برنامه امام زین العابدین علیه السلام

به نام ِ خدایی که شنیدنه صدای ِ بنده هاش ُ دوست داره و سلام

********************************************

با تبریک میلاد حضرت سید الساجدین امام زین العابدین علیه السلام درفرصت ِ خوب ِ امروز با شما همراه هستیم

***************************************************

امروز در پی ِ یادگاری ای زیبا از ماه ِ شعبان ، قول و قراری تازه با خدای ِ بزرگ میذاریم

**************************************************

قول و قراری که حس و حال ِ این ایام رُ برامون همیشگی کنه و خاطره این لحظات ِ شیرین رُ تا همیشه در خاطرمون جاودان کنه

**************************************************

همه ما میدونیم که خدای ِ بزرگ راز و نیاز ِ بنده هاش با خودش رُ خیلی دوست داره

اون خیلی دوست داره که ما همیشه به یادش باشیم و اگه حرفی .. غصه ای .. دردی و کلامی داریم با خودش درمیون بذاریم

و این دوست داشتن از اون جایی سرچشمه میگیره که عشقش به ما بی نهایته

خدا انقدر مار ُ دوست داره که دلش نمیخواد جز خودش سراغ ِ کس ِ دیگه ای بریم

**************************************************

خدایی که وقتی صداش میکنیم عالم رُ متوجه ِ ما میکنه تا اونچه که ما تمناش رُ داریم شدنی بشه

خدایی که اجابتش حتمی ِ

اما گاهی به مصلحت تاخیری در اون میدازه

خدایی که خودش گفته که من شنیدنه صدای ِ دعا و مناجات ِ بنده هامو دوست دارم

و وقتی کسی از اهل ِ زمین با او صحبت میکنه

به ملائکش میگه ساکت باشن تا صداش ُ بشنوه

**************************************************

به پاس ِ این محبت ... امروز با خودمون و خدا قرار میذاریم که گفتنیها و نگفته هامون با خدا باشه

قرار میذاریم که همیشه حتی برای ِ دقایقی  کو تاه هم فرصتی برای ِ راز و نیاز ِ با خدایِ بذاریم

راز و نیاز و مناجاتی که خیر و آرامشش جز ما به کسی نمیرسه

***********************************************

حضرت امام باقر(علیه السلام) میفرمایند:«هنگامی که پدرم لحظه های آخر عمر راسپری می کرد، مرا به سینه اش چسبانید وفرمود:پسرجان! تو را به همان چیزی که پدرم امام حسین (علیه السلام) هنگام شهادت به آن وصیت کرد، سفارش می کنم وآن این است که: ای پسر جان! در راه حق استقامت کن، گرچه تلخ باشد».
حضرت امام باقر(علیه السلام) میفرمایند:« پدرم فرمودند:پسرجان! تو را وصیت می کنم به آنچه پدرم هنگام شهادت به آن وصیت کرد و فرمود:ای پسرجان! بپرهیز از ستم به کسی که یاوری در برابر تو جز خدا ندارد

*********************************************************

جای تعارف نیست اگر گفته بشه که توی ِ این زمانه همه چیز روشن و واضح ِ و هیچ کس نمیتونه ادعای ِ این رُ داشته باشه که ندونسته و از ناآگاهی درگیر ِ در مشکلات شده

این روزها .... اونقدر مسائل ِ دینی و عقیدتی و فکری در جای جای ِ دینا مطرح میشه و اونقدر کتاب و مقاله و تحقیق در این رابطه نوشته شده که حجت برهمه تمام ِ

حجتی که به استناد آیات و دلایل ی روشن بیان میکنه که بهترین همراه و دوست و راهنما خدای ِ بزرگ ِ

خدایی که فرستادگان و امامانش رُ برای ِ هدایت ِ مردم فرستاد .. کسانی که براحتی در بین ِ بندگانش زندگی میکنن و هدایتگر ِ اونها به خوبیها هستن

کسانی که اگر ... کسی از اونها دور و غافل بمونه جز خودش مقصری برای ِ این کار نیست ..

بزرگانی که هستند و براحتی میشه با تحقیق و مطالعه ...

تحقیق و مطالعه ای که بارقه ای از عشق و محبت داره .. به شناختی درست و عمیق درباره اونها رسید و با بودن  و دوستی ِ راستین با اونها به سعادت ِ دنیا و آخرت رسید

****************************

روزی مردی در برابر امام سجّاد علیه السلام ایستاد و حرف تندی به او گفت؛ اما حضرت جوابش را ندادتا آن مرد رفت. امام علیه السلام به افرادی که آنجا نشسته بودند فرمود: «دوست دارم که همراه من بیابید وجواب من را بشنوید.» امام و همراهانش به راه افتادند و امام این آیه را می خواند: «کسانی که خشمخودشان را فرو ببرند واز مردم گذشت کنند، خدا آنان را دوست دارد.» وقتی به خانه اورسیدند، امام فرمود به او بگویید که علی بن الحسین علیه السلام آمده. آن مرد منتظر دعوا بود. فکر می کردامام برای تلافی آمده؛ ولی وقتی در برابر امام قرار گرفت، امام فرمود: «ای مرد! آنچه که چندیپیش به من گفتی اگر در من هست، خدا مرا بیامرزد؛ ولی اگر چیزی که گفتی در من نیست، خدا تورا بیامرزد.» وقتی آن مرد این حرکت امام را دید از حرف هایی که به آن امام عزیز گفته بود شرمندهشد و گفت: «چیزی که در تو نبود به تو گفتم و من به آن حرف ها سزاوارترم.»

**********************************************

روزى شخصى حضرت سجّاد علیه السّلام را تعریف و تمجید کرد واظهار علاقه شدیدى نسبت به آن حضرت داشت . امام علیه السّلام فرمود: خداوندا، به تو پناه مى برم از این که مبادا دیگران مرا دوست بدارند، در حالى که تو مرا دشمن داشته باشى .

*************************************************

در بیان سیره حضرت گفته شده که ایشان غذا می خورد ، جدای از مادرش . 

گفتند : " تو که اینقدر به مادرت احترام می گذاری و به او محبت می کنی 

ما ندیدیم با او سر یک سفره بنشینی . "

گفت : " می ترسم دست به لقمه ای بزنم که مادر می خواهد بردارد .

****************************************

 

 

 

*******************************************

حضرت امام صادق (ع) می فرمایند: 
همانا بنده ی مومنی درباره ی حاجتی خدای خود را خوانده و دعا می کند در آن حال خداوند عزوجل به فرشتگان گوید حاجت او را دیرتر برآورید ، چون مشتاق شنیدن صدای دعای او هستم . و در روز قیامت خدای عزوجل به آن بنده خواهد گفت : بنده من دعا کردی و من برآوردن حاجت تو را مدتی به تاخیر انداختم و ثواب دیر برآوردن حاجتت الآن چنین و چنان خواهد بود و درباره ی فلان مطلب دعا کردی باز هم دعایت را دیر مستجاب کردم و اکنون به عوض دیر مستجاب شدن دعایت مزد و پاداش فراوانی خواهم داد . امام صادق(ع) فرمودند : همین که مومن خوبی نتیجه را میبیند آرزو می کند ، که ای کاش هیچ یک از دعاهایش در دنیا مستجاب نمی شد

************************************************