رادیو بدون شایعه

بایگانی
  • ۰
  • ۰

راه شب- شادی

راه شب

 

به نام خدا و سلام

*************************************************

سلام به همه اونایی که برای شادی و شاد بودن منتظر ِ بهونه نیستن

************************************************

به همه اونایی که توی ِ تقویم ِ زندگیشون نه فقط روزای ِ عید که توی ِ همه روزایِ سال شاد و خوشحالن

********************************************

به همه اونایی که شادی رُ با دیگران و در کنار ِ اونها دوست دارن

******************************************

راستی به نظر ِشما چه جوری میشه بقیه رُ خوشحال کرد

و شما  برای ِ شاد کردن ِ دیگران چند تا راه بلدین

شماره تماس:

شماره پیامک:

******************************************************

این شب ِ خوب ِ تابستونی رُ با ما و همه هم وطن های ِ خوبمون در سرتاسر ِ این سرزمین ِ عزیز .. همراه باشیدِ

****************************************************

(داستان)

دیروز که رفتم خونه آقاجون اینا خواهرم هم اونجا بود

وقتی داشتیم با آقاجون و عزیز چایی میخوردیم میگفت .. خیلی دلم میخواد واسه عید همه رُ دعوت کنم اما از حرف و حدیثش میترسم

آقاجون گفت: چه حرف و حدیثی

خواهرم گفت : من نمیتونم خیلی تشریفاتی برگزار کنم ... واسه همین خیلیا هی میخوان تیکه بندازن و منم حوصله ندارم

آقاجون سری تکون داد و گفت : تو گوشت ُ روی ِ این حرفا ببند .... کار ِ خودت ُ بکن .... مهم دور ِ هم بودنه

نه این حرف و حدیثا

کاش ماها باور کنیم که بیشتر از سور و سات ِ مهمونی .... این با هم بودن هاست که ارزش داره

با هم بودنی که خوش گذشتنش نه به غذاها ربط داره

نه به این که چند قلم میوه جلوی ِ مهمون میذاری

به قول ِ قدیمیا آدم به روی ِ باز مهمون ِ هم میشن ... نه به سفره باز

مطمئن باش که این تشریفات هیچ انتهایی نداره و همیشه دست بالای ِ دست بسیاره

و این قصه میشه مثال ِ یه مسابقه ای که تموم شدنی نیست و کلی هم عوارض داره

درسرهایی مثل ِ

خیلی از جوونایی که برای ِ نداشتنه خرج ِ یه جشن ِ عروسی ... هنوز سر ِ خونه و زندگیشون نرفتن

و

خیلی از فامیلهایی سال به سال همدیگه رُ نمیبینن چون نمیتونن سفره آنچنانی ای بندازن

واقعا جای ِ فکر داره که ماها خودمون ... واسه خودمون .... دست انداز میسازیم باباجون

از من میشنوی ... یه سفره ساده  پهن کن و همه رُ دعوت کن و گوشتم به حرف ِ هیچ کسی بدهکار نباشه

راستی به نظر ِشما چه جوری میشه بقیه رُ خوشحال کرد

و شما  برای ِ شاد کردن ِ دیگران چند تا راه بلدین

شماره تماس:

شماره پیامک:

*************************************************************

شادیهای واقعی

همشون یه علامت دارن

یه علامت که میتونیم از روش

عیار شادیهامونو بفهمیم

شادیهای واقعی

به دل مینشینن

و دل رو

آروم میکنن

آرامشی که تداعی یاد خداست

که شادی

اگر شادی باشد

رضایته خدا رو

با خودش داره

*********************************************

این که توی ِ زندگی به ما قدیمیا جفا شده یه اصل ِ بی انکار ِ

این که ما نه بچگی کردیم .. و نه جوونی هم جای ِ شک و تردید نداره

اما ... اما خداییش از بی انصافیش اینجاست که ما حتی .... توی ِ جشنهای ِ زندگیمونم کلاه سرمون رفته

واقعا اون موقع ها ما جز جشن ِ عقد و عروسی ... تعریف ِ دیگه ای از جشن نداشتیم

و تازه اوناییمون که خیلی خوشبخت بودن .... جشن ِ تولد داشتن

اما حالا .... به بچه های ِ جدید نگاه کنین

غیر از جشن ِ تولدی که هر سال حتما حتما حتما انجام میشه

جشن ِ دندون در آوردن

جشن ِ راه رفتن

جشن ِ تموم شدنه مهدکودک

جشن ِ شروع ِ پیش دبستانی

جشن ِ پایان ِ پیش دبستانی

جشن کلاس ِ اول

جشن الفبا

جشن ِ شاگرد اول شدن

جشن قبولی ِ کنکور

جشن ِ فارغ التحصیلی ...

جشن ِ کار پیدا کردن

جشن ِ عقد و عروسی

دآخه با این همه برو و بیا اصلا وقتی برای ِ زندگی هم میمونه

**************************************************************

میگن یه راهی هست که با اون میشه شادیها رو بزرگتر

کرد

راهی که توی شریک شدنه شادیها با دیگرانه

چون با این شریک شدن دیگه نه فقط یک دل

که دو  دل و گاهی حتی صدها و هزاران دل

توی یه شادی شریک میشن

*********************************************

همسرم برای ِ تولد ِ بچه ام هشتاد نفر مهمون دعوت کرده

بهش میگم چه خبره ... آخه یه بچه دو ساله چی از جشن ِ تولدش میفهمه

میگه : جشن ِ تولد .. باعث ِ تسریع ِ روند ِ رشد ِ بلوغ ِ عاطفی ِ بچه مون میشه

و خلاءهای ِ ارتباطیش با دیگران ُ مرتفع میکنه

و منجر به شکل گیری ِ هویت ِ اجتماعیش میشه

بهش میگم: اینا که گفتی همش با این جشن ِ تولداس؟؟

سرشو تکون میده که آره

**************************************************************

یکی از اون چیزایی که میتونه دلیل ِ شادی ما باشه

همین دور ِ هم بودنها و مهمونیای ِ خونوادگی ِ

دور ِ هم بودنهایی که آدم بعضیاش ُ دوست داره ... اما بعضیاش خیلی به دل ِ  آدم نمیشینه

نمونه اش مهمونیای ِ عمه خانم ِ من که همه فامیل ُ دعوت میکنه

اونم چه دعوتی زورکی ... چون اگه یه وقت خدایی نکرده یه بنده خدایی کاری داشته باشه و نتونه که بره .... تا مهمونی ِ بعدی  مورد ِ خشم ِ عمه خانم ِ و تحریمِ

یه مهمونی ای که توش همه چی در حد ِ فوق العاده اس

از میوه و شیرینیش گرفته تا غذا و شربتش

بنده توی ِ این عمری که از خدا گرفتم ... بزرگترین موزهای ِ زندگیم و درشت ترین سیبها رُ توی ِ خونه عمه خانم خوردم

و هیچ جا اندازه خونه عمه خانم .... از اندازه غذایی که برام ریختن راضی نبودم

اما .. اما اونجا خیلی بهم خوش نمیگذره

چون ... چون همه چی تعارفی ِ ... تشریفاتی ِ ....

اونجا به ازای ِ هر یه لقمه ای که میخوری باید ده بار از عمه تشکر کنی و از همه چی تعریف کنی

اخه این چه جور مهمونی و دور ِ هم بودنی  ِ

اسیری که نیست

واسه همین من یه تصمیم ِ اساسی گرفتم .... با خودم گفتم .. میرم به عمه سر میزنم ... ولی نمیمونم

به جاش میرم خونه خاله اینا ... اونجا همه چی ساده اس ... و هیشکی دنبال ِ تشریفات نیست و هر چی که دم ِ دست باشه بی ادعا میذارن سر ِ سفره و با هم خوشن

************************************************************

خدا وقتی ما رو آفرید سهم دل ما رو

شادیهای بزرگ قرارداد

سهمی که برای هرکدوم از ما محفوظه

پس بیاین دلمونو با شادیهای کوچیک و سطحی

سرگرم نکنیم

*********************************************

دنیای ما

مثل یه سبده بزرگ میمونه که توش انواع و اقسام شادیها هست

فقط مساله اینجاست که هرکسی به اندازه دلش

میتونه از سبد دنیا شادی برداره

پس اگه دوست داریم که به شادیهای بزرگ برسیم

اندازه دلمونو بزرگ کنیم

*********************************************

سبد زندگی ما ... هیچ وقت ... از شادی های کوچیک و بزرگ خالی نمیشه ....

پس ... اگه گاهی ... احساس کردیم  که ... رنگ شادی ... تو زندگیمون بی رنگ شده ..... باید... به یاد بیاریم ...که درک شادی... یه مهارته ... یه مهارت که تمرین می خواد ....

مثل تمرینه درک شادی های کوچیک ...

چون .... کسی که ... شادی های کوچیک ... خوشحالش نکنه .... هیچ وقت نمی تونه .... طعم شیرینه  شادی های بزرگ رو ... بچشه

*********************************************

یه قانون بزرگ و غیر قابل انکار...  توی  دنیا ...  وجود داره ...اونم اینه که ... هیچ کس نمیتونه ... همه شادیها و خوشیها رو... با هم ... د اشته باشه.

دلیلشم اینه که ...اندازه  دستها و دلهای ما ..  کوچیکه .... اون قدر کوچیک که  خیلی زود ... پر میشن.

پس ... اگه دوست داریم  که  توی زندگی هامون ...   شادی ها و خوبی های بیشتری رو تجربه کنیم ... باید ... اندازه دستها و دلها مونو بزرگتر کنیم ... اون قدر بزرگ ... که شادی های بی پایانه خدا ... توش جا بشه.

برای این بزرگ شدن ... فقط دو تا راه وجود  داره ...........

یکی این که ... قدردان خدا باشیم و شکر گذاره شادی های کوچیک و بزرگش ...

و دوم  این که ... هیچ چیز رو فقط  برای خودمون نخوایم ... و اگه  شادی و خوشبختی ای  هست ... برای همه آرزوش کنیم.

خدا این جوری بیشتر از همیشه ... بهمون نگاه میکنه

و زودتر از همیشه دلهامونو به شادی میرسونه

*********************************************

شادی تنها حقیقته این عالمه که کوچیک و

بزرگیش اصلا مهم نیست

و فقط خود شادیه که مهمه

این اندازه های کوچیک و بزرگ معیارهاییه که

ما به شادیها میدیم

و گرنه شادی اصلا کوچیک و بزرگ نداره

*********************************************

شادیها هرچی بزرگتر و عمیق تر میشن

بیشتر به دل میشینن و البته

سختتر هم به دست میان

مثل شادیه بزرگه امروز که بعد از بیست و نه قرار

به تولد رسیده یه شادیه واقعی

که به خدا میرسه

*********************************************

شادیهای کوچیک و بزرگه این دنیا

همه بهونه ان

یه بهونه برای درک یه شادیه بزرگ شادی ای که

از اون بزرگتر وجودنداره

و اون رسیدن به خدا و معرفت پیداکردن

نسبته به خداست که اگر اتفاق بیفته

تو سایه معرفته به خدا گلستان میشه این عالم

********************************************

(شهدا)

در سرزمین من ... تنها ... خاطره هاست... که به قاب جاودانگی میرسد .....

و شاید ...   و شاید .... برای همین است ... که ما ... نام ِ  خاطره های ... جاوید وطنمان را .... بر کوچه های شهرمان ... گذاشته ایم

تا ....

تا ... همه بدانند ... که گذر به گذر  این  شهر ... به نام و خاطره جوانمردانش  شهره  است ....

به نام و خاطره  ... جوانمردانی ... که اعتبار این خاک ... در ... گذرهای  آسمانند ....

**************************

(حضرت امام رضا ع)

من امشب با کوله باری از  آرزوهای ِ  کسانی که میشناسمشان

و کسانی که  نمیشناسمشان دستهایم را  تا ضریحت

بالا می آورم

بالا  تا رشته های ِ گره خورده  به پنجره فولاد

بالا

تا سقاخانه

بالا

تا ایوان ِ طلا

و بالا

تا  آسمان ِ حَرَمَت که میدانم آرزوهایم را  به خدا  می رساند

سلام بر تو فاصله مرا تا خدا به هیچ میرسانی

سلام برتو ای

علی بن موسی الرضا

************************************************

(حضرت مهدی عج)

هرچه زمان میگذرد  اُمیدها  رنگ میبازند

و  یقین  جای ِ خود را به تردید میدهد

اما اما کسی  در  دل ِ من  آرام زمزمه میکند که تو  در پس ِ  تمام ِ زمانها و تردیدها می آیی

******************************************

 (خداحافظی)

 برای آخر حرفی نیست ...

 جز

 امید این که ...

شاد باشیم و برای ِ دیگران هم شادی بسازیم

تا قراری  دوباره ....

 خداحافظ .... 

***********************************************

 

 


  • ۹۴/۰۶/۲۰
  • رادیو بدون شایعه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی