همیشه وقتی اسم بورسُ میشنید تصویر یه جای شلوغ می اومد توی ِ ذهنش ، یه جایی که همیشه از پشت ِ یه شیشه بهش نگاه میکرد، یه جایی که توش پر بود ازآدمهایی که با صدای ِ بلند و گاهی هم داد و فریاد با هم حرف میزدن، یا با هم یا با یه کسی پشت ِ خط ِ تلفن. همیشه با خودش فکر میکرد وسط ِ اون همه سر و صدا چه جوری صدا به صدا میرسه و میشه معامله های ِ بزرگ کرد ، معامله هایی که یه وقتایی میتونست اقتصاد ِ یه کشور رُ تحت تاثیر قرار بده ، اونم نه یه تاثیر ِ لحظه ای که یه اثر ِ 10 ، 20، 30 و گاهی 100 ساله.
بورس همیشه براش جالب بود ولی هیچ وقت فکر نمیکرد بتونه ازش سردربیاره، چون با خودش فکر میکرد بورس کار ِ تاجرهاست ، کار ِ آدمهای ِ بازاری ای که سرو کارشون با چک و سکه و طلاست، چیزایی که با یه دانشجوی ِ کامپیوتر خیلی فاصله داشت اونم یه دانشجوی ِ شاگرد اول که همیشه سرش توی ِ کتاب و تحقیق بود.
****************
پیشنهاد ِ اول ِ رییس دانشگاه داد ، همونی که بهش گفت طرح ِ سخت افراز ِ رایانه ایش ُ به جشنواره نوآوریهای ِ صنعتی ارائه بده.
اولش ، براش ، فقط یه ارائه دانشجویی ِ ساده بود ولی فقط یه جشنواره رسید متوجه شد که کلی سرمایه گذار ِ ایرانی و خارجی توی ِ جشنواره هستن که قراره روی ِ طرحهای ِ خوب سرمایه گذاری کنن. سرمایه گذاریهایی که گاهی رقمش باور کردنی نبود.
**************
وقتی داشت طرحش ُ برای ِ سرمایه گذارها توضیح میداد یه ذره هم فکرش ُ نمیکرد که چند دقیقه بعد از طرف ِ یه شرکت ژاپنی یه پیشنهاد چند میلیون دلاری داشته باشه. چشم های ِ گرد شده اش اولین واکنشش بود .
هوشمندانه ترین کاری که کرد این بود گفت که باید فکر کنه و هیات ژاپنی هم با لبخند ِ معنی داری گفتن که منتظر جوابش میمونن.
منتظر ِ جوابی که تا روز ِ آخر به بیشتر از پونزده پیشنهاد ِ خارجی رسید.
***************
طرحش برای ِ خیلی از بازدید کننده ها جالب بود. بخصوص برایِ اون کسی که شبیه ِ استادهای ِ دانشگاه بود و یا یه اشتیاق ِ عجیبی از کارش میپرسید. از سوالاش معلوم بود که خودشم آدم ِ باسوادیه ِ و بی اطلاع از قضایا نبود ، برای ِ همین از توضیح دادنه براش خسته نمیشد.
حرفاش که تموم شد اون آدم شبیه ِ استادهای ِ دانشگاه سرش رُ نزدیک اورد و گفت : احتمالا طرحت مقام میاره ...
با خودش گفت ، این حتما از داورهاست که خواسته دور از هیاهو و شلوغی طرحش ُ بررسی کنه.
بهش گفت : از کجا یه همچین حدسی میزنین؟
استاده گفت : چون طرحت علارغم ِ تکنیک ِ بالایی که داره ، ساده اس ، کاملا علمی و قابلیت ِ تبدیل شدنه به پول رُ هم داره.
بعد نزدیک تر اومد و گفت : مطمئنم کلی پیشنهاد ِ خرید ِ خارجی داشتی بخصوص از طرف ِ ژاپنیها
اینجا بود که فهمید آدم بی اطلاعی نیست و بهش گفت : آره یه پیشنهاد ِ چند میلیون دلاری
استاده لبخندی زد و گفت : فعلا صبر کن تا عصر بهت میگم.
******************
تا اختتامیه چیزی نمونده بود ، سردرگم شده بود سردرگم بین ِ رقم های ِ پیشنهادی ِ خرید ِ طرحش ، به زندگیش فکر میکرد به زندگی ای که با یکی از اون پیشنهادها تا ابد تامین بود و به تحقیقاتش که دیگه هیچ گره مالی نداشت.
********************
از خستگی توی ِ صندلیش فرو رفته بود و مثل ِ همه منتظر ِ اعلام نتایج بود. مجری برنامه از دبیر ِ جشنواره برای ِ اعلام طرح های برتر دعوت کرد. یکی از ردیف ِ اول بلند شد باورش نمیشد همون استادی بود که چند ساعت قبل پیشش بود.
و نا باوری ِ بزرگتر شنیدنه اسم و طرحش به عنوان طرح ِ برتر بود ، توی ِ سر و صدای ِ خوشحالی ِ بچه های ِ تیمش وجمعیت ِ سالن ، حرفهای ِ مجری رُ درست نمیشید. فقط میدونست که باید به سمت ِ جایگاه بره. از همون جا نگاه ِ استاد رُ روی ِ خودش احساس میکرد و حتی نگاه هیات ِ ژاپنی و کانادایی و چینی رُ که حالا برای ِ خرید ِ طرحش قطعا پیشنهاد هایِ بالاتری داشتن.
اون بالا که رسید قلبش تند تند میزد. جایزه شُ که از دست استاد گرفت نگاهش با نگاه و لبخند ِ استاد تلاقی کرد. دکتر دستش ُ با خوشحالی فشار داد و گفت: حالا نوبته پیشنهاد ِ منه، یه شرکت دانش بنیان ایرانی ، برای ِ تولید ِ صنعتی ِ طرحت،
.......... به پیشنهاد ِ ما هم فکر کن.
*****************************
(با افکت و ... مشخص بشه که تکرار این بخش عمدی بوده)
بورس همیشه براش جالب بود ولی هیچ وقت فکر نمیکرد بتونه ازش سردربیاره، چون با خودش فکر میکرد بورس کار ِ تاجرهاست ، کار ِ آدمهای ِ بازاری ای که سرو کارشون با چک و سکه و طلاست، چیزایی که با یه دانشجوی ِ کامپیوتر خیلی فاصله داشت اونم یه دانشجوی ِ شاگرد اول که همیشه سرش توی ِ کتاب و تحقیق بود.
******************************
هیچ وقت نتونست برای خودش بگه که چطور بین ِ اون همه پیشنهادهای ِ چند میلیون دلاری ِ خارجی ، تاسیس یه شرکت ِ دانش بنیانِ ایرانی رُ انتخاب کرد.
حالا بررسی بورس کار ِ اول ِ هر روزش بود. بررسی بورس شرکت ِ دانش بنیانش که با رشدی باور نکردی به رده های ِ بین المللی رسیده بود . رشد ِ یک شرکت ِ ایرانی که کسی فکر نمیکرد پشت ِ صعودش به پله های ِ اول بورس ، نبوغ ِ یه دانشجوی ِ ایرانی باشه.
*****************************************
- ۹۶/۰۴/۳۱