رادیو بدون شایعه

بایگانی
  • ۰
  • ۰


برنامه افطار

بالای ِ برگه برنامه امروز نوشتم

سه شنبه دوم تیرماه سال 1394

مصادف با ششم رمضان المبارک ِ سال ِ 1416

واقعا به همین زودی شش روز ِ ماه رمضون گذشت و چشم به هم بزنیم

تموم میشه این سفره رحمت ِ الهی که قراره دست و دلمون ازش پر بشه

*******************************************

امروز هم به نام ِ خدا مدد میگیریم و دل به کریم بودنش میسپاریم

به خدایی که از دریای ِ کرامتش به همه ما به قدر ِ خوشبختی اعطا کرده و نیازی نیست که چشممون دنبال ِ  ثروت و زندگی ِ دیگران باشه

*******************************************

میگن کسی که سلام میکنه .... اگه دوستت هم نباشه میخواد باهات قراره دوستی بذاره

پس ...... سلام

 

میگن کسی که سلام میکنه ... نه دنبال ِ بحث ِ نه دنبال ِ جنگ و دعوا ... دنبال ِ دو کلمه حرف ِ شیرینه که گُل بگه و گُل بشنوه

پس .... سلام

 

میگن کسی که سلام میکنه ..... دوست داره حرفایِ خوب بزنه و حرفای ِ خوبم بشنوه

پس .... سلام

 

میگن کسی که سلام میکنه ...  توی ِ همه کارا پیش قدم ِ و گرنه صبر میکرد تا بقیه بهش سلام کنن و اون فقط جواب بده

پس ..... سلام

 

میگن کسی که سلام میکنه.... حتما رنگ و نشونی از خوبی داره چون سلام ... یعنی سلامت و کلمه ای که خدا هم شنیدنش رُ خیلی دوست داره

پس سلام

************************************

حال و احوال ِ خودتونو و دلاتون چطوره؟؟؟

***********************************

آخه ماه رمضون بیشتر از هر چیزی ... با دل ِ آدما کار داره

*********************************

دلایی که غبارشونو میگیره و صیقلشون میده تا جز نور و روشنی انعکاس ِ چیز ِ دیگه ای نباشن

*********************************

دلایی که وقتی سبک میشن آرومن و چشیدنه  آرامش براشون سخت نیست

*********************************

دلم که آروم بشه دیگه دنبال ِ تنش نیست  و یه جورایی آدم ُ میبره سمت ِ چیزایی که اونا هم  از جنس ِ آرامشن

**************************************

میگن دنیا .. یه جوری ِ که همش میخواد آدم ُ ببره سمت ِ شلوغی و سرو صدا و بی قراری

که معمولا موفق هم میشه

**************************************

اما این وسط اونایی که چشماشون بازه ، گوشاشون شنواست و دلاشون عین ِ آینه اس

خیلی میونه شون با دنیا خوب نمیشه نه این که توی ِ این دنیا بهشون خوش نگذره یا خوب زندگی نکنن .. نه

اونا از این دنیا به چیزایی بسنده میکنن که به دردشون بخوره

نه چیزایی که مُخل ِ آرامش و اعصابشون بشه

*****************************************

آدمای ِ آروم هیچ وقت مقایسه تو کارشون نیست

****************************************

اونا نگاهشون فقط به زندگی ِ خودشونه

و اگه قرار به قیاسی هم باشه

خودشونو با خودشون مقایسه میکنن

این که نسبت به دیروزشون کجان و تا یه ماه ِ دیگه کجا باید باشن

*************************************

شما فکر میکنین یه همچین کسایی با حسادت .... میونه ای دارن؟؟؟

*********************************

یه همچین کسایی احساس ِ کمبود و حسرت میکنن؟؟؟

*********************************

یه همچین کسایی از غصه و کینه شبا بی خواب میشن؟؟؟

*****************************************

نخیر .... هیچ کدوم ِ اینا نیست که اتفاقا

هر روز حالشون از دیروز بهتره

از کسی کدورتی ندارن

و همیشه احساس ِ رشد دارن

چون هر روز از روز ِ قبلشون حتی به اندازه یک لبخند

یه کار ِ خیر و یه خوبی .... جلوترن

*************************************

شما چی فکر میکنین؟؟؟

بعضیا میگن آدم اگه خودش ُ با بقیه مقایسه نکنه هیچ وقت پیشرفت نمیکنه و بالا نمیره؟؟؟؟؟

اصلا این مقایسه ِ درسته؟؟؟

جواب میده؟؟

یا این که باید یه جور ِ دیگه ای بهش نگاه کرد ؟؟

اصلا این مقایسه زندگی ِ خودمون با دیگران چه خطراتی داره؟؟؟؟

شماره تماس:

شماره پیامک:

*****************************************

(حدیث ماه رمضان)

حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند:هر کس که در روز بسیار گرم برای خدا روزه بگیرد و تشنه شود خداوند هزار فرشته را می گمارد تا دست به چهره او بکشند و او را بشارت دهند تا هنگامی که افطار کند.

*****************************************

میگن یه روزی توی ِ یه شهری یه کاسبی  بود که توی ِ بازار یه عالمه حجره داشت و پولش از پارو بالا میرفت .... اونقدر که خیلیا حسرت ِ زندگیش ُ داشتن اما کاسب ته ِ دلش خیلی هم از زندگیش راضی نبود چون توی ِ همسایگیش ... یه تاجری بود .... که هر سال بارها و بارها به سفر میرفت و دنیا رُ سیر میکرد ، کاسب خیلی دوست داشت که میتونست مثل ِ تاجر .. سرمایه شُ توشه راه کنه و این ور و اون ور بره اون همیشه باخودش فکر میکرد که حتما تاجر از زندگیش خیلی راضی ِ

اما تاجر اصلا از زندگیش راضی نبود .... اون دوستی داشت که بچگی با هم بزرگ شده بودن.... دوستی که حالا هنرمندی سنگ تراش بود .... تاجر همیشه دلش میخواست جای ِ اون باشه .... جای ِ کسی که همه سرمایه اش هنرش ُ و هیچ کس نمیتونه ضرری به اون بزنه .... در نگاه ِ تاجر ... دوست ِ سنگ تراشش .. خوشبخت ترین آدم ِ روی ِ زمین بود

اما در دل ِ هنرمند ِ سنگ تراش خبر ِ دیگه ای بود ..... اون همش نگاهش به پیرمرد ِ پالون دوز بود ... پیرمردی ساده که هر روز فقط به قدر ِ خرج ِ نون و آبش کار میکرد و غروب به خونه میرفت.... هنرمند سنگ تراش .... همیشه در حسرت ِ دل ِ ساده و قانع ِ پیرمرد بود

اما ... اما فقط خدا از دل ِ پیرمرد پالون دوز خبر داشت که چقدر از کار ِ سخت خسته بود،

از پیرمرد که همیشه در حسرت ِ زندگی ِ مرد ِ کاسب بود و آرزو داشت که یکی از حجره های ِ کاسب سهم ِ اون میشد

اینایی که گفتم قصه نیست ..... یه آینه جلوی ِ زندگیهای ِ همه ماست

همه مایی که همیشه نگاهمون به زندگی ِ بقیه اس و باور نمیکنیم که اوضاع و احوال ِ ما آرزوی ِ کس ِ دیگه ای باشه

کاش ما به جای ِ این همه قیاس قدر ِ زندگیهای ِ خودمونو میدونستیم و راضی میشدیم به روزگاری که میتونه به ما طعمی از خوشبختی بچشونه

ینه

 

 

*******************************************

اگه شمام جزئ اون کسایی هستین که همش زندگیتونو با بقیه مقایسه میکنین

باید خدمتتون عرض کنم که وارد ِ یه بازی ای شدین که تمومی نداره

و تا آخر ِ عمر مشغولتون میکنه و نمیذاره که به خوشیها و شیرینیهای ِ هر چند کوچیک ِ زندگیتون هم شاد باشین

*****************************************

(یکی من - چهل تا اونا)

اولی گفت : آخه مگه میشه .... دو تا برادر ..... از یه خونواده و با یه سرمایه شروع به کار کنن و یکی برسه به عرش ِ اعلی و اون یکی محتاج ِ نون ِ شبش باشه

دومی گفت: شما اصلا چیکار داری به این کارا .... زندگی ِ هر کسی به خودش مربوطه

یکی گفت : نه من میخوام ببینم از کجا میارن .. چه جوری ما هر چی میدوییم فقط به اجاره خونه میرسیم اما اونا مسافرت و تفریحشون تمومی نداره

اون یکی گفت : اخه بر اساس ِ ظاهر که نمیشه چیزی گفت .... بعدشم ما اگه خیلی زرنگیم باید زندگی ِ خودمونو بچرخونیم .. چی کار داریم به بقیه

یکی دیگه گفت : اخه همچین کارم نداشته باشی که نمیشه .. بالاخره آدم باید خودش ُ با بقیه هم مقایسه کنه

اولی گفت : اخه مقایسه باید همه جانبه باشه .... با یه ذره دونستنه از زندگی ِ مردم که نمیشه چیزی گفت

دومی گفت : اهان یعنی شمام موافقی که آدم باید از زندگی ِ بقیه سردر بیاره

اولی گفت : نخیر ... من میگم آدم همین که سرش به زندگی ِ خودش باشه هنر کرده

اما اگه قراره درباره بقیه هم حرفی بزنه یک تنه نمیشه به قاضی بره

اون یکی گفت : اینجوری که هیچ وقت نمیتونی از زندگی ِ بقیه چیزی بفهمی .... چون هیچ وقت نمیشه که همه چی رُ بدونی

یکی دیگه گفت : همینه دیگه .... توی ِ زندگی ِ همه ماها کلی گفته و ناگفته هست که اصلا دلیل نداره به کسی هم بگی

اولی گفت : درستش هم همینه چون وقتی به کسی کاری نداری

نه ازش جلویی .. نه عقب ... اون زندگی ِ خودش ُ داره تو هم زندگی ِ خودت ُ

و جفتتون با اعصاب ِ راحت روز ُ شب میکنین و شب ُ صبح

************************************************

کاش ، به همون اندازه ای که از حرف مردم میترسیم،

از خدا می ترسیدیم ...

که اگه این طور بود  دنیای ما دنیای دیگه ای میشد ،

و آخرت ما آخرت دیگه ای

***************************************************

خداییش تا الان چه برگه برنده ای از این مقایسه کردنها عایدمون شده

بچه مونو توی ِ درس با بچه همسایه مقایسه میکنیم .... سرخورده میشه .. اعتماد به نفسش میاد پایین

شوهر مونو با برادرمون مقایسه میکنیم .... به غرورش لطمه میخوره و بیخودی پرخاش گر میشه

همسرمونو با خواهرمون مقایسه میکنیم .. افسرده میشه و کانون ِ گرم ِ خونوادگیمون سرد میشه

خودمونو با همکارمون مقایسه میکنیم .... بازده کاریمون میاد پایین و پاداشمون قطع میشه

ماشینمونو با ماشین ِ پسرداییمون مقایسه میکنیم ... کم میاریم و وام میگیریم که ماشین بخریم و به قسط به قسطامون اضافه میشه

خونه مونو با خونه برادرخانممون مقایسه میکنیم ... میریم یه خونه بزرگ اجاره میکنیم و نصف ِ حقوقمون میره واسه اجاره

اخه واقعا کی گفته که این مقایسه کردنه زندگیهامون با همدیگه عامل ِ رشد و پیشرفته

بابا جان باور نکنین ... چون امکان نداره که اینجوری باشه

************************************************

(یعنی چی)

وقتی حرف میزنی میگه .... هیشکی احساس ِ خوشبختی نمیکنه اما نمیگه چرا

واقعا یعنی چی که خانم ها تا خونه خواهر و جاریشون یه وسیله جدید میبینن ... میرن توی ِ قیافه و غصه که شوهر ِ بنده خدا مجبور شه بره اضافه کاری و سر ِ ماه نشده عین ِ وسیله تو خونه باشه

یعنی چی که  آقایون تا خونه مادر و خواهرشون یه غذای ِ خوب میخورن ... هی سخنرانی با موضوع ِ تغذیه انجام میدن و سعی میکنن همچین غیر مستقیم به خانم بگن که دستپختش ُ بهتر کنه

یعنی چی که بچه هامون از بس با این و اون مقایسه شدن قدرت ِ ابراز ِ وجود  ندارن و از زور ِ بی حرفی میرن سراغ ِ رفیق ِ ناباب و سیگار

یعنی چی که ماها یادگرفتیم به جای ِ قدردونستنه خوبیهای ِ آدمها و چیزایی که دور و برمون هست همش ... نیمه خالی ِ لیوان ُ ببینیم و هی این و با اون مقایسه کنیم

یعنی چی که همه عمر و لحظه های ِ زندگی ِ ما صرف ِ رسیدن به یه خوشبختی ِ غیر واقعی میشه که از بین ِ همین مقایسه ها قد میکشه و علم میشه

یعنی چی که ماها به جای ِ نگاه عمیق به زندگی و هنر لذت بردن از داشته هامون

به طرزی سطحی همش داریم خودمونو با بقیه مقایسه میکنیم

واقعا .... جای ِ آرامش توی ِ این مقایسه ها کجاست

***********************************************

میگه روزی سه تا قرص ِ آرامش بخش میخورم ..... میگم چرا

میگه مگه این خواهرو مادر و شوهر و فامیل و همسایه ها میذارن

همش به زندگی ِ آدم سرک میکشن

بهش گفتم: اگه تو کاری به زندگی ِ بقیه نداشته باشی

کسی که کاری به زندگی ِ تو نداره

یا اگه داشته باشه هم کم کم منصرف میشه

***************************************************

مقایسه کردن فاجعه اس و خیلی از آدمها و زندگیها رُ به خاک ِ سیاه میشونه

چون کمتر پیش میاد که شما توی ِ قیاسهاتون بتونین

توان ِ واقعی ِ دیگران ُ اندازه بگیرین و به قدر ِ داشته هاشون ازشون توقع داشته باشین

خواهش میکنم برای ِ آرامش ِ خودتون و بچه هاتون هم که شده

دست از مقایسه بردارین و اگه قراره به قیاسی هم هست

خودتونو با دیروزتون قیاس کنین

*********************************************************

(قبل از اذان)

خدایا من اون رُ زندگی نمیدونم

تمام لحظاتی که بدون یاد تو طی میشن

*********************************************************

 

 

 

  • ۹۴/۰۴/۰۲
  • رادیو بدون شایعه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی