی نداشت
روزای ِ سختی بود ، عقلم به هیچ جایی نمیرسید
از یه طرف خانمم روی ِ تخت ِ بیمارستان بود از یه طرف با ورشکستگی فاصله ای نداشتم
خیلی سعی کردم که آقاجون و عزیز چیزی نفهمن اما اونا خیلی زود همه چی رُ فهمیدن ، و من وقتی خبردار شدم که آقاجون خونه شُ
، تنها داراییش ُ گذاشته بود واسه فروش
با کلی التماس آقاجونو راضی کردم که این کار ُ نکنه
بهش گفتم: این جوری توی ِ این سن و سال میخوای بری مستاجری
بهم گفت: عوضش کار ِ تو راه میافته ، عروسمم حالش خوب میشه
بهش گفتم: آقاجون فکر کردی اون خونه قدیمی ِ 40 – 50 متری رُ چقدر ازت میخرن
کار ِ من با این پولا راه نمیافته
با دیدنه اضطراب و دلواپسیهای ِ آقاجون حالم بدتر میشد تا اون روزی که
از کلانتری بهم زنگ زدن و گفتن که دزد ِ پولها رُ گرفتن
باورم نمیشد اونی که توی ِ کلانتری به عنوان دزد به من نشون دادن مجید بود
پرونده مون باید روال ِ قانونی ِ خودش ُ طی میکرد و این باعث شد که من خیلی دیر بتونم پول ِ عمل ِ خانمم ُ جور کنم پولی که بیشترش مال ِ آقاجون و عزیز بود
عمل انجام شد اما بخاطر ِ این که دیر شده بود ، موفقیت آمیز نبود
خانمم یکی از کلیه هاش ُ از دست داد
و این اوضاع ِ منو بدتر کرد
راستش کنار اومدنه با ماجرا و این که دوست ِ بیست ساله م اینجوری باهام تا کنه ، خیلی برام  سخت بود
رای دادگاه براش حبس بود
خانمش توی ِ دادگاه خیلی بیتابی میکرد
با بچه هاش اومده بود و مدام التماس میکرد که مجید ُ ببخشم
بهم گفت: اونا توی ِ این شهر تنهان ، گفت: بخاطر ِ نگهداری از بچه هاش نمیتونه سر ِ  کار بره و با گرفتار شدنه مجید ، زندگیشون از هم میپاشه
من اونجا انقدر عصبانی بودم که یه کلام گفتم: نه
چند روزه بعد آقاجون اومد محل ِ کارم ، کمتر پیش میاومد که بیاد اونجا
میدونستم که میخواد حرف ِ مهمی بزنه
بهم گفت: جواب ِ بدی رُ با بدی نمیدن ،
بهش گفتم: مجید زندگی منو داغون کرده
آقاجون گفت: ولی تو هنوز روسفیدی
گفتم: پس خانمم چی؟ اون تا آخر ِ عمرش فقط باید با یه کلیه زندگی کنه
آقاجون گفت: همه چی دست ِ خداست ، اگه تو گذشت کنی خدا هم خیر و برکتش ُ بهت میده
گفتم: نمیتونم آقاجون ، مجید توی ِ دوستیمون نامردی کرده
آقاجون گفت: بخاطر ِ مجید نه، بخاطر ِ زن و بچه اش ببخشش اینجوری تو هم زندگی ِ اونو داغون میکنی و هیچ فرقی با اون نداری

من خیلی عصبانی بودم اونقدر که رضایت نامه رُ دادم به آقاجون که ببره دادگاه
اما
اما همین که زیر ِ رضایت نامه رُ امضا کردم
حالم بهتر شد
احساس میکردم اینجوری زن و بچه مجید بی دلیل به گناه ِ اون نمیسوزن
من همه چی رُ به خدا سپردم و با خودم  گفتم که اگه مجید واقعا بخواد از اشتباهش درس بگیره همین چند روز هم براش کافیه و اگه نخواد متوجه باشه
صد سال هم براش کافی نیست

من دلمو به خدا سپردم و گذشت کردم

 
شما چطور؟
بزرگترین و بهترین گذشتی که دیگران در حق ِ شما کردن چی بوده؟؟؟
شما چه گذشتی در حق ِ دیگران کردین؟؟؟
شماره تماس:
شماره پیامک:
**********************************************************
حضرت امام علی (علیه السلام) در حدیثی می فرماید : " خوشا به حال کسی که توجه او به عیوب خویش ، وی را از توجه به عیوب دیگران باز دارد
********************************************************** 
خدا از همه چی خبرداره
حتی از اون چیزایی که غیر از خودمون هیچ کس ازش خبردار نیست
خدا از همه بزرگتره
قدرتش هم از همه بیشتره
اصلا این دنیا و هستی همش مال ِ خودش ِ
اما
اما همین خدای ِ بزرگ از خطاهای ِ مایی که کمترین هستیم میگذره و چشم پوشی میکنه
با این اوصاف
جای ِ خجالت و شرمندگی نیست که ما
گاهی از هم نمیگذریم و همدیگه رُ به گرفتاری دچار میکنیم
*****************************************************
روزی حضرت موسی(علیه السلام)  به خدای ِ بزرگ عرض کرد: «پروردگارا! کدام یک از بندگان تو نزد تو عزیزترند؟ فرمود: آن که در وقت قدرت و توانایی عفو نماید
*****************************************************
همه اونایی که همین حالا با هم زیر ِ یه سقف زندگی میکنن
یه روزی با کلی عشق و علاقه و البته با سختی به هم رسیدن
و یه روزی بزرگترین  آرزوشون با هم بودن و کنار ِ هم زندگی کردن بوده
با این حساب من نمیدونم چرا بعضی از ما بعضی وقتها با گذر ِ زمان همه چی برامون عادی میشه
اونقدر عادی که براحتی خاطر ِ کسی رُ که برامون عزیزترینه میرنجونیم و هیچ تلاشی هم برای ِ جبرانش نمیکنیم
عشق مثل ِ آینه اس
نمیشه محوش کرد
اما همین آینه گاهی غبار ِ کدورت میگیره
کدورتی که به معنای ِ خراب کردنه همه زندگی نیست بلکه باید با چشم پوشی و بخشش
کدورتها رُ پاک کرد تا عشق و محبت دوباره زندگیهامونو گرم کنه
 ******************************************************
در حدیثی از رسول خدا(صلی ا... علیه و آله و سلم) نقل شده که فرمودند: «عفو و بخشش را شیوه خود قرار دهید؛ زیرا بخشش و گذشت جز بر عزت انسان نیفزاید. پس در برابر یکدیگر گذشت داشته باشید تا خدا شما را عزیز کند
*****************************************************
باور کنید که خیلی از اونایی که یه نقطه پایان روی ِ زندگیهاشون میذارن
بعدها با خودشون فکر میکنن
که با ذره ای گذشت و چشم پوشی همه چیز به آخر نمیرسید
اگره توی ِ لحظه های ِ دلخوری غیر از خودمون به بچه هامون و روزهای ِ خوب ِ زندگی فکر کنیم
بخشش و چشم پوشی برامون خیلی راحت تر میشه
*************************************************
چه خوب  میشه اگه هیچ کدوم از ما باعث ِ  رنجش قلب اعضای ِ خانواده و دوستامون نشیم . بهتره با هم قرار بذاریم که وقتی کی عصبانی میشه اون یکی سکوت کنه و حرفها رُ به دل نگیره
و اجازه نده که عصبانیتش همه چی رُ خراب کنه
چشم پوشی، گذشت و مقابله به مثل نکردن در برابر بدی ها، باعث ِ آرامش و سلامت ِ خانواده اس
و باعث میشه که بچه های ِ ما با دلی آروم و با نشاط زندگی کنن و بزرگ بشن

بخاطر ِ  شادی ِ بچه هامون اهل ِ گذشت باشیم
*************************************************************
استاد گرانقدر اخلاق
حضرت آیت ا.. بهجت رحمه ا... علیه فرموده اند که :
اگـر بخـواهیـم محـیط خـانه گـــرم و با صـفا و صمـیمی باشـد،
فــقـط بایـد صـبر و اسـتقـامـت و گذشـت و چـشــم پوشــی و رأفــت را پیـشــه خـود کنـیم
تا محـیط خانـه گــرم و نـورانـی باشــد
**********************************************************
(کاشکی)

کاشکی ما باور میکردیم که گاهی یه چشم پوشی ِ کوچیک میتونه جلوی ِ یه فاجعه بزرگ رُ بگیره

کاشکی ما باور میکردیم که با گذشت هیچ کسی کوچیک نمیشه که برعکس عزت و بزرگی هم پیدا میکنه

کاشکی ما باور میکردیم که برای ِ خوشبختی ِ بچه هامون ، بهترین سرمایه  یاد دادنه گذشت و بخشش ِ

کاشکی ما باور میکردیم که یه وقتایی همه چیز برای ِ داشتنه یک زندگیه خوب مهیاست
اما با نداشتنه گذشت
هیچ رنگی از خوشبختی توی ِ زندگیهامون نیست

کاشکی برای ِ تشکر از خدای ِ خطاپوش هم که شده گاهی از اشتباهات ِ هم چشم پوشی میکردیم
******************************************************
کسی که از خطا و اشتباه دیگری می گذره، رحمت و مهر الهی رُ به سوی خودش جلب می کنه و با جلب رحمت و مهر الهی ِ  که احساس خوش و زیبایی رُ در خودش پیدا میکنه
*********************************************************
 
گذشت کریم ِ اهل بیت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام
 
روزی شخصی از اهل شام به مدینه آمد. چشمش به امام حسن(ع) افتاد. او را نمی‌شناخت. وقتی از هویت او پرسید و او را شناخت، تحت تأثیر تبلیغات منفی دشمنان اهل بیت عصمت(ع)، حضرت ر دشنام گفت. بعد از آنکه عقده دل خود را گشود و ناسزا و فحش بسیار داد، امام حسن(ع) بدون اینکه خشمگین شود و اظهار ناراحتی نماید، نگاهی پرمهر و عاطفه به آن مرد انداخت. چند آیه قرآن را با مضمون لزوم آراستگی به حسن خلق تلاوت فرمود و افزود: «ما برای هر نوع خدمت و کمک به تو، آماده هستیم.» سپس از او پرسید: «آیا اهل شام هستى؟» پاسخ داد: «آرى.» آنگاه فرمود: «من با این‌گونه برخورد و خلق‌وخوی، آشنایی دیرین دارم و سرچشمه آن را به‌خوبی می‌دانم. تو در شهر ما غریبى، اگر احتیاجی داری آماده‌ایم که به تو کمک دهیم و در خانه خود از تو پذیرایی کنیم، تو را بپوشانیم و به تو پول دهیم».
مردم شامی که با رفتار خود، منتظر واکنش شدیدی بود و تصور چنین گذشت و عفوی را نداشت، چنان دگرگون شد که گفت: «آرزو داشتم در آن‌وقت، زمین شکافته می‌شد و من در زمین فرو می‌رفتم و این‌چنین نشناخته و نسنجیده گستاخی نمی‌کردم. تا آن ساعت، کسی روی زمین از حسن بن علی و پدرش برایم مبغوض‌تر نبودند، ولی از آن هنگام به بعد، کسی نزد من از او و پدرش محبوب‌تر نیست
*********************************************************
زن و مرد باید مثل ِ  باغبون باشن. باغبون به گل‌های خودش عشق می‌ورزه، با اینکه می‌دونه که گل‌هاش خار هم دارن
 و چه بسا،
دستهاش موقع ِ نوازش گل‌ها، به خار زخمی شده باشن

زن و مرد باید به کمک هم عیوب و کاستی‌های همدیگه رُ برطرف کنن
*****************************************************
سرزنش و انتقام معمولا کارساز نیست
چون وجود ِ ما با زبان ِ محبت و بخشش سازگارتره
************************************************ 
یادمون نره که
در رویارویی با طوفان‌های سهمگین، درختانی تاب ایستادگی دارند که انعطافپذیر باشند. درختانی که اهل انعطاف و سازگاری و نرمش و مدارا نباشند، درهم می‌شکنند
****************************************************
باید پذیرفت که هیچ انسانی به طور مطلق کامل نیست و هر کسی دارای عیوبی است. ما و همسر ما نیز از این امر مستثنا نیستیم
*******************************************************
مردی که بیرون منزل با انواع مشکلات درگیر است و با ناملایمات زیادی برخورد می کند، دوست دارد هنگام برگشت به خانه کسی او را درک کند و از وی دلجویی نماید. شخصی به حضور رسول خدا (ص) رسید و عرضه داشت: یا رسول ا...! من همسری دارم که موقعیت مرا کاملا درک می کند؛ بنابراین هرگاه وارد خانه شوم به استقبالم می آید و چون می خواهم از منزل بیرون روم مرا بدرقه می کند. هرگاه مرا اندوهگین ببیند، می گوید: چه چیز تو را اندوهگین کرده است؟ اگر برای مخارج زندگی ات ناراحتی، مطمئن باش که دیگری(خداوند) عهده دار آن است، پس غصه مخور! رسول خدا فرمود: خداوند در روی زمین کارگزارانی دارد و این زن یکی از آن ها است. برای او نصف پاداش شهید می باشد
**********************************************************
یادمون نره که هر چقدر هم قبل از ازدواج دقت کنیم و مو رُ از ماست بیرون بکشیم بازهم توی ِ زندگی با ناملایمات و مشکلاتی روبرو خواهیم شد
خواهش میکنم این مشکلات رُ عادی بدونید و با گذشت و چشم پوشی با اونها کنار بیاید
چون زندگی یعنی این که گاهی بعضی چیزها خلاف انتظار  ما باشه و بر وفق ِ مرادمون نباشه
*********************************************************
(برای شهدا)
قاموس نانوشته ای دارد این دنیا
قاموسی که در آن ... حقیقتی بزرگ ...  به تثبیت رسیده است
حقیقت ِ آن که ...  که خداوند ...  دنیا را
به تمامی ..  به کسانی می سپارد ...  که خود را ... به تمامی ..  به خدا سپرده اند
اما  ... آدمها  .. وقتی به خدا می رسند .. دیگر با دنیا  .. کاری ندارند
گواه صدق این حقیقت .. کسانی هستند ...  که به بهای جان
خود را از دنیا ..  بازخریدند ...  و تا خدا ..  آرام ... پر کشیدند
***********************************
(حضرت امام رضا ع)
من
برای دعاهایم  به کسی پناه میبرم
به کسی که آستان آسمان رنگش ... دری به سوی آسمان است
و از او تا خدا فاصله ای نیست تا آنجا که در آستانش
آرزوها .. امیدها .. صداها .. و دعاها به قدر لحظه ای
و شاید کمتر از لحظه به خدا میرسد
به کسی که دست دلم را میگیرد  و برایم مهربانانه هجی میکند
 که چگونه  خدایم را  به دعا بخوانم
به کسی که به مهر شهره است و  آسمانیان او را امام رئوف میخوانند
امامی که نامش
اجابت تمام دعاهای گفته و ناگفته است
امام رئوف علی ابن موسی الرضا
سلام برتو ای آرام دل من سلام بر تو که راضی به رضای خدایی
*********************************
(حضرت مهدی عج)
اینجا نبودنه کسی
 امتحان بزرگ مردم زمانه من شده است
اینجا نبودنه کسی
محک زندگیه مردم زمانه من شده است
اینجا
 امید و آرزوی روزهای با کسی بودن
 امتحان مردم زمانه من شده است
امتحانی که در آن
 تنها
 آنها که تا آخرین لحظه به آمدنه او امیدوار میمانند.... روی سپیدند
کاش در آن لحظه آخر
  امیدمان به آمدن او
از دست نرود
که وعده خدا به آمدنه او حق است
******************************************
(خداحافظی)
برای
 آخر حرفی نیست جز امید ی این که با گذشت و چشم پوشی
 هر روز زندگیهاتون شرین و شیرین تر باشه

تا قراری دوباره
خداحافظ
*************************************************


  • ۹۴/۰۹/۲۸
  • رادیو بدون شایعه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی