رادیو بدون شایعه

بایگانی
  • ۰
  • ۰

برنامه افق 5 شنبه

 

گروه فرهنگ و اندیشه رادیو ایران تقدیم میکند

*******************************************

لحظه های ِ آسمانی

******************************************

به نام ِ خدایی که برای ِ بزرگی و عظمت ِ او نهایتی نیست

 و سلام

*******************************************

خوشحالیم که امروز هم این دقایق ِ باقی تا اذان ظهر رُ با ما شریک شدین

***********************************

در ادامه قصه اعتماد

امروز با هم از اعتماد کردن به چیزی حرف میزنیم که بین ِ همه ما خیلی شایع شده

اعتمادی که معمولا تحقیقی هم در اون نداریم و اغلب دچار ِ مشکل میشیم

********************************

تا حالا شده سر ِ باور کردنه حرفی که از یکی دیگه شنیدین به دردسر بیفتین؟

*******************************

یا با اطمینان چیزی رُ که از کسی شنیدین توی ِ یه جای ِ مهم به زبون بیارین و بفهمین که اشتباه بوده

*******************************

واقعا مگه باید هر چی رُ که میشنویم .... بدون ِ فکر و تایید ِ این که درسته به بقیه هم بگیم؟؟؟؟

میدونین همین کپی کردنه بی دقت ِ حرفا چه دردسرایی که درست نکرده

**************************************

آخ آخ آخ که یه وقتایی یه خبرایی همه جا پر میشه که از اساس نادرسته و اصلا اون جوری نبوده

**************************************

مثلا میگن شنیدی فلان ورزشکار از تیم ِ ملی قهر کرده و جریمه شده و زندگیش ریخته به هم

در حالی که اون بنده خدا شبانه روزی داره واسه مسابقه اش تمرین میکنه

**************************************

یا میگن شنیدی فلان هنرمند واسه کارش ... یه دستمزد ِ میلیاردی گرفته در حالی که اون بنده خدا توی ِ هزینه اجاره خونه شم مونده

****************************************

یا مثلا توی ِ فامیل میگن شنیدی فلان عروس و مادرشوهر با هم دعوا کردن و همه چی ریخته به هم

در حالی که اون بنده های ِ خدا در عین ِ خوبی و خوشی دارن زندگی میکنن

*************************************

یا میگن شنیدی ... امسال توی ِ کنکور از هر دو نفر یه نفر سوالارُ داشته

*********************************

واقعا این حرفا از کجا میاد .... اصلا بعضی از این حرفا چه ربطی به ماها داره

*********************************

اصلا گیرم درست هم باشه مگه حل و رفعش ... جزو ِ حیطه وظایف ِ ماست

*****************************************

بابا جان چرا ماها عادت نداریم که سرمون به کار ِ خودمون باشه و بدتر .. این که وقتی یه چیزی میشنویم بدون ِ تحقیق .... و بدون ِ فکر کردن سریع به بقیه میگیم و پخشش میکنیم

آخه خدایی این کارا چه دردی از زندگیامون دعوا میکنه که نمیتونیم غیر این رفتار کنیم

*************************************

شما چی فکر میکنین؟؟؟

به نظر ِشما دلیل ِ این که ماها عادت کردیم به کپی کردنه حرفایی که میشنویم و گفتنش به دیگران چیه؟؟؟

و چطور میشه جلوی ِ این یه کلاغ چهل کلاع شدن ها رُ گرفت؟؟؟؟

شماره تماس:

شماره پیامک:

*****************************************

راستش امروز یه جایی بودم و یه اتفاقی افتاد که یه کم خجالت زده شدم

دیروز یکی از دوستام که خیلی بهش اطمینان دارم بهم گفت که مادر ِ آقای ِ رییس کسالت دارن

منم امروز وقتی میخواستم بیام سرِ برنامه و دیدمشون ... حال و احوال کردم و دعا کردم که مادرشون زودتر بهتربشن

بنده خدا با شنیدنه این حرف ِ من ... گفت : مادر ِ منو میفرمایید ؟؟

گفتم : بله .... ایشالا که خدا سلامتی بهشون بده

بنده خدا لبخندی زد و گفت : ایشالا که خدا به هممون نعمت ِ سلامتی بده اما به لطفِ خدا ایشون حالشون خوبه

منومیگی یدفعه انگار یه ظرف آب ِ یخ ریختم روم .... باورم نمیشد که خبری که شنیده بودم واقعیت نداشته باشه

یراست رفتم پیش ِ همکارم ُ و گفتم : این چه حرفی بود که تو زدی

بهم گفت : منم از یکی دیگه شنیده بودم

گفتم : مگه آدم هر چی رُ که میشنوه باید باور کنه ؟؟؟؟؟

یا باید به بقیه هم بگه؟؟؟؟

*********************************

باور کنین اگه بشینیم و حساب کنیم میبینیم که درصد ِ زیادی از تنش های ِ روانی و فکرمون نتیجه همین خبرایی که از دور وبر میشنویم

بخصوص توی ِ روزگار ِ امروز که دیگه گوشیهای ِ هر کدوممون شده آنتن ِ خبرای ِ روز ِ دنیا

البته خبرایی که هیچ کس تضمین نمیکنه که صد در صد درست باشن

واقعا من یه وقتایی با خودم فکر میکنم که ایا انقدر بیکار شدم که هر خبری رُ که میشنوم باور کنم و بلافاصله از ترس ِ این که نکنه دیر بشه

به بقیه هم مخابرش کنم

آخه واقعا چند درصد ِ این خبرا به درد ِ ماها میخوره

مثلا دعوای ِ فلان بازیگر با همسرش حتی اگه راست هم باشه ..... قراره چه گره ای از زندگی ِ ما رُ باز کنه

یا رقم ِ قرارداد ِ فلان بازیگر ِ ورزشی ..... کجای ِ زندگی ِ من و شماست و اصلا زیاد و کم بودنش چه ربطی به ما داره و ماها چقدر میتونیم در تغییر ِ این رقم موثر باشیم

یا خبر ِ انتشار ِ یه بیماری اونم از یه منبع ِ غیر موثق  چقدر میتونه قابل ِ اطمینان باشه

آخه وقتی توی ِ این مملکت کلی رسانه معتبر و تخصصی هست که به وقتش هر چی رُ که باید به ما میگن

چرا ماها سعی میکنیم از منابع ِ دیگه یه چیزایی رُ بشنویم

و اگه میشنویم هم چرا بلافاصله و بدون ِ تحلیل قبولش میکنیم

و اگه قبولش میکنیم چرا انقدر راحت پخشش میکنیم

خداییش با خودمون فکر نمیکنیم که اگه این خبره یه وقت درست نباشه ... اعتبار ِ ما هم پیش ِ بقیه زیرِ سوال میره؟

*******************************************

اولی گفت : خبر ..... اسمش روش ِ اصلا تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها

دومی گفت : خب مردم بگن .. مگه هر چی مردم بگن به ما هم ربط داره

سومی گفت : آقا مشکل همینه این که ماها فکر میکنیم که زندگی ِ همه به ما ربط داره و فکر میکنیم که اگه یه وقت از آخرین احوالات ِ زندگی ِ بقیه خبر نداشته باشیم

یه چیزی گُم کردیم

اون یکی گفت : این چه حرفیه که شما میزنی .. آقا جلوی ِ کنجکاوی ِ مردم ُ که نمیشه گرفت

یکی دیگه گفت : آخه کنجکاوی هم حدی نداره .. دیگه نباید به جایی برسه که آرامش ِ آدما رُ بریزه به هم

اولی گفت : واسه سرگرمی که بد نیست ... آدم تو همین بده بستونه خبرا کلی مشغول میشه

دومی گفت : بله مشغول میشی ... اما یه وقت بدون ِ این که بخوای مشغول ِ چیزی میشی که گناه داره .... و میشه همون سرک کشیدنه به زندگی ِ بقیه که گناه ِ

یکی دیگه گفت : به نظر ِ من آدمای ِ بیکار اینجوری میشن .. چون خداییش آدم وقتی سرش گرم باشه .. وقتی واسه این کارا نداره

اون یکی گفت : هر چی که هست باید کم کم توی ِ خودمون حذفش کنیم چون اگه بیشتر از پیش بره ... دیگه هیچ کدوممون حریم ِ امن ِ شخصی نداریم

سومی گفت : واسه چی

اون یکی گفت : واسه این که این بازار ِ کاذب ِ بده بستونه خبری ..... نمیتونه بی خبر بمونه و مگه هر روز چند تا خبر ِ درست و حسابی توی ِ دنیا هست

اینجاست اینا واسه خوراک ِ خبریشون سرک به زندگی ِ بقیه میکشن و خدا میدونه که بعدش چیا که نمیشه

************************************************

ما توی ِ همسایگی مون ... خانواده ای رُ میشناختیم که واسه دخترشون خاستگار اومده بود

و گویا همه چی فراهم شده بود و قرار ِ ازدواج گذاشته بود .... انقدی که میخواستن قبل از ماه رمضون عروسی بگیرن اما یدفعه نمیدونم چی شد که همه چی به هم خورد

دیروز توی ِ پله ها پدرِ اون دخترخانم ُ دیدم ... ناراحت و غصه دار بود .... بهم گفت : خدا نگذره از اون کسی که با شایع کردنه یه سری حرفای ِ بی اساس .. زندگی ِ دخترمو به هم ریخت ...................

میدونین من ... دیروز خیلی ریختم به هم و با خودم فکر کردم که شاید بعصضی از اینایی که براحتی یه حرفایی رُ پخش میکنن باور نداشته باشن که چه جوری ممکنه با زندگی ِ کسی بازی کنن

*************************************************

باور کنین یه وقتایی توی ِ پخش کردن و کپی کردنه همین حرفا

به ناحق ... آبرویی از دیگران میره

آبرویی که دیگه هیچ رقمه نمیشه جمعش کرد

***************************************************

خواهش میکنم مراقب ِ حرفهامون باشیم

خواهش میکنم مراقب ِ خبرهایی که میشنویم باشیم

خواهش میکنم تشخیص بدیم که چه خبرایی رُ به بقیه باید داد و چه خبرایی برای ِ همیشه باید تو دلمون بمونه

خواهش میکنم باور کنیم که تحلیل ِ ما از شنیده ها ... سهم ِ تعیین کننده ای توی ِ زندگی ِ خودمون و بقیه داره

*****************************************************

(بهانه های کوچک)

واقعا خوبه اگه یه وقتایی خودمون به حساب ِ خودمون برسیم

مثلا یعنی چی که ما به خودمون حق میدیم با دیدنه ظاهر ِ زندگی ِ دیگران درموردشون قضاوت کنیم و به چشم به هم زدنی این قضاوت رُ بین المللی کنیم

یعنی چی که طاقتامون کمه و نمیتونیم حرف ُ توی ِ دلمون نگه داریم

یعنی چی که حریم ِ خونه ..... حریم ِ همسر .... حریم ِ خانواده و فامیل و کار و همسایه واسمون معلوم نیست و هر چیزی رُ هر جایی میگیم

یعنی چی که یه وقتایی اسم ِ این پخش کردن ِ حرفای ِ نامطمئن ُ میذاریم راحت بودنه با دیگران و اعتماد داشتنه به اونها

یعنی چی که به خودمون اجازه میدیم هر جایی .... هر چیزی رُ بگیم و در بهترین حالت وقتی فهمیدیم که اشتباه کردیم میگیم مگه حالا چی شده

یعنی چی که حتی حاضر به عذرخواهی هم نیستیم در حالی که یه وقتایی حتی عذرخواهی هم دردی دوا نمیکنه

******************************************************

(به رنگ درنگ)

گاهی لحظه ای درنگ .... و مرور ِ اونچه گذشته ، ما رُ نه یک قدم که صدها قدم به جلو میبره

*************************************************

(مناجات)

خدایا.....

به تو روی آوردم چون یگانه معبود عالمی از خود مرانم من بی تو هیچم و با نام تو همه چیــز، دست نیاز به سوی تو آورده‌ام تومهربانی و دست گیــرنده مستمنــدان لطف و کرمـت را از من دریــغ مدار ، از عالمت حیــرانم و در خـــود سرگردان باحالتی پریشان به درگاهت نالانم و از دیده گریان و همه جا به سوی تو روان تو کریمی و بزرگوار رحیمی و بخشاینده روح روان ، از بندگان ناآگاهت در گذر و روح آنان را به سعادت راهنمایی فرما و هر آنچه از عالم کبریایی خواهی بر جسم عنایت فرما چون هر دردی که از سوی تو رسـد رحمت است وتحمّل آن را دارم .

خدایا به عظمت تو سر تعظیـــم فرود می آورم و از تو میخــواهم که مرا جــزو بندگان مقرّب درگاه خویش منظور فرمایی.

و از روی لطف و کرمت ارواح پاک را برای هــدایت بر من نازل فرمایی تا رستــگار شوم ،  تو بزرگی و سزاوار ستایش و تکریم.

 


  • ۹۴/۰۶/۱۹
  • رادیو بدون شایعه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی