رادیو بدون شایعه

بایگانی
  • ۰
  • ۰

برنامه

 

بعضی روزا دلت میخواد یه جاهایی باشی که نیستی

بعضی وقتا دلت بدونه این که بدونی چرا .. تنگ میشه

یه دلتنگی ای که شاید خودتم دلیلش ُ ندونی

دلیلش ُ ندونی تا اون موقعی که نگاهی به تقویم میندازی و میفهمی که این احساس ِ دلتنگی از کجاست

حضرت امام صادق ع فرمودن : شیعیان ی ما حتی اگر در سرزمینی دور از زمان و مکان باشند در ایام ِ شهادت و مصیبت ِ ما .. دلهاشون بی آن که بدانند به غم و اندوه مینشیند

واین یعنی دل ِ ما به دل ِ انها بسیار نزدیک است

***********************************************

این برنامه ارادت ِ ناچیز ِ ما به آستان ِ مردی ست که دلیل ِ رحمت ِ خدا به اهل ِ زمین

به آستان ِ مردی که تا امروز مهربان تر و دلسوزتر از او کسی نبوده و نیست

به خورشید ِ پرفروغ ِ عالم حضرت محمد مصطفی ص

و امام ِ حُسن .. حضرت  امام حسن مجتبی ع

***********************************************

این برنامه سوگواره ای روی ِ موج ِ رادیو ایران

سوگواره ای برای ِ عرض ِ تسلیت به محضر ِ امام ِ عصر

و همه دوستداران ِ پیامبر اکرم و امام حسن مجتبی ع

*************************************************

امروز خیلی از ماها  دوست داشتیم که در سرزمین ِ نور و در جوار ِ حرمِ امن ِ رسول ا.. باشیم

خیلیامون دوست داشتیم مدینه باشیم و دستهامونو در حصار ِ دور ِ بقیع حلقه کنیم و با اشکهامون ذره ای از غربت ِ امام حسن ع رُ پاک کنیم

اما .... اما دلخوشیم به این کلام ِ دلنشین که

بُعد ِ منزل نَبُوَد در سفر ِ روحانی

و با بضاعتی ِ اندک دلهامونو روانه آستان ِ این دو عزیز میکنیم

به امید ِ عرض ِ ارادت و گوشه نگاهی که میدونیم گره گشاست

**********************************************

در فرصت ِ امروز با ما باشید

تا در کنار ِ هم و به کلامی از سیره این بزرگان منور کنیم زندگیهامونو

به نور ِ اهل بیت ِ محمد و آل ِ محمد ص

به سیره نورانی ِ ایشون و مهرورزی در دین ِ اسلام

به نظر شما رد زندگی ِ امروز مهم ترین مصادیق ِ مهرورزی چیه؟؟؟؟؟

شماره تماس:

شماره پیامک:

********************************************

مطمئنا برای ِ همه ما پیش اومده که توی ِ زندگی یه جاهایی دچار ِ تردید میشیم

سر ِ دو راهی میمونیم حتی یه جاهایی نمیدونیم که چه جوری باید از عهده حل ِ مشکلاتمون بربیام

بخصوص اون وقتایی که دلمون میخواد یه جوری قدم برداریم که  درست باشه و رضای ِ خدا رُ با خودش داشته باشه

یه همچین وقتایی وجود ِ یه سرمشق که زندگیهامونو از روش بنویسیم کیمیاست

و چه سرمشقی بهتر از زندگی حضرت محمد ص و امام حسن مجتبی ع

که بهتر از اونها کسی نبوده و نیست و نخواهد بود

کسایی که جز بر مدار ِ رضایت ِ خدا زندگی نکردن و قدمی برنداشتن

امروز با هم سرمشق میگیریم از مرام و مسلک ِ زندگی این بزرگان بخصوص در حیطه اجتماعی که قطعا ناگفته های ِ زیادی داره

******************************************

این روزا خیلی از ماها به اسم ِ گرفتاری و مشغله از اخلاق ِ خوب و روی ِ خوش غافل شدیم

از دو تا گنج ِ بزرگی که ما رُ هم توی ِ این دنیا و هم اون دنیا ثروتمند میکنه

  پیامبر گرامی اسلام 

حضرت محمد ص فرمودند:

در روز قیامت چیزی سنگین تر از خوش اخلاقی در ترازوی اعمال بنده نیست.
******************************************


از نظر اسلام، محبت، بیشترین نقش رُ در سازماندهی جامعه آرمانی انسانی داره. مروری هر چند کوتاه در کتب روایی ِ ما  به روشنی اثبات می کنده که جامعه مطلوب انسانی در اسلام، جامعه ای ِ که براساس محبت مردم نسبت به هم شکل بگیره. اسلام می خواد جامعه ای بسازه که همه مردم، خودشون رُ در اون  برادر همدیگه بدونن و تا سر حد ایثار نسبت به هم عشق داشته باشن، و این بخاطر ِ اینه که هیچ چیزی مثل ِ محبت در سامان دهی جامعه دلخواه انسانی، کارساز نیست.

******************************************************

حضرت امام صادق - علیه السّلام - فرمودند: اوج الفت و پیوستن دلهای نیکان آنگاه

است که آنان همدیگر را دیدار کنند، گرچه هنوز نسبت به یکدیگر با کلامشان اظهار

آشنایی و دوستی نکرده باشند.

*******************************************************

اسلام، برنامه تکامل همه ماست و اصلی ترین عامل ِ این برنامه، محبت ِ

عنصر محبت، تا اونجا در تحقق برنامه هایی که اسلام برای پیشرفت جامعه انسانی پیش بینی کرده موثر ِ که حضرت ِ امام باقر ـ علیه السّلام ـ ، دین اسلام رُ چیزی جز محبت نمی دونن  و می فرمایند: آیا دین، جز محبت است؟

و حضرت پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله  فرمودند: هر چیزی را بنیادی است و بنیاد دین، دوستی ما اهل بیت است

*******************************************************

قرآن کتابی ِ که در اون زمزمه های ِ محبت ِ الهی نوشته شده

خدایی که قرآن به مردم معرفی می کنه، خدایی مهربون و عاشق مردم ِ

خدایی که آیین اسلام رُ که دین همه انبیای الهی ِ برپایه محبت خودش، استوار کرده و پایگاه اصلی حکومت اسلامی رُ  عشق و مودت مردم نسبت به پیشوایان دینی و رهبران سیاسی امت اسلام قرار داده

حضرت أمیرالمؤمنین - علیه السّلام - فرمود: شهرها بوسیله محبت ساکنانش آباد است.

**************************************************

در حکمت ِ دهم نهج البلاغه آمده است که  با مردم آنگونه معاشرت کنید، که اگر مردید بر شما اشک ریزند، و اگر زنده ماندید، با اشتیاق سوی شما آیند.

**************************************************

در اهمیت رافت و محبت در اسلام

بخصوص نسبت ِ به مردم اشاره ای کوتاه داریم به کلام ِ

حضرت علی علیه السلام هنگام انتصاب مالک اشتر به ولایت مصر که در بخشی از عهدنامه مفصل و آموزنده خود، خطاب به وی چنین می فرماید:

دلت را برای مردم، کانون مهر و محبت ساز و آنان را دوست بدار و مبادا بر آنان درنده خوی شوی و خوردن آنان را بر خود غنیمت شمری؛ چرا که آنان دو دسته اند: یا برادر دینی تواند یا نظیر تو در آفرینشند.

*********************************************************


محبت و دوستی اثار و برکات ِ زیادی داره که از جمله اونها تاثیری ِ که دوستان رویهم دارن

چون ما معمولا سعی میکنیم به کسی که دوستش داریم نزدیک و نزدیک تر بشیم

و این  میتونه مقدمه خیلی از تغییرات باشه

که حکیم ِ سخن سعدی ِ شیرازی به زیبایی در این مورد بیان میکنه که

گِلی خوش بوی در حمام روزی     رسید از دست محبوبی به دستم

بدو گفتم که مشکی یا عبیری       که از بوی دل آویز تو مستم

بگفتا من گِلی ناچیز بودم    ولیکن مدتی با گل نشستم

کمال هم نشین در من اثر کرد       وگرنه من همان خاکم که هستم

**************************************

میگن اگه حواس ِ آدما غیر از خودشون  به بقیه هم باشه و خوشی و ناخوشی ِ دیگران ُ .. خوشی و ناخوشی ِ خودشون ببینن

دنیا گلستان میشه

روزی از پیامبر گرامی اسلام پرسیدند آیا انسان باید بجز زکات نیز باید چیزی از مالش بپردازد؟
پیامبر (ص) فرمود: آری، اگر گرسنه ای اظهار گرسنگی کند، مسلمان باید سیرش کند و اگر برهنه ای لباس بخواهد او را لباس بدهد.

گفتند: میترسیم دروغ بگوید! فرمود: چرا از این نمیترسید که راست بگوید؟!
******************************************

یکی از مهم ترین اسباب ِ خوشبختی و سعادت ِ انسان ترک ِ گناه ِ

ترکِ گناهی که شاید خیلی از ماها با فکر کردنه به این هنوز وقت داریم توبه کردنه از اون رُ به تعویق میندازیم

حضرت محمد ص فرمودند

"هر که گناهی را مرتکب شود عقلی از او جدا شود که دیگر بازنگردد"

عقل هم که نباشه تدبیری برای ِ زندگی نیست

 ******************************************

خیلی از ماها دوست داریم اون جوری زندگی کنیم که حضرت پیامبر دوست دارن و شاید با خودمون فکر کنیم که برای ِ این کار باید کارهایِ سختی انجام بدیم

غافل از این که رضایت ِ پیامبر که همون رضای ِ خداست در انجام ِ امور ِ کوچیک و ساده اس

ایشان میفرمایند:

بهترین شما کسی است که برای خانواده اش بهتر باشد.

 ******************************************

من چند روز ِ پیش کلامی از خانم حضرت ِ زهرا س خوندم که ایشون از حضرت ِ پیامبر نقل کردن

کلامی دلنشین که ایشون فرموندن

مثل امام مثل کعبه است

که باید به سویش بروند نه اینکه (منتظر باشند تا) او به سوی مردم برود.

 ******************************************

سرعت غیبت در نابود کردن ثواب های بنده، از سرعت سوختن کاه در آتش بیشتر است.

رسول الله (ص)

 ******************************************

ای نام تو جانبخش تر از آب حیات

محتاج تو خلقی به حیات و ممات

از بعثت انبیا و ارسال رسل

مقصود تو بودی، به جمالت صلوات!

 ******************************************

حیف است که دل چون و چرا درگیرد

بگذار اطاعت خدا برگیرد

گردن بنهید تا که همچون خورشید

تابیدن رحمتش سراسر گیرد

 ******************************************

هر مردی که با سخنان خود، همسرش را آزار دهد خداوند از او بخشش و صدقه ای را قبول نمی کند تا زن خود را راضی کند. اگر چه آن مرد روز را روزه بگیرد، شبها را شب زنده داری کند، در راه خدا برده آزاد نماید و در راه خدا جهاد کند، چنین شوهری اولین کسی است که وارد جهنم میشود

هر چه ایمان انسان کامل تر باشد به همسرش بیشتر ابراز محبت می کند.

پیامبر اکرم (ص)
 ******************************************

بنده ای نیست که به اوقات نماز و طلوع و غروب خورشید اهمیت بدهد مگر اینکه من برای راحتی هنگام مرگش، برطرف شدن غم و اندوه و نجات از اتش دوزخ ضامن شوم.

حضرت علی (ع) به نقل پیامبر اکرم (صلوات ا... علیه

 ******************************************


اسلام دین ِ محبت و دوستی ست

حضرت امام محمدباقر علیه السلام فرمودند:

کسی که چهار ویژگی زیر در وی باشد، خداوند برایش خانه ای در بهشت بنا می کند:

کسی که یتیمان را پناه دهد؛ به ناتوانان مهربانی ورزد؛ با پدر و مادرش به نرمی برخورد کند و با زیردستانش مدارا کند.

******************************************************

(داستان)

خیلی وقتا وقتی توی ِ مشکلات دقیق میشیم میبینیم که خودمون مقصرش بودیم خودمون که با رفتار و کلام ِ نادرست زندگیهامونو تلخ کردیم

تلخیهایی مثل ِ تلخیهای ِ کدورتهای ِ زن و شوهر که میشه با کمی صبوری به شیرینی مبدل بشه

مردى به حضور رسول خدا صلى الله علیه و آله آمد عرض کرد: یا رسول الله ، زنى دارم هر وقت مى خواهم از منزل بیرون روم ، مرا مشایعت مى کند و هر وقت مى خواهم بیایم ، مرا استقبال مى کند و هر وقت غمگین مى شوم ، به من مى گوید: اگر غم تو براى دنیا یا مال دنیا است ، خداوند کفیل روزى بندگان است و اگر غم تو براى امر آخرت است ، خداوند غم تو را براى آخرت زیاد کرد تا از آتش جهنم خلاص شوى .
پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله فرمود: خداوند متعال عمالى (کارگزاران ) دارد و این زن از عمال خداوند است و براى آن زن نصف اجر شهید است.

*****************************************

(داستان)

عمل به وعده .. یکی از بزرگترین سفارشهای ِ دینی ِ ماست

حضرت محمد صلى الله علیه و آله قبل از آنکه به مقام نبوت برسند، مدتى چوپانى مى کردند. عمار یاسر با حضرت قرار گذاشتند تا فرداى آن روز، گوسفندان خود را به بیابان فخ که علفزار بود، بود، ببرند.
پیامبر صلى الله علیه و آله فرداى آن روز گوسفندان خود را به سوى بیابان فخ روانه کرد، ولى عمار دیرتر آمد. عمار مى گوید: وقتى گوسفندانم را به بیابان فخ رساندم ، دیدم پیامبر صلى الله علیه و آله جلو گوسفندان خود ایستاده و آنها را از چریدن در آن علفزار، باز مى دارد.
گفتم : چرا آنها را باز مى دارى ؟
فرمود: من با تو وعده کردم که با هم گوسفندان را به این علفزار بیاوریم ، از این رو روا ندانستم که قبل از تو، گوسفندانم در این علفزار بچرند.

*****************************************

گاهی با وجود ِ جفایی که به شده .. و با وجود ِ فرصتی که برای ِ انتقام هست بهترین کار .. عفو و بخشش ِ

با اینکه قریش با رسول اکرم صلى الله علیه و آله و یارانش ، آن همه دشمنى کردند، آنان را شکنجه دادند؛ چه در آغاز دعوت و چه از هجرت رسول اکرم صلى الله علیه و آله و همچنین على رغم آن همه توطئه ، جنگ و لشکرکشى در برابر پیامبر اکرم ، آن حضرت بعد از فتح مکه ، بر در کعبه ایستاد و خطاب به قریش فرمود:
هان ! قریشیان ! چه مى گویید؟ فکر مى کنید با شما چه خواهم کرد؟
قریشیان یکصدا فریاد زدند: نیکى ... تو برادرى بزرگوار و فرزند برادرى کریم و بزرگوارى .
حضرت فرمود:
حرف برادرم یوسف علیه السلام را تکرار مى کنم : امروز متاءثر و شرمسار مى باشید. من شما را عفو کردم ، خدا هم گناه شما را ببخشد که مهربانترین مهربانان است . بروید، شما آزاد هستید.

*************************************

بزرگی میگفت ما غافلیم که امروز دلیل ِ خیلی از گرفتاریهامون قطع ِ رحم و نداشتنه دید و بازدیدها و پرسیدنه احوال ِ فامیل ِ

مردى خدمت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله آمد و عرض کرد:
یا رسول الله ! فامیل من تصمیم گرفته اند بر من حمله کنند و از من ببرند و دشنامم دهند، آیا من حق دارم آنها را ترک گویم ؟
فرمودند: در آن صورت خداوند همه شما را ترک مى کند.
عرض کرد: پس چه کنم ؟
فرمودند: بپیوند با هر که از تو ببرد، و عطا کن به هر که محرومت کند، و در گذر از هر که به تو ستم نماید، زیرا چون چنین کنى ، خدا تو را بر آنها یارى دهد.

و همچنین:رسول خدا صلى الله علیه و آله روزى از خانه بیرون رفتند و گروهى را دیدار کردند سنگى را مى غلتاندند. فرمودند: قهرمان ترین شما کسى است که به هنگام خشم ، خویشت دارى کند، و بردبارترین تان آن کس باشد که در حین داشتن قدرت ، عفو نماید.

*****************************************

(داستان حضرت اماتم حسن مجتبی ع)

مهربانی با بندگان خدا از ویژگی های بارز ایشان بود. اَنس می گوید که روزی در محضر امام بودم. یکی از کنیزان ایشان با شاخه گلی در دست، وارد شد و آن را به دست امام تقدیم کرد. حضرت گل را از او گرفت و با مهربانی فرمود: «برو تو آزادی! من که از این رفتار حضرت شگفت زده بودم. گفتم: ای فرزند رسول خدا! این کنیز، تنها شاخه گلی به شما هدیه کرد، آن گاه شما او را آزاد می کنید؟» امام در پاسخم فرمود: «خداوند بزرگ و مهربان به ما فرموده است: «و اذا حییتم بتحیه فحیّوا باحسن منها؛ هر کس به شما مهربانی کرد، دو برابر او را پاسخ گویید». (نساء: 86)
سپس امام فرمود: «پاداش آزادی در برابر مهربانی او آزادی بود

******************************************

(داستان حضرت امام حسن مجتبی ع)

همواره امام، مهربانی را با مهربانی پاسخ می گفت، حتی پاسخ وی در برابر نامهربانی نیز مهربانی بود. چنان که نوشته اند، امام، گوسفند زیبایی داشت که به آن علاقه نشان می داد. روی دید گوسفند، خوابیده است و ناله می کند. جلوتر رفت و دید که پای آن را شکسته اند. امام از غلامش پرسید: «چه کسی پای این حیوان را شکسته است:؟ غلام گفت: «من شکسته ام
حضرت فرمود: «چرا چنین کردی؟» گفت: «برای اینکه تو را ناراحت کنم». امام با تبسمی دل نشین فرمود: «ولی من در عوض، تو را خشنود می کنم، و غلام را آزاد کرد».
همچنین آورده اند، روزی امام، مشغول غذا خوردن بودند که سگی آمد و برابر حضرت ایستاد. حضرت، هر لقمه ای که می خوردند. لقمه ای جلوی سگ می انداختند. مردی پرسید: «ای فرزند رسول خدا! اجازه دهید این حیوان را دور کنم». امام فرمود: «دعه انّی لاستحیی منا لله عزّ و جل ان یکون ذو روح ینظر فی وجهی و انا آکل ثم لا اطعمه؛ نه رهایش کنید! من از خدا شرم می کنم که جانداری به صورت من نگاه کند و من در حال غذا خوردن باشم و به او غذا ندهم.

************************************

(داستان حضرت امام حسن مجتبی ع)

امام مانند جدش رسول الله، بدون هیچ تکبری روی زمین می نشست و با تهی دستان هم سفره می شد. روزی سواره ای محلی می گذشت که دید گروهی از بینوایان روی زمین نشسته و مقداری نان را پیش خود گذاشته اند و می خورند. وقتی امام حسن (علیه السلام) را دیدند، به ایشان تعارف کردند و حضرت را سر سفره خویش فرا خواندند امام از مرکب خویش پیاده شد و این آیه را تلاوت کرد: «انّه لا یحب المستکبرین؛ خداوند خود بزرگ بینان را دوست نمی دارد.» (نحل: 23) سپس سر سفره آنان نشست و مشغول خوردن شد. وقتی همگی سیر شدند، امام آنها را به خانه خود فرا خواند و از آنان پذیرایی فرمود و به آنان پوشاک هدیه داد: «و جعل یأکل حتی اکتفوا دعاهم الی ضیافته و اطعمهم و کساهم».
همواره آن حضرت دیگران را نیز بر خود مقدم می داشت و پیوسته با احترام و فروتنی با مردم برخورد می کرد. روزی ایشان در مکانی نشسته بود. برخاست که برود، ولی در این لحظه، پیرمرد فقیری وارد شد. امام به او خوش آمد گفت و برای ادای احترام و فروتنی به او فرمود: «ای مرد! وقتی وارد شدی که ما می خواستیم برویم آیا به ما اجازه رفتن می دهی؟«مرد فقیر عرض کرد: «بله، ای پسر رسول خدا!»
همواره امام، مهربانی را با مهربانی پاسخ می گفت. حتی پاسخ وی در برابر نامهربانی نیز مهربانی بود

***************************************

(داستان حضرت امام حسن مجتبی ع)

سوار بر مرکب می رفت که با مردی از اهل شام مواجه شد. مرد تا حضرت را شناخت. شروع به لعن و نفرین کرد. امام، سخنان زشت و دشنام های ناروای او را تحمل کرد تا اینکه مرد شامی، عقده دلش را خالی کرد و آرام شد.
امام با لبخند و به آرامی فرمود: «ای مرد! گمان می کنم در این شهر غریب باشی و شاید هم مرا به اشتباه گرفته ای؟ حالا اگر از ما رضایت بطلبی، از تو راضی می شویم و اگر چیزی از ما بخواهی، به تو می بخشیم. اگر راه گم کرده ای، راهنمایی ات می کنیم. اگر گرسنه ای، تو را سیر می کنیم. اگر لباس نداری، تو را می پوشانیم. اگر نیازمندی، تو را غنی می کنیم. اگر از جایی رانده شده یا فراری هستی، تو را پناه می دهیم. اگر خواسته ای داری، بر می آوریم. اگر توشه سفرت را پیش ما آوری و مهمان ما باشی. برای تو بهتر است و تا هنگام رفتن از توپذیرایی می کنیم. چون که خانه ما وسیع و امکانات مهمان نوازی مان فراهم است.
وقتی مرد با این برخورد کریمانه حضرت مواجه شد و سخنان شیوا و دلنشین آن بزرگوار را شنید، پیش از آنکه سخنی بگوید، اشک از گونه هایش لغزید و گفت: «شهادت می دهم که تو خلیفه خداوند بر روی زمین هستی. خداوند داناتر است که رسالتش را در کدام خانواده قرار دهد: الله اعلم حیث یجعل رسالته؛ تا این لحظه شما و پدرتان منفورترین خلق خدا نزد من بودید و اکنون شما را محبوب ترین فرد روی زمین می دانم».
بعد از آن، همراه امام حسن(علیه السلام) راهی خانه آن حضرت شد و تا روزی که در مدینه بود. در مهمان سرای حضرت پذیرایی می شد و از دوستان و ارادت مندان خاص اهل بیت (علیهم السلام) گشت

**************************************

مجتبی(ع) مظلوم و با احساس بود
مظهر توحید و حمد و ناس بود
درکلاس بخشش و فضل و ادب
بهترین شاگرد او عباس (ع) بود

**************************************

(داستان حضرت امام حسن مجتبی ع)

شیعه حقیقی

کسی به حضرت امام حسن مجتبی ع گفت : چگونه شیعه حقیقی ِ شما باشم

حضرت

فرمود: «اگر مطیع امر و نهی ما هستی، راست می گویی و این گونه نیست، با این ادعا بر گناهان خود نیفزا و نگو از شیعیان شما هستم، بلکه بگو من از دوستداران شما و دشمن دشمنان شما هستم و تو در نیکی و به سوی نیکی هستی».
********************************************

(داستان حضرت امام حسن مجتبی ع)

صورت زشتی داشت. سر سفره امام حسن مجتبی (علیه السلام) آمد و با حرص و ولع تمام غذا را خورد. امام از غذا خوردن عرب خوشش آمد و شاد شد و از او پرسید: «تو عیال داری یا مجردی؟» گفت: «عیالمندم».فرمود : «چند فرزند داری؟» گفت: «هشت دختر دارم که من به شکل از همه زیباترم، اما آنها از من پرخورترند». امام لبخند زد و ده هزار درهم به او انعام دادند و فرمود: «این قسمت تو و همسر و هشت دخترت باشد».
********************************************

(داستان حضرت امام حسن مجتبی ع)

دریای کرم

به حضور امام آمد و اظهار فقر و حاجت کرد. امام حسن (علیه السلام) دستور داد تا پنجاه هزار درهم، به اضافه پانصد دینار به او بدهند. مرد سائل حمالی را صدا زد که پول هایش را برایش ببرد. حضرت پوستین خود را هم داد و فرمود: «این را هم به جای کرایه به آن مرد بده

********************************************

هرگاه نافله ها (و غیر واجبات)،

به واجب زیان رساند آنها را ترک کنید (که به واجب زیان نرسد.)

امام حسن مجتبی (ع)

********************************************

اهل مسجد، زائران و دیدار کنندگان خدایند و بر دیدار شونده است که بر دیدارکننده اش هدیه بدهد.

امام حسن مجتبی (ع)

********************************************

امیدوارم با این همه شنیده و حرفهایی که حجت رُِ بر ما تمام میکنه

برا ی سعادت ِ دنیوی و اخروی مون

و برای ِ روسفیدبودن در برابر ِ خدای ِ مهربان بیش از پیش در عمل به کلام و سیره ائمه کوشا باشیم

که منتهای ِ این عمل سعادت ِ خود ِ ماست

 

 


  • ۹۴/۰۹/۱۸
  • رادیو بدون شایعه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی