رادیو بدون شایعه

بایگانی
  • ۰
  • ۰

راه شب- قناعت

 

وقتی با نام ِ خدا شروع میکنی

همه چی، خیلی  بهتر از اونی که باید ،  پیش میره

*******************************************

پس به نام ِ خدایی که به هر گوشه از زندگیم که نگاه میکنم

هست ... خدایی که همیشه با منه

*******************************************

به امید ِ وقت و شبی خوش خدمت ِ همه شما عرض ِ سلام داریم

و سر ِ قرار ِ همیشه راه ِ شب چشم براه ِ محبت ِ شما هستیم

محبتی که همراهمون باشین و رهگذر ِ راه ِ شب ِ این هفته

************************************

راستش امشب با خودم به یه چیزایی فکر میکردم

به این که ماها

یه وقتایی فکر میکنیم که هر چی میدوییم بازم به چیزایی که میخوایم نمیرسیم

*********************************

تازه بدترش اینه که فکر میکنیم اوضاع ِ بقیه خیلی از ماها بهتره و هی حرص میخوریم که چرا ما مثل ِ اونا نیستیم

*********************************

فکر میکنین آخرش این حرفا کجاست

************************************

آخرش دور از جون ِ شما سکته و بیمارستانه

آخرش یه زندگی ِ پرتنش ِ که همش حسرت ِ

آخرش دعواو و جر و بحث های ِ الکی ِ

آخرش کدورت و دلخوری ِ

آخرش لذت نبردنه از داشته ها و طعم ِ تلخ ِ حسرت ِ

*************************************

واقعا .. میارزه

میارزه که آدم یه عمر اینجوری زندگی کنه

***************************************

مگه راضی بودن به اون چیزایی که داریم، کم یا زیاد

و داشتنه یه دل ِ خوش چه اشکالی داره که انقدر با حرص و دوییدن

دنبال ِ این در و اون در زدنیم

****************************************

بابا مگه ماها چقدر قراره زندگی کنیم که نصفش هم توی ِ این دست و پا زدنها باشه

*************************************

شما چی فکر میکنین؟؟؟

به نظر ِشما چی کار کنیم که به زندگیهامون همین جوری که هست راضی قانع باشیم و کیفش ُ ببریم؟؟

*****************************************

از هر کجای ِ این وطن ِ عزیز که مهمون ِ ما هستین قدمتون روی ِ چشم و دلامون

**********************************

راستش امشب سر ِ همین فکر و خیالایی که مشغولم کرده بود قبل از برنامه رفتم خونه آثاجون

آقاجونم که انگار فهمیده بود یه دل ِ پرحرف دارم

توی ِ ایوون بساط ی سماور و چایی رُ علم کرد و با هم نشستیم پای ِ یه گپ ِ پدر و پسرانه

بهش گفتم:

میدونم که حرفایی که میخوام بزنم واسه شما از اساس پذیرفتنی نیست

میدونین چرا

چون سبک و سیاق ِ زندگیای ِ امروز ِ ما به نسبت ِ اون قدیمای ِ شما عوض شده

اونم یه عوض شدنی که به سمت ِ بهتر شدن  نبوده

یعنی شاید به ظاهر بود اما در باطن نه

ماها سعی کردیم توی ِ زندگیامون یه تغییرایی بدیم که همچین دست و بالمون بازتر بشه و راحت تر باشیم

اما یادمون رفت که اولش راحت بودن ُ و این زندگی ِ بهتر ُ واسه خودمون معنیش کنیم

این شد که شروع کردیم به دوییدن چون یکی اشتباهی بهمون گفت که هر چی بیشتر بدویی بیشتر هم گیرت میاد

ما شروع کردیم به دوییدن و فکر کردیم که هر چی بیشتر داشته باشیم خودمونو و زن و بچه مون از زندگی راضی تریم

حالا یه جوری شده که هم باباها میرن سر ِ کار  هم مادرها

یه جوری که جدید ترین اثاث و ماشین و وسایل توی ِ خونه هممون هست

یه جوری شده که محال ِ با یه دست لباس توی ِ دو تا مهمونی دیده بشیم

یه جوری شده که دیگه توی ِ پارکینگ ِ خونه ها حداقل دو تا ماشین هست

اما .... اما یکی نیست بگه

با همه اینا چرا بازم بازار گله و شکایت ِ به خدا گرمه

بازار با عرض ِ پوزش غر زدنها و راضی نبودنها

بازار ِ این که همش فکر میکنیم بقیه از ما بهترن

و یه سر ِ راحت روی ِ بالش نمیتونیم بذاریم

خداییش مقصر ِ این بی قراریها و تنش ها کیه؟؟؟

و کِی و کجا ... دلهای ِ آروم و آرامش کیمیامون پر زد و رفت

آقاجون که تا اون موقع ساکت بود ... لبخندی زد و  یه جرعه از چایی ِ توی ِ استکان ِ کمرباریکش نوشید و گفت : جواب ِ همه این حرفایی که زدی و کلید ِ همه قفلها یه کلمه اس

اونم قناعت ِ

گمشده  بعضی از زندگیهای ِ امروز قناعت ِ باباجون .....

 

 

شما چی فکر میکنین؟؟؟

به نظر ِشما چی کار کنیم که به زندگیهامون همین جوری که هست راضی قانع باشیم و کیفش ُ ببریم؟؟

شماره تماس:

شماره پیامک:

*******************************************

تا صبح هم حرف بزنیم فایده نداره

تا یکی بلد نباشه که با حداقل هاش هم راضی و خوشحال باشه

ثروتش قد ِ کوه هم که بشه ناراضی ِ

*****************************************

اولی گفت  : مگه میشه  آدم ببینه که همسایه ش هر روز با ماشین ِ شخصیش میره سر ِ کار ُ و اون از با اتوبوس رفتن راضی باشه

دومی گفت : یکی از کفشای ِ من یه کم پاره شده اما من راضی ام چون یه پایی دارم که توی ِ اون کفش ِ پاره بکنم

یکی دیگه میگفت : من چه جوری ببینم که بچه خواهرم دانشگاه میره و راضی باشم به این که بچه من همه هنرشِ نقاشی داره

اون یکی گفت : من چه جوری راضی بشم به یه خونه اجاره ای وقتی داداشم توی ِ یه خونه ویلایی زندگی میکنه

یکی دیگه گفت : من نمیفهمم که چرا ماها خودمونو با بقیه مقایسه میکنیم، اونم وقتی که خیلی چیزارُ از هم نمیدونیم

اولی ِ گفت : بابا شاید اونی که ماشین و خونه خوب داره... زحمتش ُ کشیده و اگه تو هنوز مستاجری ... از کوتاهی ِ خودت بوده

دومی نمیگی: نخیر همیشه ام این طور  نیست

یکی گفت : خب نباشه .... اصلا میدونین این نارضایتی ِ ما از همین مقایسه هاست

اون یکی گفت : آدم وقتی از اونی که هست و از اون چیزایی که داره راضی نباشه

شروع میکنه به مقایسه کردن و معمولا هم روی ِ یه حساب ِ لجبازی خودش ُ با کسایی مقایسه میکنه که از خودش خیلی خیلی بالاترن

یکی دیگه گفت : آدم اگه همیشه خودش ُ با پایین تر از خودش مقایسه کنه

از همه چی راضی میشه

و اون رفیق ِ عزیزی که گفت : همه خوشبختی ِ زندگی ِ آدم یعنی رضایت از خود ِ زندگی

و متاسفانه خیلیا به شیرینی ِ این خوشبختی نمیرسن

************************************************

میگن هر نارضایتی ای ... یه کوچولو ضربان ِ قلبِ آدم ُ نامرتب میکنه

میگن حرص ِ جوش ِ این که چرا بقیه دارن و ما نداریم ... اوضاع ِ ریه آدم ُ داغون میکنه

میگن غصه خوردنه این که ما از بقیه کمتریم .... گردش ِ خون ِ آدمُ به هم میزنه

میگن دوییدنهای ِ وقت و بی وقت واسه زندگی .... استخوون درد و ورم ِ مفاصل میاره

میگن غر زدن و گله شکایت پوستمونو چروک میکنه

گفتنیها زیاده اما من تعجبم از اونایی که چطور با نارضایتیِ از زندگی جسم و روح و روان ِ خودشونو داغون میکنن

************************************************

واقعا یعنی چی نداشتنه ماشین ِ مدل بالایی که سوئیچش ُ بدین دستِ بچه هاتون شده نارضایتی از زندگی

یعنی چی که ویلا نداشتنه توی ِ یه جای ِ خوش آب و هوا که تعطیلات با اهل و عیال سری بهش بزنین ، شده نارضایتی

یعنی چی که دانشگاه نرفتن ِ بچه تون شده نارضایتی ِ شما از زندگی

یعنی چی که خاستگار ِ پولدار نداشتنه دخترتون یعنی نارضایتی ِ شما از زندگی

شما فکر میکنین اون کسی که پدر و مادر نداره حاضره چند تا ماشین ِ مدل بالا بده و یه ساعت کنار ِ پدر و مادرش باشه

شما فکر میکنین داشتنه یه سقف ِ بالای ِ سر ... آرزوی ِ چند نفر توی ِ دنیاست

شما فکر میکنین یه کسی که یه دختر ِ مریض داره حاضره چند تا خاستگارِ پولدار ُ رد کنه اما بچه اش سلامت باشه

تروخدا یه کم بیشتر به اون چیزایی که داریم و چیزایی که آرزوش ُ داریم فکر کنیم

رویا و آرزو داشتن اشکالی نداره

اما خدا نکنه که این آرزو .... رنگ ِ رضایت ِ در زندگیهامونو کمرنگ کنه

***********************************************

داشتنه احساس ِ رضایت از زندگی یه ربط ِ بزرگی به قناعت داره

و رضایت ِ  در زندگی .... یه درس ِ مهم ِ که اگه بلد نیستیم باید یادش بگیریم

چون تا بلد نباشیم نمیتونیم به بچه هامون یادش بدیم

و این یعنی

نه خودمون چیزی از زندگی میفهمیم و نه بچه هامون

***************************************************

به نظر ِ شما چرا یه بچه ای ممکنه با یه خودکار هم خوشحال بشه اما یه بچه دیگه به یه کارتن خودکار هم حسی بهش دست نده

چرا یه خانمی ممکنه با یه شاخه گل و حتی یه روسری که هدیه همسرش ِ خوشحال بشه اما یه خانم ِ دیگه با یه سرویس ِ طلا هم شاکی باشه

چرا یه کسی با داشتنه یه ماشین ِ دست ِ دوم ِ تمیز هم خوشحال ِ اما یکی دیگه پشت ِ فرمون ِ یه ماشین ِ مدل بالا هم لب و لوچه اش آویزونه

چرا یه کسی با خریدنه یه کیلو حلیم و سر سفره افطار بردن شاد میشه اما اون یکی یه فروشگاه ِ مواد غذایی هم سر ِ سفره ش باشه بازم گله داره

واقعا ....... جای ِ چی توی ِ زندگی ِ ماها خالیِ که انقدر یه جاهایی ناشکریم

از ته ِ دلم دعا میکنم که قناعت و رضایت و قدردانی و شاکر بودن دوباره به زندگیهای ِ ما برگرده

اینجوری شاید بازم طعم ِ خوشبختی رُ احساس کنیم

*********************************************************

 

شهدا

 

از ما

تنها

خاطره  است  که می ماند

و شاید

برای همین است

که ما

نام خاطره های ِ جاوید وطنمان را

بر کوچه های شهر گذاشته ایم

بر کوچه های شهر گذاشته ایم تا

همه بدانند

که گذر به گذر  این شهر

به نام و خاطره جوانمردانش  شهره  است

به نام و خاطره  جوانمردانی

که تا ابد

در

یادها

میمانند

 

****************

امام رضا ع

 

من ....

من .... در میان این همه  ناآشنا... آشنایی غریب را میشناسم ...

من .... در میان این همه تنهایی ... همدمی غریب را میشناسم...

من در میان دنیایی که با من نیست .... مهربانی غریب را میشناسم...

کسی را که  به تمام ِ وجود ... رضاست به رضای ِ خدا

سلام بر تو ای مهربان ِ غریب ِ من

بر تو

که به بهای رضای ِ خدا

غربتی عظیم را

پذیرفتی

 

****************

 

امام ِ زمان عج

 

از من تا تو فاصله ای نیست

که فاصله

خود ِ منم

 

 

از من تا تو فاصله ای نیست

که فاصله ها

همه

یک لحظه اند

 

لحظه ای که من

خود را و تمام ِ بودنم را

به اطمینان

به تو بسپارم

و بدانم که اگر

جای بر جای ِ پای ِ تو بگذارم

جایی همین نزدیکی

جایی درمرز ِ آسمان و زمین

به تو میرسم

و به آخر میرسد این فصل ِ ناگُریز ِ دوری

 

****************

 

خداحافظی

 

برای آخر

حرفی نیست جز

امید این که

زندگیهاتون

همیشه

پر باشه از

خوشبختیهای ِ کوچیک و بزرگ

 

 

تا

قراری دوباره

خداحافظ

 

****************


  • ۹۴/۰۵/۳۰
  • رادیو بدون شایعه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی