رادیو بدون شایعه

بایگانی
  • ۰
  • ۰


افق

 

گروه فرهنگ و اندیشه رادیو ایران تقدیم میکند

**************************************************

به افق افتاب

**************************************************

به نام ِ خدایی که به ما نعمت و راهنمایی چون عقل بخشید

*************************************************

با عرض ِ سلام و احترام خدمت ِ همه شما عززیان در اوقاتی قرین به اذان ظهر میهمان ِ شما هستیم تا مهیای ِ بهترین لحظه های ِ روز باشیم

************************************************

مهیایِ دقایق و اوقاتی که به شرط ِ بهره مندی ِ از اون میتونیم

به رحمت و برکات ِ الهی نزدیک و زدیک تر بشیم

*****************************************

امروز ... در صفحه ای از یک کتاب این جمله از حضرت امام صادع ع به چشمم خورد که ایشون به نقل از حضرت پیامبر صلی ا.. علیه و آله والسلم فرمودند: هیچ تهیدستی ای سختر از نادانی و هیچ مالی سودمند تر از عقل نیست

*************************************

شما چی فکر میکنین؟؟؟

وقتی این جمله رُ به متن ِ زندگیهاتون میارین چه مصداق هایی براش پیدا میکنین؟؟؟

*****************************************

واقعیت اینه که اگه با خودمون صادق باشیم میبینیم که خیلی جاها سر ِ ندوشنتن هامون خیلی خودمونو گرفتار کردیم

گرفتاریهای ِ بزرگ و کوچیکی که بعضیاش شاید دیگه هیچ وقت جبران کردنی هم نباشه

******************************************

گرفتاریهایی که اگه جای ِ عقل و تدبی توش خالی نبود ... شاید هیچ وقت به بن بست نمیرسید

*******************************************

به نظر ِشما ... این که کسی گرفتار ِ اعتیاد میشه چه دلیلی میتونه داشته باشه؟؟

*******************************************

این که کسی توی ِ دعوا با طرفش دست به یقه میشه و بهش آسیب میزنه چه دلیلی میتونه داشته باشه؟؟

****************************************

این که کسی دست به کسب و کاری میزنه که چیزی ازش نمیدونه و توش شکست میخوره چه دلیلی میتونه داشته باشه؟؟؟

****************************************

این که کسی با زن و بچه اش با تندی و عصبانیت رفتار میکنه چه دلیلی میتونه داشته باشه؟

************************************

این که کسی گوشش به حرف ِ هیچ کس بدهکار نیست و حرف حرف خودش ِ چه دلیلی میتونه داشته باشه؟؟؟

****************************************

ناگفته ..... جواب ِ همه این سوالها معلومه ...

جوابی که مطمئنا شیرین نیست اما .... میشه که شیرین بشه

*************************************

شیرین با کلیدی مثل ِ عقل و تدبیر که باهاش هیچ قفلی بشته نمیمونه

******************************************  

به نظر ِ شما عقل یکی از بزرگترین رموز ِ خوشبختی ِ ما نیست؟

به نظر ِشما چه جوری میشه جای ِ عقل ُ توی ِ کارها و رفتار و زندگیمون محکم کنیم ؟؟؟؟

و خودمونو در برابر ِ خیلی از مشکلات و سختیها بیمه کنیم ؟؟

شماره تماس:

شماره پیامک:

*********************************************

یکی از بزرگترین گرفتاریهای ِ ما توی ِ قصه نادانی و ندونستن

اینه که خیلی وقتا  بخاطر ِ ظاهر ِ زیبای ِ کارهامون متوجه جهل و ندونسته هامون نمیشیم

یعنی رفتار و حرفای ِ خودمونو و دیگران انقدر ظاهر ِ جذابی پیدا میکنن

که باطن ِ دردسر سازش واسمون معلوم نمیشه

برای ِ همین اونایی که زرنگ ترن میرن دنبال ِ نشونه ها

دنبال ِ نشونه هایی که وقتی پیداشون کنیم میتونیم بفهمیم که کجای ِ کار درست بوده و کجاش خطا

اینو گفتم واسه این که نادانی و عقل هم برای ِ خودش یه نشونه هایی داره

نشونه هایی که اگه یادشون بگیریم تشخیص برای ِ هممون آسون تر میشه

*********************************************

در تعابیر ِ ادبی ما برای ِ نادانی تعریف ِ زیبایی وجود داره و اون این که

استفاده نکردنه از دانسته ها بزرگترین جهل و نادانی ِ

سعدی شیرازی میگوید:

دو کس رنج بیهوده بردند و سعی بی فایده کردند یکی آن که اندوخت و نخورد و دیگر آن که آموخت و نکرد. علم چندان که بیشتر خوانی              چون عمل در تو نیست نادانی.

*************************************************

امام علی(ع): "در نادانی تو همین بس که به دانش خود مغرور شوی".

**************************************************

یه جایی یه داستانی خوندم که خیلی قشنگ بود

نوشته بود

روزی دست پسر بچه ای که در خانه با گلدان کوچکی بازی می کرد، در آن گیر کرد و هر کاری کرد، نتوانست دستش را از گلدان خارج کند. به ناچار پدرش را به کمک طلبید.

اما پدرش هم هر چه تلاش کرد نتوانستند دست پسر را از گلدان خارج کنند. پدر دیگر راضی شده بود به شکستن گلدان که تصادفا خیلی هم گرانقیمت بود، فکر کند. قبل از این کار به عنوان آخرین تلاش به پسرش گفت: دستت را باز کن، انگشت هایت را به هم بچسبان و آنها را مثل دست من جمع کن. آن وقت فکر می کنم دستت بیرون می آید.

پسر گفت: "می دانم اما نمی توانم این کار را بکنم."

پدر که از این جواب پسرش شگفت زده شده بود پرسید: "چرا نمی توانی؟"

پسر گفت: "اگر این کار را بکنم سکه ای که در مشتم است، بیرون می افتد."

میدونین واقعیت اینه که ماها

با نادونی چیزهای بزرگی رُ برای بدست آوردن چیزهای کوچکتر از دست میدیم, اما با تفکر و مشورت می تونیم هم گلدون رُ داشته باشیم و هم سکه رُ

***********************************************

نادانی اونقدر ضر بخش ِ که حتی دوتس با مردم ِ نادان هم ویران کننده اس

 

دوستی با مردم دانا چو زرین کوزه ایست

بشکند یا نشکند نتوان به دور انداختش

دوستی با مردم نادان سفالین کوزه ایست

بشکند یا نشکند باید به دور انداختش

***********************************************

امام علی علیه‏‌السلام: "بزرگ‌ترین نادانی، ناآگاهی انسان از شأن و منزلت خویش است".

***********************************************

در حکایت است که

مردی نادان در محضر ارسطو به مردی دانا خرده گرفت و از او بدی ها گفت. دانا نیز خاموش نماند و به نادان پرخاش کرد. ارسطو به مرد نادان چیزی نگفت. اما دانا را به خاطر آن کار سرزنش کرد.

دانا با تعجب پرسید: چرا مرا سرزنش می کنید در حالی که بدگویی را او اول شروع کرد؟ از این گذشته او مردی نادان است ولی من دانشی اندوخته ام. ارسطو در جواب گفت: من هم به خاطر همین تو را سرزنش کردم تو مرد دانایی و دانا نادان را می شناسد؛ زیرا خودش روزگاری نادان بوده است و بعد دانا شده اما نادان دانا را نمی شناسد؛ زیرا هنوز دانا نشده است.

*****************************************

آورده اند که روزی مردی به خدمت فیلسوف بزرگ افلاطون آمد و نشست و از هر نوع سخن می گفت. در میان سخن گفت: « امروز فلان مرد از تو بسیار خوب می گفت که افلاطون عجب بزرگوار مردی است و هرگز کسی چون او نبوده است

افلاطون چون این سخن بشنید سر فرود برد و سخت دلتنگ شد.

آن مرد گفت:« ای حکیم! از من تو را چه رنج آمد که چنین دلتنگ شدی؟»

افلاطون پاسخ داد:« ای خواجه! مرا از تو رنجی نرسید. ولی مصیبت بالاتر از این چه باشد که جاهلی مرا ستایش کند و کار من او را پسندیده آید؟ ندانم کدام کار جاهلانه کرده ام که او خوشش آمده و مرا به خاطر آن ستوده است

*******************************************

(جملات کوتاه درباره نادانی)

امام علی علیه‏‌السلام: "در نادانی مرد همین بس که آنچه از آن نهی شده انجام دهد".

 

امام علی(ع): "هر چه می‏‌دانی به زبان میاور که این نشان نادانی است".

 

امام صادق(ع): "دانایی را همین بس که از خدا بترسی و نادانی را همین بس که از (عذاب) خدا غافل شوی".

 

پیامبر خدا(ص): "از نادانی است که هر چه می‏‌دانی فاش سازی".

 

امام علی(ع): "دل بستن به دنیا، با وجود آن همه رنج‌هایی که از او می‏‌بینی، نادانی است".

 

امام علی(ع): "خواست و آرزوی محال داشتن، نادانی است".

 

امام حسن(ع) نیز در پاسخ به پرسش پدرش از تفسیر نادانی فرمود: " زود پریدن روی فرصت پیش از آن‌که آن را کاملاً به دست آوری و خودداری کردن از جواب".

 

امام صادق(ع): "نادانی در سه چیز است: دوست عوض کردن، مخالفت کردن بدون دلیل و برهان و پرس و جو از چیزهای بیهوده

****************************************************

(بهانه های کوچک)

خیلی از ماها درگیر ِ کارایی هستیم که با عرض ِ معذرت جهل  و اتفاقا کلی هم واسمون دردسر ساز میشه اما هیچ وقت متوجهش نیستیم

به نظر ِ شما اجبار کردنه بچه هامون به خوندنه رشته ای که دوست ندارن و اصرارمون به این که برن دانشگاه یعنی چی

به نظر ِشما سخت کردنه ازدواج ِ بچه هامون به بهونه مجلس و خونه و جاهاز آنچنانی یعنی چی

به نظر ِشما قهر کردنهای ِ چند ساله سر ِ مسائل ِ بی اهمیت اونم با خواهر و برادر و فامیل یعنی چی

به نظر ِشما چشم و هم چشمی تویِ زندگی و خرید و مهمونیا یعنی چی

به نظر ِشما زندگی کردنه بدون ِ فکر و بخاطرِ حرف ِ مردم یعنی چی

به نظرِ شما آخر ِ این زندگیا به کجا باید برسه

***********************************************

(به رنگ درنگ)

اگه بلد نباشیم که گاهی از نو و دوباره آغاز کنیم هیچ وقت به مقصد ِ خوب ِ و شیرینه زندگی نمیرسیم

******************************************************

(مناجات)

الهـــــی

دردهایی هست که نمی توان گفت

و گفتنی هایی هست که هیچ قلبی محرم آن نیست

الهـــــی

اشک هایی هست که با هیچ دوستی نمی توان ریخت

و زخم هایی هست که هیچ مرحمی آنرا التیام نمی بخشد

و تنهایی هایی هست که هیچ جمعی آنرا پر نمی کند

الهـــــی

پرسش هایی هست که جز تو کسی قادر به پاسخ دادنش نیست

درهایی هست که جز تو کسی آنرا نمی گشاید

قصد هایی هست که جز به توفیق تو میسر نمی شود

الهــــــی

تلاش هایی هست که جز به مدد تو ثمر نمی بخشد

تغییراتی هست که جز به تقدیر تو ممکن نیست

و دعاهایی هست که جز به آمین تو اجابت نمی شود

الهـــــی

قدم های گمشده ای دارم که تنها هدایتگرش تویی

و به آزمون هایی دچارم که اگر دستم نگیری و مرا به آنها محک بزنی، شرمنده خواهم شد.

الهـــــی

با این همه باکی نیست

زیرا من همچو تویی دارم

تویی که همانندی نداری

رحمتت را هیچ مرزی نیست

ای تو خالق دعا و مالک " آمین"...

 

 

 

  • ۹۴/۰۹/۲۵
  • رادیو بدون شایعه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی