گروه فرهنگ و اندیشه رادیوایران تقدیم میکند.
************************************************
به افق آفتاب
************************************************
به نام ِ خدایی که همراهی همیشگی ِ و دلها به یادش آرومه
***************************************************
در نیم روز بیست و ششم آذرماه
و به امید ِ دلهایی گرم در روزهای ِ کمی سرد ِ پاییزی
مهمون ِ دقایق ِ شما هستیم و دوستدار ِ همراهی ِ شما
*****************************************************
به قراری همیشگی به وقت و به موقع حاضر شدیم تا با هم به زمزمه کلامی که دوستش داره از خوبیها و خوب زندگی کردن صحبت کنیم
*************************************************
از راه و رسم ِ زندگیهایی که یه وقتایی توش سردرگم میشیم
سردرگم از اون بابت که جای ِ یه چیزایی توش عوض میشه
***************************************************
جای ِ چیزایی که تا قبل از این خوب بودن و حالا بد به نظر میان
****************************************************
جای ِ کارایی که تا الان انجامشون درست بود و حالا اشتباه
**************************************************
جای ِ چیزهایی که سرگردونمون میکنن و نمیذارن که درست تصمیم بگیریم
*************************************************
مثل ِ اون وقتای که یه کارایی توی ِ جامعه خوب و پسندیده میشه اما ، تو، با عقل و دلت میدونی که اشتباهه.
**************************************************
مثل ِ اون وقتایی که یه بریز و بپاش هایی توی ِ جامعه میشه ارزش اما وقتی خوب دقت میکنی میبینی که جز اسراف نیست.
*********************************************
مثل ِ اون وقتایی که توی بین ِ ساده بودن و میل ِ به تجمل و تشریفات میمونی.
*************************************************
مثل اون وقتایی که تو سرگردون میشی بین ِ همه اونایی طرفدار ِ سادگی هستن اما در عمل تجمل و تشریفات سر به اوج میرسونن.
**************************************************
مثل اون وقتایی که تو سرگردون میشی بین ِ این که تا قبل از این سادگی یه حُسن ِ بزرگ بود و حالا بی عرضگی به حساب میاد
***************************************************
مثل اون وقتایی که تو سرگردون میشی بین ِ این که همه از سادگی تعریف میکنن اما وقتی نوبت به انتخاب برسه ... تجمل و تشریفات یه گزینه مهم میشه براشون.
****************************************************
بین این که واقعا ... کدومش درسته؟
و این که این وسط به حرف ِ کی باید گوش کرد ؟
****************************************************
اسراف به هر شکلیش چه ظاهر ِ مثلا خوب و چه ظاهر ِ بد ، واقعیته قابل قبولی نیست و آسیبهای ِ زیادی داره.
به نظر ِ شما توی ِ زندگی اسراف یعنی چی و مُسرف کیه؟
شماره تماس:
شماره پیامک:
******************************************************
میدونم که حرفایی که میخوام بزنم واسه خیلیاتون از اساس پذیرفتنی نیست
میدونین چرا
چون سبک و سیاق ِ زندگیای ِ ما عوض شده
اونم یه عوض شدنی که به سمت ِ بهتر شدن نبوده
یعنی شاید به ظاهر بوده اما در باطن نه
ماها سعی کردیم توی ِ زندگیامون یه تغییرایی بدیم که همچین دست و بالمون بازتر بشه و راحت تر باشیم
اما یادمون رفت که اولش راحت بودن ُ و این زندگی ِ بهتر ُ واسه خودمون معنیش کنیم
این شد که شروع کردیم به دوییدن چون یکی اشتباهی بهمون گفت که هر چی بیشتر بدویی بیشتر هم گیرت میاد
ما شروع کردیم به دوییدن و فکر کردیم که هر چی بیشتر داشته باشیم خودمونو و زن و بچه مون از زندگی راضی تریم
حالا یه جوری شده که هم باباها میرن سر ِ کار هم مادرها
یه جوری که جدید ترین اثاث و ماشین و وسایل توی ِ خونه هممون هست
یه جوری شده که محال ِ با یه دست لباس توی ِ دو تا مهمونی دیده بشیم
یه جوری شده که دیگه توی ِ پارکینگ ِ خونه ها حداقل دو تا ماشین هست
اما .... اما یکی نیست بگه
با همه اینا چرا بازم بازار گله و شکایت ِ به خدا گرمه
بازار با عرض ِ پوزش غر زدنها و راضی نبودنها
بازار ِ این که همش فکر میکنیم بقیه از ما بهترن
و یه سر ِ راحت روی ِ بالش نمیتونیم بذاریم
خداییش مقصر ِ این بی قراریها و تنش ها کیه؟
و کِی و کجا ... دلهای ِ آروم و آرامش کیمیامون پر زد و رفت
واقعا چرا ما معنی ِ اسراف رُ فراموش کردیم و یه جاهایی دونسته یا ندونسته انجامش میدیم؟
*******************************************
یکی از راه های ِ پیشگیری و البته ممانعت از اسراف ساده زیستی ِ
در راه و رسمِ ساده زیستی ، حضرت زهرا (س) نیز شاگرد مدرسه ی پیامبر (ص) و الگوی ساده زیستی است. وقتی سلمان فارسی چادر کهنه ی ایشان را دید که با لیف خرما دوازده جای آن وصله شده بود، متعجب گردید و با گریه چنین گفت :دختران قیصر و کسری در سندس و حریرند و دختر محمد (ص) روپوشی کهنه بر تن دارد که دوازده جای آن وصله شده است. آن حضرت گفت :یا رسول الله (ص)! سلمان از لباسم تعجب کرده است، قسم به آن که تو را به حق مبعوث فرمود، پنج سال است که من و علی جز یک پوست گوسفند نداریم که روزها بر روی آن به شترمان علف می دهیم و چون شب فرا می رسد آن را فرش می کنیم و بالش ما از پوستی است که درون آن از لیف خرما پر شده است .
******************************************************************
با توجه به آیات، روایات اون چیزی که واضح و روشن به نظر میرسه اینه که ترک دنیا و نعمتهای حلال اون نمیتونه باعث ِ نزدیکی ِبه خدا باشه و به همین سبب حضرت رسول اکرم(ص) و اهلبیت(ع) هیچوقت شیعیان رُ به سخت گرفتنه در زندگی هاشون تشویق نکردن و خودشون هم هیچ وقت از نعمتهای حلال خداوند منع نمیکردن
در همین رابطه خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: ای پیامبر بگو چه کسی زینتی را که خداوند برای بندگانش بیرون آورده و روزیهای پاکیزه را حرام کرده است؟
و مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر آیه گفته شده میفرماید: «این خدای سبحان است که به الهام و هدایت خود انسان را از راه فطرت ملهم کرده تا انواع و اقسام زینتهایی که مورد پسند جامعه او و باعث مجذوب شدن دلها به سوی او است ایجاد نموده به این وسیله نفرت و تنفر مردم را از خود دور سازد.
همچنین در روایتی آمده است که «عبدالله بن هلال گفت: به امام رضا(ع) عرض کردم مردم احوال کسی که طعامهای بدمزه و ناگوار خورده، جامههای کهنه میپوشد و اظهار شکستگی و خشوع میکند را بسیار دوست دارند.» امام رضا(ع) در پاسخ به هلال فرمودند: «مگر نمیدانی که یوسف خود پیامبر و فرزند پیغمبر بود و قباهای زیبای طلاباف میپوشید، بر مجالس آل فرعون مینشست و در میان مردم حکم میکرد، اما مردم با لباس او کاری نداشتند و از وی عدالت در حکم میخواستند. امام باید راستگو باشد، به وعدههای خود وفا کرده و حکم به عدالت کند. خداوند حلال را بر کسی حرام نکرده، اما اندک حرامی را حرام کرده است.
******************************************************
«یک روز یکی از بزرگان، عبای ظریف و پرقیمتی را به رسم یادبود و
هدیه برای یکی از فرزندان آیت ا... شیخ کریم حائری فرستاد. حاج شیخ به فرزند خود
گفت: پسرم! این عبا برای تو زیاد است؛ برای اینکه بعضی از طلاب،
اصلاً عبا ندارند. به همین دلیل، آن را فروخت و با پول آن چند دست
عبای متوسط خرید. یکی را به فرزند خود و بقیه را به طلاب مستحق
داد. گفتنی است هنگامی که مرحوم حاج شیخ عبدالکریم درگذشت،
قیمت همه اثاثیه اش به 1500 تومان نمی رسید».
**********************************************************
رسول خدا صلی ا... علیه و آله و سلم فرمودند:
خوشا به حال آن که اسلام را بپذیرد و زندگی او به قدر کفاف باشد.
***************************************************************
در بیان زندگی ساده و دور از اسراف آیت الله العظمی مرعشی نجفی چنین
نقل کرده اند که: «بارها در نجف اشرف برای خرید کتاب، لباس های
خود را گرو می گذاشت یا می فروخت. از جمله وقتی که قصد داشت
کتاب ریاض العلماء را خریداری کند، مجبور شد لباس ها و ساعت خود
را بفروشد و ماه ها نماز و روزه استیجاری می گرفت تا بتواند از اجرت
آن، کتاب مورد نظرش را بخرد».
********************************************************
با گذری هر چند کوتاه به سیره زندگی حضرت محمد صلی ا... علیه و اله و سلم
این نکته برای ِ همه ما روشن میشه که
یکی از اصول زندگی ِ ایشون ساده زیستی بود؛ یعنی در عین این که مقید بود همیشه پاکیزه و نظیف و معطر باشد، اما ساده و بی تکلف جامه میپوشید؛ همچنین بی تکلف سخن میگفت و ساده و بی تکلف غذا میخورد.
در حدیث است که: بدترین دوستان کسی است که در معاشرت او باید خود را به زحمت و تکلف انداخت.
البته شکی نیست که باید اصول و چارچوبی بر زندگی انسان حکمفرما باشه، اما بین اصول زندگی و قیود و تکلفات دست و پا گیر فرق زیادی وجود داره. اسلام دینی ِ که نه افراط رُ میپسنده و نه تفریط رُ.
************************************************************
یکی از جاهایی که این اسراف واقعا فاجعه شده
توی ِ ازدواج
پدر و مادر هار ُ که میبینی همه نالان و گریان که آقا نه پسرمون زن میگیره نه دخترمون شوهر میکنه
همش میگن جوونا توقعشون رفته بالا
اول ِ زندگی خونه شخصی میخوان .. ماشین ِ خوب میخوان ... اثاث ِ تکمیل و دسته اول میخوان
اولا کی توقع ِ این بچه هار ُ برد بالا
دوما .. اصلا این توقع ِ رفته بالا چرا همین جوری دست روی دست گذاشتیم و نگاش میکنیم
من اینو هم به جوونا میگم هم پدر و مادرا
آقا نیست اون خیالی که از همسر آینده تون واسه خودتون ساختین .. نیست .. پیدا هم نمیشه
یه کم تشریفتونو بیارین پایین تا شاید یه اتفاقی بیفته
************************************************************
(جملات کوتاه درباره ساده زیستی و پرهیز از اسراف)
دیوانگی است که برای خریداری اشیای بی مصرف و کالای تجملی، انسان خود را گرفتار قرض کند.
کسی که از آنچه دارد راضی نیست، اگر صاحب تمام دنیا هم بشود، باز ناراضی و بی نواست.
کسانی که از درآمد کم نمی توانند پس انداز کنند، از درآمد زیاد نیز قادر به پس انداز نیستند.
هرگاه کسی هوش و حواس خود را به مادیات معطوف دارد، سبب ایجاد توجه به آن در خود خواهد شد و از توجه به مادیات، شعله های سوزان هوا و هوس به وجود خواهد آمد که ایجاد بی تابی می کند.
هرچه کمتر آرزو داشته باشید، محرومیت های شما کمتر است.
زیاده روی در خرج، منشأ بی نوایی و فقر است.
فرونشاندن نخستین خواسته، آسان تر از راضی کردن خواسته هایی است که به دنبال آن می آید.
هنگامی که تجمل از یک در وارد خانه می شود، آسایش از در دیگر خارج می شود.
اگر زندگی را آسان بگیری، عمرت به خوشی خواهد گذشت.
پرهیزکاری، ساده زیستی و بردباری، چیزهایی هستند که زندگانی را به آنها آسان توان کرد.
وقتی در زندگی به داشته های خود فکر می کنیم، خود را خوشبخت و زمانی که به نداشته ها می اندیشیم، خود را بدبخت حس می کنیم؛ پس خوشبختی ما، در تصور ماست.
«تنوع» در زندگی خوب است، ولی «تجمل» ناپسند
اگر مرزها را نشناسی، به اسم قناعت، گرفتار «خست نفس» و «بخل» می شوی و با نام سخاوت و دست و دل بازی به «تبذیر و ولخرجی» کشیده می شوی.
بسیاری از بایدهای زندگی، چیزی جز وابستگی های دست و پا گیر و توقعات دل آزر نیست.
چه شاهدی زنده تر از ناسازگاری در زندگی هایی که پول و پُست و ماشین و درآمد، معیار تشکیل خانواده بوده است، نه شناخت عمیق نسبت به هم و جذبه روحی و قلبی. پس باید به سراغ «عوامل ثبات» رفت.
هر که به هر اندازه بتواند زندگی را از «تعلق» و «تکلف» رها سازد، راحت تر است
***********************************************************
تا صبح هم حرف بزنیم فایده نداره
تا یکی بلد نباشه که با حداقل هاش هم راضی و خوشحال باشه
ثروتش قد ِ کوه هم که بشه ناراضی ِ
*****************************************
به نظر ِ شما چرا یه بچه ای ممکنه با یه خودکار هم خوشحال بشه اما یه بچه دیگه به یه کارتن خودکار هم حسی بهش دست نده
چرا یه خانمی ممکنه با یه شاخه گل و حتی یه روسری که هدیه همسرش ِ خوشحال بشه اما یه خانم ِ دیگه با یه سرویس ِ طلا هم شاکی باشه
چرا یه کسی با داشتنه یه ماشین ِ دست ِ دوم ِ تمیز هم خوشحال ِ اما یکی دیگه پشت ِ فرمون ِ یه ماشین ِ مدل بالا هم لب و لوچه اش آویزونه
چرا یه کسی با خریدنه یه کیلو حلیم و سر سفره افطار بردن شاد میشه اما اون یکی یه فروشگاه ِ مواد غذایی هم سر ِ سفره ش باشه بازم گله داره
واقعا ....... جای ِ چی توی ِ زندگی ِ ماها خالیِ که انقدر یه جاهایی ناشکریم
از ته ِ دلم دعا میکنم که رضایت و قدردانی و شاکر بودن دوباره به زندگیهای ِ ما برگرده
اینجوری شاید بازم طعم ِ خوشبختی رُ احساس کنیم
*********************************************************
(مناجات)
الهی! ای بیننده نمازها، ای پذیرنده نیازها، ای داننده رازها و ای شنونده آوازها، ای مطلع بر حقایق و ای مهربان بر خلایق. عذرهای ما بپذیر که تو غنی و ما فقیر، عیب های ما مگیر که تو قوی و ما حقیر. اگر بگیری بر ما حجت نداریم و اگر بسوزی طاقت ندارم، از بنده خطا آید و ذلت و از تو عطا آید و رحمت.
الهی! به حق آنکه تو را هیچ حاجت نیست رحمت کن بر آنکه او را هیچ حجت نیست.
الهی! در دل ما جز محبت مکار و بر این جانها جز الطاف و مرحمت مدار و بر این کشت ها جز باران رحمت مبار.
الهی! تو بر رحمت خود و من بر حاجت خویش، تو توانگری و من درویش.
یارب زکرم به حال من رحمت کن بر این دل ناتوان من رحمت کن
در سینه دردمند من راحت نه بر دیده اشکبار من رحمت کن
- ۹۷/۰۹/۲۶