رادیو بدون شایعه

بایگانی
  • ۰
  • ۰


برنامه

به نام خدا

گروه فرهنگ و اندیشه رادیو ایران برای ِ شبی  شیرین  با شماست

برای ِ شبی که امیدوارم حال ِ هممون خوب ِ خوب ِ خوب باشه

**************************************************

سلام و شب  همگی بخیر و شادی

**************************************************

میدونین

وقتی ساعت به این حدودا میرسه

دیگه کم کم چشما بسته میشه و همه آروم آروم میخوابن

اما ... اما بعضیا بیدارن

بعضیا که تازه توی ِ سکوت ِ شب خاطراتشون براشون زنده میشه

خاطره ها

حرفها و یه عالمه فکر ِ ریز و درشت که نمیذاره چشماشون بسته بشه

همین حالا خیلیا خوابن

اما ... ما همدل و همراهیم با همه اونایی که مثل ِ ما چشماشون بسته نمیشه و بیدارن

با همه اونایی که کلی حرف دارن برای ِ گفتن و البته شنیدن

***************************************************

اینجا یه قرار ِ شبونه برای ِ اونایی که دوست دارن بگن و بشنون ، از اون گفتن و شنیدنهایی که دل ِ آدم ُ آروم میکنه.

***********************************************

پس دوباره سلام به همه اونایی که مثل ِ ما بیدارن و خواب از چشماشون پریده.

**********************************************

از همین حالا تا آخر ِ ماه رمضون چند روزی بیشتر نمونده و خیلیا ، تو فکر ِ سفرن.

بخصوص اونایی که دوست دارن برای ِ عید ِ فطر کنار ِ پدر و مادر و عزیزانشون در شهرهای ِ دیگه این سرزمین باشن.

************************************************

یکی از بچه ها تا شنید گفت : فکر نمیکنین یه کم زود  یاد ِ سفر افتادین ؟

***********************************************

آخه سفر که دیر و زود نداره.

همه روزای ِ خدا میتونه یه روز ِ عالی برای ِ یه سفر ِ خاطره انگیز باشه

*********************************************

ما از این حرف به شدت دفاع میکنیم چون معتقدیم یکی از دلایل ِ مشکلات ِ زندگی و خوشبختیهایی که کم رنگ میشه همین کم شدنه ویتامینِ سفر ِ  خونمونه

*********************************************

شما شک دارین ؟؟؟؟

به نظر ِ شما اینجوری نیست؟

********************************************

مثلا چی میشه آخر ِ هفته بار و بُنه رُ جمع کنین و با اهل و عیال برین یه سمتی

یه سمتی که لازم نیست هزار کیلومتر دور تر باشه و شاید همین پارک ِ سر ِ کوچه باشه

*******************************************

راستی چرا واسه بعضی از ماها سفر فقط با رد شدن از عوارضی جنبه رسمی پیدا میکنه

******************************************

همینه دیگه .... همین کارارُ میکنین  که آمار سفرتون میشه یه نصفه در ده سال

******************************************

نمیدونم شما هم اینجوری شدین یا نه

این که یه وقتایی آدم به یه جاهایی میرسه که تازه میبینه خوشبختی اون چیزی که فکر میکرده نبوده

****************************************

مثلا میرسه به اینجا که خوشبختی  یعنی سفر کردن

یعنی خوش بودن و جدی نگرفتنه دنیا

*****************************************

یعنی اگه قد ِ یه نصفه روز هم از خونه بیرون نزنی احساس کنی که یه چیزی رُ گُم کردی

*********************************************

اصلا مگه بد ِ .. به نظر ِ من خیلی هم خوبه که ماها .. بدون ِ هیچ سختی و حتی یه جاهایی پشت ِ وانت هم بهمون خوش میگذره و دسته جمعی میزنیم به دل ِ کوه و دشت

*************************************************

دسته جمعی با چند تا هندونه که یه جورایی از ملزومات ِ

**************************************************

خداییش این خانم بچه های ِ بنده خدا چه گناهی کردن .. بخصوص اونایی که بهشون قول دادین ببرینشون سفر

************************************************

آقا سفر ِ دور ِ دنیا در هشتاد روز که ازتون نخواستن .. گفتن یه سری بریم  یه جایی همین دور و بر

***************************************************

خیلیا میرن پابوس ِ آقا امام رضا

خیلیا میرن سی و سه پل ِ و منارجنبون

خیلیا میرن سمت ِ کاشون و باغ ِ فین

خیلیا میرن شیراز و .... فالوده شیرازی

بعضیا میرن شمال و ماسوله

بعضیا میرن کردستان

همدان و گنجنامه

بوشهر و بندر و خوزستان

اردبیل و آب گرم و سرعین

خداییش توی ِ کشوری که هر گوشه اش کلی دیدنی داره و به آدم خوش میگذره

میشه حتی توی ِ این روزای ِ  تابستونی توی ِ خونه نشست و دل به سفر نداد

**************************************************

هر جا میرین بهتون خوش بگذره و یادتون نره که سفر .. دسته جمعیش یه چیز ِ دیگه اس

بخصوص با پدربزرگ و مادربزگ

****************************************************

شما چطور؟؟

شما اصلا اهل ِ سفر هستین؟؟

راستی شما توی ِ این گشت و گذار و تفریحات چی کار میکنین که به خودتون و بقیه حسابی خوش بگذره؟؟؟؟

شماره تماس:

شماره پیامک:

**************************************************

(داستان)

میدونین ، من گاهی وقتا از گذر ِ سریع ِ زمان میترسم

از این که تا به خودم میام همه چی به آخر میرسه اما ... اما یه چند وقتی ِ که حالم  خوبه

حالم خوبه چون یه حرف ِ خوب شنیدم

یه حرف ِ خوب از آقاجونی که

برفِ نشسته روی ِ موهاش نشونهء

 گذر ِ سریع ِ همون روزگاری ِ که من دلم میخواد یه کم آروم تر بگذره

حرف ِ خوب ِ آقاجونم که بِهِم گفت

ما .. همه .. اینجا مسافریم و مقصد  یه جای ِ دیگه اس

بهم گفت : اینجا یه مسافرخونه بین ِ راهی ِ و قراره یه جای ِ دیگه ای که از اینجا خیلی بهتره خونه همیشگی مون بشه

یه جایی که توش همه چی خوبه ... دغدغه ای نیست و جز آرامش ... قصه ای نداره

از وقتی اینو فهمیدم حالم خوبه

حالم حال ِ مسافری ِ که دوست داره تا وقتی که هست  از همه چی لذت ببره و با همه چی خوش باشه چون ، قرارش به موندن نیست که بخواد دلواپس ِ چیزی باشه

راستش من تازه فهمیدم که خدا چقدر ماها رُ دوست داره که همه زندگیمون توی ِ این دنیا رُ واسمون یه سفر کرده

یه سفری که هر کی بفهمه توش مسافره .. خیلی خیلی بهش خوش میگذره و خوشبخت ِ

********************************************************

سفر یکی از اون چیزایی ِ که باید حواست توش باشه که نه از این ور بیفتی نه از اون ور

نه خیلی ساده بگیریش و نه خیلی واسه خودت پیچیده اش کنی

سفر ... واسه خودش کلی دم و دستک و بیا و برو داره

همین جوری که نیست که

بعضیا فکر میکنن همین که بار و بُنه شونو جمع کردن کار تموم ِ

اما اونایی که خِبره ترن و یه مویی سفید کردن و یه کفشی توی ِ جاده پاره کردن میدونن که قضیه این جوریام نیست

سفر واسه خودش انواعی داره که اگه بدونیم ..... همچین راحت تر دل به جاده میزنیم

یه چیزایی که  جهت اطلاع و مستفیض شدن

عرض میکنم

اولیش ..... سفر ِ اتوبوسیِ  که با توجه به محتویات ِ جیب ِ ماها .. کلی طرفدار داره

سفری که واسه خودش انگیزه میخواد .. انگیزه و مواد لازمی که عرض میکنم

انگیزه: دیدن عم قزی، دیدار از آبادی، رسیدن به امور زن و بچه، خرج کردن دوزار و سه شاهی حقوق و مزایایی که با کلی بدبختی جمعش کردیم
وسایل همراه: کپسول گاز، گوشتکوب، یک گونی پیاز، قابلمه و فلاسک و بساط ِ چایی و البته سفارشات و سوغات ِ عم قزی

مقصد: عم قزی آباد جهت دیدنه عم قزی .. دور ِ کلاش قرمزی

اهنگ مورد علاقه : من و جاده دو تا رفیقیم
همراهان: نصف محله
لباس سفر: پیژامه آبی با راه راه مشکی، لباس ِ راحتی ، جوراب پشمی از نوع ِ خوشبو ، پتو، مگس کش
تنقلات: آبگوشت، نعنا داغ
سرگرمی ها: کتک زدن بچه ها، دویدن روی صندلی های اتوبوس، و صدا کردنه مدام شاگرد شوفر به تعداد ِ لازم

این قصه بقیه هم داره .... پای ِ رادیو بشینین تا عرض بِنمایم
****************************************************

یکی دیگه از اون سفرهایی که من خودم عاشقشم سفر با قطار ِ

معمولا این سفر انتخاب ِ کسایی ِ که انگیزه شون از راهی سفر شدن:خوابیدن تا حد ممکن، راه رفتن در واگن ها، استفاده از دستشویی منحصر به فرد قطار و

نگاه کردن از پنجره به بیرون تا حد ِ سیر شدن

 

وسایلی که توی ِ این سفر باید با خودتون داشته باشین ، مجله، تخمه از هر نوع و چای و مخلفات
آهنگ مورد علاقه: تلق تلق، تلق تلق، تلوق
مقصد: ایستگاه متروک، سر مزرعه
همراهان: تمام محله
تنقلات: چای و بیسکویت، شکلات و پفک، تخمه کدو
سرگرمی ها: کشیدن ترمز اضطراری، کوبیدن در کوپه های مجاور و فرار! خراب کردن در توالت واگن، ریختن قرص خواب آور در چای لوکوموتیوران ( البته در صورت دسترسی)

بقیه شُ فعلا نمیشه گفت اگه خواستین بدونین ثبت نام کنین توی ِ کلاس خصوصی ... یادتون میدم
*****************************************************

و اما .... سفر ِ اونایی که یه کم پول توی ِ جیباشون سنگینی میکنه

سفر ِ هوایی و با هواپیما

انگیزه از این انتخاب ،  سفر به ماورا، دور شدن از زمین، گرفتن عکس، آشنایی با کادر پرواز
و وسایل همراه: کیف سامسونت،  یک دست لباس ، مسواک و شانه
مقصد: جزایر ِ دیدنی ِ لانگرهانس
همراهان: شرکا، اهالی پاساژ بغلی و باجناق جهت رو کم کنی
لباس سفر: کت و شلوار
تنقلات: با توجه به شرکت هواپیمایی مربوطه از آب معدنی تا بنزین سوپر
سرگرمی ها: گفتمان با کادر پرواز، تبادل نظر درباره آخرین تغییرات سیاسی، اقتصادی و ورزشی دنیا با کادر پرواز، نگاه کردن به کادر پرواز، لبخند زدن به کادر پرواز

**********************************************

و ..... سفر ِ ویژه و درجه یک ِ کامیونی

انگیزه: حمل اثاثیه، حمل خانواده، حمل فامیل
وسایل همراه: گاز پیک نیکی;  روغن سوخته ، پیاز و گوجه و هنوانه و خربزه
آهنگ مورد علاقه: اهنگ خوش رکاب .. هیشکی ندیدم تو نخت نباشه
مقصد: مَثَل آباد
همراهان: هوشنگ ، بیوک، شاهرخ خان
لباس سفر: جوراب از نوع ِ بو دار، ملحفه و اقلام لازم
تنقلات: چای پررنگ و .....

***************************************************

(داستان کوتاه)

سفر یعنی یه تجربه منحصر به فرد، تجربه ای که یه وقتایی دیگه خیلی منحصر به فرد میشه

میگن: روزی مردی به سفر میرود و به محض ورود به اتاق هتل ، متوجه میشود که هتل به کامپیوتر مجهز است . تصمیم میگیرد به همسرش ایمیل بزند . نامه را مینویسد اما در تایپ ادرس دچار اشتباه میشود و بدون اینکه متوجه شود نامه را میفرستد . در این ضمن در گوشه ای دیگر از این کره خاکی ، زنی که تازه از مراسم خاک سپاری همسرش به خانه باز گشته بود با این فکر که شاید تسلیتی از دوستان یا اشنایان داشته باشه به سراغ کامپیوتر میرود تا ایمیل های خود را چک کند . اما پس از خواندن اولین نامه غش میکند و بر زمین می افتد . پسر او با هول و هراس به سمت اتاق مادرش میرود و مادرش را بر نقش زمین میبیند و در همان حال چشمش به صفحه مانیتور می افتد:
گیرنده : همسر عزیزم
موضوع : من رسیدم
میدونم که از گرفتن این نامه حسابی غافلگیر شدی . راستش آنها اینجا کامپیوتر دارند و هر کس به اینجا می اد میتونه برای عزیزانش نامه بفرسته . من همین الان رسیدم و همه چیز را چک کردم . همه چیز برای ورود تو رو به راهه . فردا میبینمت . امیدوارم سفر تو هم مثل سفر من بی خطر باشه .

****************************************************

من توی ِ این عمر ِ چند ده ساله یه چیز ِ مهمی فهمیدم که به شما هم میگم

این که توی ِ سفر

مقصد مهم نیست. مسیر هم مهم نیست
حتی خود سفر هم چندان مهم نیست؛
این همسفره که خیلی مهمه

***************************************************

میگن توی ِ سفر باید آدمها رُ شناخت

اما من به جایی رسیدم که حتی سفر نرفته هم میتونم آدمها رُ بشناسم

داداش دوستم رفته مسافرت ماشینشو یه هفته داده دست دوستم باشه. اونوقت داداش من وقتی می ره بیرون شلوارش ُ  قایم می کنه که نکنه من بپوشمش!
از داداش هم شانس نیاوردیم

*******************************************************

با عرض ِ پوزش از شیطنت

با اجازه بزرگترا میخوام چند تا راه های ِ ضد ِ حال زدنه به دیگران توی ِ سفر رُ به شما یاد بدم

البته لطفا خیلی درجه شو زیاد نکنین و به قول معروف شورش نکنین

یکی این که قبل از  راه افتادن، حواس اعضای  خانواده را پرت کنید تا آنها فراموش کنند فیوز کنتور خانه را قطع کنند و شیرهای اصلی آب و گاز را ببندند یا درهای خانه را قفل کنند تا وسط مسافرت همسایه‌های نگران به شما زنگ بزنند و بگویند خانه‌تان را آب گرفته یا به خاطر نشت گاز یا اتصالی سیم‌های برق آتش گرفته است یا دزدها خانه تان را جارو کرده‌اند.

- شب پیش از سفر، راننده را تا صبح به روش‌های گوناگون بیدار نگه دارید مثلا با او دعوا کنید، بحثی مهم را پیش بکشید تا درباره‌اش ساعت‌ها با هم حرف بزنید، دوستان و آشنایان را دعوت کنید و تا پاسی از شب مشغول گفت‌وگو باشید.

- اگر با اتوبوس سفر می کنید دائما شاگرد راننده را صدا بزنید و از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را از او طلب کنید. اگر در اتوبوس فیلمی پخش می‌شود بلندبلند درباره‌اش نظر بدهید، پایان فیلم را زودتر برای بقیه تعریف کنید یا شاگرد راننده را مجبور کنید فیلم را عوض کند

پشت سر راننده هی دست بزنید، بلند بلند آواز بخوانید و از دیگران بخواهید همراهی‌تان کنند

اگر با قطار سفر می کنید از به هم زدن آرامش دیگران با سرکش های بی مورد به کوپه ها غافل نشوید و در راهروها انواع ورزشها خصوصا بارفیکس و دوی ماراتن رو انجام بدید.

- اگر فرصت داشتید هر از گاهی کشیدن ترمز قطار را فراموش نکنید.

- در اتوبوس یا هواپیما آنقدر صندلی تان را عقب ببرید که پشت سری‌ها احساس زیرآوار مانده‌ها را تجربه کنند

دفترچه‌های بیمه را در خانه جا بگذارید

- وقتی از خانه به قصد سفر راه افتادید، بعد از حدود یک ساعت به یاد بیاورید چمدانی مهم را جا گذاشته‌اید و لازم است برگردید.

- اگر خدای ناخواسته تصادف کردید در حالی که بقیه سعی می‌کنند آرامش‌شان را حفظ کنند یا غش کنید یا هوار بزنید یا با راننده دعوا کنید و او را مقصر بدانید تا بیشتر مضطربش کنید. اگر خودتان راننده هستید، همین برخورد را با دیگران داشته باشید.

- همیشه نفوس بد بزنید، مثلا وقت راه افتادن بگویید “من می‌دانم تصادف می‌کنیم” یا “یه حسی بهم می‌گه سفرمون خراب می‌شه” یا “فکر کنم این آخرین سفرمونه” و… پس از آن، هر وقت اتفاق ناخوشایندی می‌افتد عالمانه سرتکان بدهید که “مننننننن می‌دوووووونستم.”

************************************************************

بعضیا بدون ِ دوربین نمیتونن برن مسافرت

دوست عزیز  مسافرت که می ری سعی کن خوش بگذرونی، ماموریت عکاسی که نرفتی از هر سکانست عکس می گیری

*******************************************

(جملات بزرگان درباره سفر)

اگر پیاده هم شده سفر کن ، در ماندن می پوسی ...

تعداد سفرها مهم نیست؛ مهم چیزهایی ِ دیدین و تجزیه و تحلیل کردین و به یاد سپردین

طولانی ترین سفرها، حتی سفرهای چند هزار کیلومتری هم با یک گام شروع میشود

سفر مثل ازدواج است، بزرگ ترین اشتباه در آن، این است که فکر کنی همه چیز تحت کنترل توست"

گاهی اوقات کسی که زیاد سفر میکند قصدش فرار از مبدا است نه رسیده به مقصود

سفر کردن، فقط تماشا کردن و عکس گرفتن نیست، این تغییری است که پایدار است تغییراتی که سفر در شما ایجاد میکند

سفرها معمولا یا تفریحی هستن یا کاری؛ اما هر سفری یه تجربه گرانبهاست که نباید اون رُ کم ارزش بدونیم

******************************************************

مسافرت به یک مکان فوق العاده خوش آب و هوا و عالی خوش نمی گذره، اگه همسفرهات آدمهای خوبی نباشن ...

مسافرت در یک مسیر سخت میتونه لذت بخش باشه، اگه همسفرهای خوبی داشته باشی ...

زندگی یک سفر پر مخاطره ست ، همسفرهای خوبی انتخاب کن و همسفر خوبی هم باش ...

فرزند خوب ، برادر یا خواهر خوب ، دوست خوب ، فامیل خوب ، پدر یا مادر خوب ، همکار خوب ... همه اینها بودن سخت نیست ... حتی اگه سخت باشه عاقبتش تلخ نیست ..

*************************************************

ما گفتنیهار ُ گفتیم .... دیگه تصمیم با خود ِ شماست

************************************************

 (برای شهدا)

محبت کردن .. کم و زیاد دارد

سهم ِ بعضیها از بذل ِ محبت کوچک است  .... سهم ِ بعضی زیاد

و خدا همه چیز را میبیند

او میداند که کدام یک از بنده هایش میخواهد به بهای ِ خریدنه محبت ِ او .. تمام ِ زندگی را ببخشد

خدا میداند و از بین ِ همه این آدمها .. کسانی را انتخاب میکند

انتخاب به این که تمام ِ بودن و وجودشان را به بهای ِ محبت ِ خدا صرف ِ عشق ِ به دیگران کنند

عشقی که در امتداد ِ محبت ِ به خداست

و عاشقانش در آسمان و زمین شهره میشوند به نام ِ شهید

****************************************

حضرت محمد ص در معنای ِ خوش اخلاقی میفرمایند: تفسیر خوش اخلاقى این است که اگر دنیا به انسان رو کرد، راضى و خشنود باشد و اگر رو نکرد خشمگین و ناراحت نشود

*******************************

(برای ِ حضرت امام رضا ع)

وقتی نام ِ محبت می آید ... من دستهای ِ خالی خود  را میبینم و مهربانی ِ تو را که نهایتی ندارد

وقتی نام ِ محبت می آید .. من .. کوچکی ِِ خود را میبینم و بزرگی تو را که در اوجی اعلاست

وقتی نام ِ محبت می آید .. من کسانی را میبینم که در طریق ِ مهر از من پیش ترند و قدم های ِ من هیچ گاه به آنها نمیرسد

اما .. اما تو .. تو  آشنایی به محبت و همه تو را به نام ِ مهربانی ات میشناسند

تو بگو .....

وقتی آهوهای ِ گریز پای ِ صحرا هم از محبت ِ تو بی نصیب نمیمانند میشود که سهم ِ من از محبت ِ تو هیچ باشد ؟؟!!!

نه ...... به مهربانی ِ تو قسم که نمیشود ....

پس سلام ِ من بر تو که  میدانم بی جواب نیست و آغاز ِ باران ِ محبت ِ است

*****************************************

(برای ِ حضرت مهدی عج)

رسم ِ ما با تو ..از ازل  رسم ِ محبت بوده است

رسم ِ محبت ِ معشوقی که عاشقانی بسیار دارد و به محک ِ این عشق .. سهمشان هجران شده است

هجران ... تا .... از میان ِ این خیل ِ عاشق ..تنها .. کسانی بمانند که محبتشان حقیقی ست

کسانی که پس از ظهور .... رفیق ِ نیمه راه نمیشوند و تا ابد ... تا وصال ِ راستین میمانند

خدایا به سختی ِ این روزهای ِ انتظار .. محبت ِ ما را حقیقی کن

****************************************

خداحافظی

 

برای آخر حرفی نیست جز

امید این که هممون برسیم به اون حس ِ خوبی که

ما

 اینجا فقط مسافریم و قرار ِ اصلی جای ِ دیگه اس

تا قراری دوباره خداحافظ

***********************

 

 

 

 

  • ۹۵/۰۴/۱۲
  • رادیو بدون شایعه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی