برنامه عرفه
گروه فرهنگ و اندیشه رادیو ایران تقدیم میکند
*********************************
به تبرک نام ِ خدا پیش کش میشود به روح ِ آسمانی ِ مردی که در وفای ِ به عشق ... حج ِ او نیمه تمام ماند
*********************************
پیش کش به آستان ِ مردی که امروز نگاه ِ خدای ِ بزرگ بیش از اهل ِ عرفات
زائران ِ حرم ِ اوست
*********************************
به مردی که آموخته بود خدا ..تنها معشوق دلنواز عالم است.... و هر چه خدایش را بیشتر بشناسد.... او را عاشقانه تر.. خواهد پرستید.
*********************************
زمزمه حسین در عرفه ... زمزمه عشقی الهی ست..........
زمزمه عشقی .. که ازخدا به پیامبر ... و از پیامبر ... به دل عزیزانش سپرده شد.
و حسین ... به رسمی جوانمردانه ... راز این عشق الهی را .... بر همه هویدا نمود........ در....دعای ....عرفه.
**********************************
با ارادت و عرض ِ سلام .. میهمان ِ شما عزیزان و همدل و همراه با ساکنان ِ در صحرای ِ عرفات
همراه با کسانی که خیلی از شما آرزوی ِ بودن در جای ِ اونها رُ دارین
دلهاتونو با ما همسفر کنید به زمزمه دعای ِ عرفه از سرزمین ِ نور .. خانه خدا
صحرای ِ عرفات
*********************************
به ما یاد دادن ... که هر دعایی آدابی داره و ترتیبی .......
به ما یاد دادن ... که هر دعایی وقتی داره و زمانی ........ مثلا بعضی از دعا هارو صبح می خونن و بعضی دیگه رو شب ........
به ما یاد دادن که برای اجابت بعضی از دعاها باید ذکر گفت و برای اجابت بعضی دیگه باید نماز خوند.
به ما یاد دادن که برای اجابت دعاهامون باید دنبال واسطه باشیم. دنبال واسطه هایی که پیش خدا عزیزن.
به ما یاد دادن که .. رسیدن به اجابت دعا روزها و گاهی حتی سالها طول میکشه.....
اما ... اما به حساب کرم و مهربونی خدا... یه وقتایی و یه روزایی هست که برای اجابت دعا ... نه آدابی لازمه و نه ترتیبی ... نه وقت خاصی لازمه و نه ذکری ... و نه حتی واسطه ای.
یه وقتایی و یه روزایی ... خدا خودش ... پای دعای بنده هاش میشینه و آروم تو گوش بنده هاش زمزمه میکنه... که ...
هیچ آدابی و ترتیبی مجو هرچه می خواهد دل تنگت بگو
*********************************
ما خیلی وقتها ... از خودمون ... خجالت می کشیم... به خاطر کارهایی که نباید انجامشون می دادیمو... دادیم.
ما خیلی وقتها ... از خودمون خجالت می کشیم ... به خاطر کارهایی که باید انجامشون می دادیمو... فراموششون کردیم.
ما خیلی وقتها از خودمون خجالت می کشیم ... به خاطر فرصت هایی که بهمون دادنو ... ما قدرشونو ندونستیم.
ما خیلی وقتهااز خودمون خجالت می کشیم ... و بیشتر از خودمون از...خدا.... چون ایمان داریم که خدا همه چی رو میبینه و همه چی رو میشنوه ...
اینجاست که بار خجالتمون سنگین میشه ... اون قدر که دیگه رویی برای درخواست از خدا نداریم.
اما ... اما محبت خدا بی انتهاست ... تا اون جایی که ... بعضی روزها و بعضی وقتها مثل امروز ...از اون بالای بالا ... پایین میاد و دست مهربونشو... زیر صورت از شرم پایین افتاده بنده هاش میبره و آروم سرشونو بالا میاره ...... با محبت توی چشم های خجالت زده شون نگاه میکنه و میگه:
(به من بگید که دوست دارید بخشیده بشید ... تا شما رو ببخشم ..........
به من از آرزوهاتون بگید .... که من برای اجابت آرزوهای شما اینجا هستم..........)
خدا کریم تر از اونه که اجازه بده بنده ای از بندگانش شرمنده از آستانش بیرون بیاد.... بخصوص توی روزهایی مثل امروز که رحتمش شامل حال همه میشه .... حتی شامل حال اونایی که هنوز به این دنیا پا نذاشتن ... و حتی شامل حال اونایی که ... از این دنیا ... رفتن
*********************************
در نگاه من ... عرفه تولد دوباره حسین ع است...
تولد دوباره مردی که می داند به رزم گاه عقل و عشق ... و به جدال سنگین خوبیها و بدیها میرود.
در نگاه من ... عرفه تولد دوباره حسین است ...
تولد دوباره مردی که می داند ... برای هر کسی ... روز امتحانی است و روز ابتلایی .... روزی که خدا در آن ... عیار بنده اش را می سنجد. روزی که از میان خیل کثیر آدمها تنها گروهی اندک ... مقرب درگاه الهی می شوند.
عرفه تولد دوباره حسین است ...
تولد دوباره مردی که می داند زندگی امانتی در دستان اوست و باید امانت را به سلامت به صاحبش که خدای بزرگ است ... باز گرداند.
عرفه تولد دوباره مردی است که تمام زندگی اش را ... در دعایی مرور میکند.
عرفه تولد دوباره حسین است و نه فقط ... تولد حسین ... که تولد تمام کسانی ست ... که زندگی حسین ... و چون او بودن را دوست دارند.
و شاید ... و شاید ... برای همین است که هر سال موسم عرفات که میرسد آدمیان با خدا عهد می بندند .... عهد به آنکه تا ابد به بندگی او وفادار بمانند .... تا ابدی که همان روز قرار است ... روز قرار با خدا .... روزی که در آن ... تنها .... وفاداران خوشنودند.
عرفه آینه زندگی انسان در زیباترین انعکاس ممکن است.
*****************************************
از ابتدای عالم و درست از همون وقتی که ... خدا انسان رو ... به زمین فرستاد .... یه حقیقت غریب بین خدا و بنده هاش ... شکل گرفت..........
حقیقت اینجا بود که .... انسانی که طعم آسمونو چشیده بود ... و بودن در کنار خدا رو احساس کرده بود ... به سختی می تونست با زمین ... و دوری از خدا کنار بیاد.
انسان دوست داشت برگرده ... اما حالا ... برگشتن به سادگی ممکن نبود ... و باید عمر مقرر شده در دنیا رو سپری می کرد .... و در موعد مقرر به آسمون برمیگشت.
انسان دلتنگ خدا بود .....
تا اینکه به فکر هدیه افتاد ....
به فکر اینکه فرصت عمر دنیاییش رو صرف مهیا کردن هدیه ای برای خدا بکنه .... هدیه ای که در لحظه وصل با تقدیمش به خدا .... لبخندی از رضایت رو... بر لبان خدا ببینه.
و از اون به بعد ...هر کس ..... به دنبال هدیه بهتری بود و شاید بزرگتر..... هدیه ای که شایسته خدا باشه.
حالا ............ سالهاست که هدیه های کوچیک و بزرگ راهی آسمونو تقدیم خدا میشن .... اما ... اما فقط ...خاطره چند هدیه اس که تو دل تاریخ موندگار شده... خاطره هدیه ابراهیم (ع)... که از دردانه اش اسماعیل گذشت ... موسی(ع) ... که به عشق خدا تنهایی در کوه رو انتخاب کرد .... عیسی (ع) که از خودش گذشت .....و ...... و .......... سرآمد عالم .... در تقدیم هدیه به درگاه الهی ..........حسین (ع) ..... که نه فقط از اهل و دیار و فرزندان که از هر انچه داشت به تمامی و عاشقانه.... به عشق معشوق ... گذشت.
شاید برای همینه است که عید قربان بیش از ابراهیم (ع) و اسماعیل ... یادآور حسین (ع) و تداعی عشقی الهی ست... عشقی که حسین (ع) به تمامی خود را به آن سپرد.
******************************************
(حضرت امام زمان عج)
امروز فاصله ما با تو هیچ است....
امروز هیچ غیبتی بین ما حائل نیست.......
امروز حس دوری از تو و چشم انتظار تو بودن دلتنگمان نمی کند... چرا که امروز .... فاصله زمین و آسمان .... فاصله ما و خدا و فاصله دعا و اجابت هایمان به مرز صفر رسیده است.
امروز آسمان و زمین ... به یمن رحمت واسعه خداوند ... در شور و شعف و آرامشی بی مثال ... غرقند ...... و براستی که چه ایام خوشی ست.
امروز تجربه ای کوچک از روزهای خوب با تو بودن است.... از روزهای خوبی که تو هستی و ما با تو تازه معنای زندگی را می فهمیم .
- ۹۴/۰۶/۳۱