راه شب- سبقت در نیکی کردن

راه شب-

به نام ِ خدایی که خیلی خیلی مهربونه

و سلام

*******************************************

قبول باشه نماز و روزه ها و الهی که تنتون سلامت باشه و جمعتون

پای ِ سفره های ِ افطار و سحر جمع و دلاتون خوش ایشالا

************************************

امشب مدد میگیریم تا خدا به دست و دلمون توان بده برای ِ بهتر و بهتر شدن

***********************************

مدد میگیریم تا گوشمون برای ِ شنیدنه حرفای ِ خدا تیزتر بشه و  برای ِ انجام ِ کارهای ِ خوب ، جز چشم  چیزی نگیم

*************************************

مدد میگیریم تا عیارمون بشه رضای ِ خدا و جز اونچه که اون دوست داره قدمی برنداریم

*************************************

مدد  میگیریم تا دور بشیم از همه بدیها و هر چیزی که بین ِ ما و خدا فاصله میندازه

*************************************

خدایی که دوست داره بنده هاش توی ِ خوبیها از هم سبقت بگیرن و مشتاق باشن به بهتر و بهتر شدن

*************************************  

به این که واسه انجام دادنه کار ِ خوب منتظر نمونن

*****************************************

البته به شرطِها و شروطِها

**************************************

به شرط ِ این که اگه توی ِ قصه این کارای ِ خوب مثلا مهمونی میدین واسه چشم و هم چشمی و به رخ کشیدن نباشه

**************************************

و اگه مهمونی میرین مشغول ِ غیبت و تهمت و سخنرانیهای ِ آنچنانی نشین

*****************************************

آخ که اگه ما هر کاری رُ فقط واسه خدا انجام میدادیم چقدر همه چی بهتر میشد

****************************************

این که اگه فامیل ُ دور ِ هم دعوت میکنیم اول واسه شادی ِخدا باشه و بعدش واسه خوشحالی ِ فامیل

*************************************

این که اگه موقع ِ افطاری یه کاسه آش درِ خونه همسایه میدیم  اولش واسه رضای خدا باشه  نه واسه این که فردا با یه کاسه بزرگتر آشمونو پس بدن

*********************************

این که اگه به یه دوستی پولی قرض میدیم واسه خودِ خدا باشه  نه واسه این که بقیه ببینن و بهمون بگن که چه آدم دست و دلبازی هستیم

*********************************

این که اگه یه جایی ماشین ِ کسی رُ هل میدیم واسه این باشه که خدا کمک کردنُ دوست داره نه واسه این که بعدش سوارمون کنه و تا در ِ خونه ما رُ برسونه

*****************************************

بله ... کاش اگه ماها قدمی واسه هم برمیداریم فقط خدا رُ ببینیم و بس

اینجوری دیگه از هیچ کس هیچ توقعی نداریم و اگه کسی جواب ِ خوبیمونو نداد

به هم نمیریزیم و آشفته نمیشیم

*************************************

شما چی فکر میکنین؟؟؟

به نظر ِ شما چه جوری میشه که ماها توی ِ انجام دادنه کارای ِ خوب از هم جلو بزنیم و سبقت بگیریم؟؟؟؟

شماره تماس:

شماره پیامک:

*****************************************

با ما بمونین که نقل ِ امشب نقل ِ شیرینی ِ

*****************************************

(داستان)

من نمی دونم چرا ...  هر وقت چیزی از خوبی و خوب بودن میشنوم  یاد دستای آقاجونم میافتم ... یاد دستای چروکیده و لاغری ... که می لرزید ...

اما با همه ناتوانی و ضعفش .. بازم همیشه مشغول ّ خیر و خوبی بود

و محال بود که پیش قدم کارای ِ خیر نباشه

کارای ِ خیر و خوبی که گاهی مربوط به نزدیک ترین اعضای ِ خانواده اش میشد و

گاهی مربوطه به غریبه ترینه آدما

دستایی که لرزششون .... این آخری آ ... بیشتر هم  شده بود ... بخصوص ... از اون وقتی ... که خانم جون ... فراموشی گرفت و آقاجونم ... با اون سن و سال .... ازش مراقبت  می کرد ....

 

کلی بهش اصرار می کردیم ... که بذاره ما  هم کمکش کنیم .... اما قبول نمی کرد ...

می گفت :" شما هرکدوم .... زندگیهای خودتونو دارین ..."

می گفت : "اگه کسی هم بخواد ازش مراقبت کنه .. اون منم .... نه هیچ کس دیگه "

 

این آخری آ ... کار آقاجون ... سخت تر هم شده بود ... چون خانم جون ... کم کم  ... قدرت حرکتش رو هم از دست می داد .... ما که جوون بودیم .. یه جاهایی خسته می شدیم ... اما  آقاجون .... عین یه پروانه ... دورش می چرخید ...

 

تو این مدت .... یه بار هم ندیدم ... که اخم کنه ... عصبانی بشه ... یا گله و شکایتی بکنه .... همش خدا رو شکر می کرد و می گفت:" خدا داره منو امتحان میکنه

امحانه به این که تا کجای ِ این سختی پیش میرم

سختی و مشکلی که عین ِ خیر و رحمت ِ

و خدا دوست داره که من مشتاق و پیش قدم باشم به انجام ِ این خیر و خوبی

آقاجون میگفت : خدا هر کسی رُ که بیشتر دوست داره

بیشتر هم به خیسر و خوبی سرگرمش میکنه

خدا منو خیلی دوست داره ... که پرستاری .... از خانم جونو ... به من سپرده"

یادمه ... وقتی این حرف رو زد .... دستشو بوسیدم ...

دستایی که ... با همه ناتوانیش ... همیشه پیش قدم بودن برای ِ کار ِ خیر

دستایی که دل هممونو تکون میداد

به نظر ِشما چه جوری میشه توی ِ خیر و خوبیها سبقت بگیریم و از بقیه جلو بزنیم

شماره تماس:

شماره پیامک:

**************************************************

بعضیا فکر میکنن همین که اراده کنن میتونن کار ِ خیر و خوب انجام بدن اما اینطوری نیست

بعضیا فکر میکنن انجام ِ کار ِ خیر آسونه و هیچ اسباب و مقدمه ای نمیخواد اما اینطوری نیست

بعضیا فکر میکنن همین که نیت ِ کار ِ خیر میکنن کافیه و دیگه تا آخرش میرن ، اما این طوری نیست

چون ... چون  برای ِ انجام ِ کار ِ خوب و خیر باید یه چیزایی رُ درست و راست کنی

باید خودتو واسش آماده کرده باشی

خلاصه شروع ِ یه کار ِ خیر و خوب عین ِ برداشتنه همون اولین قدمی ِ که میگن خیلی مهمه

همون که میگن از همه سخت تره اما اگه بتونی برش داری .. دیگه بقیه اش چندان مشکل نیست

به نظر ِشما برای ِ شروع ِ یه کار خیر چی از همه مهم تره

*******************************************************

اول این که باید دست و دلت یکی بشن .. یعنی نیتت باید صاف باشه

یعنی فقط  واسه خدا نه برای ِ خودمون و فامیل و این که همسایه ببینه و رییس خوشش بیاد

دوم این که باید همه توانت ُ بذاری ، تا جایی که میتونی ... و نتیجه رُ بسپاری به خدا که یا میشه و یا نمیشه

سوم این که حرف ِ بقیه خیلی برات مهم نباشه ..... چه اون وقتی که ازت تعریف میکنن و چه اون وقتی که خدایی نکرده بدت رُ میگن

چهارم این که باید مطمئن باشی .... یعنی اگه میدونی که کارت درسته و خدا ازت راضی ِ دیگه بقیه چیزا خیلی واست مهم نباشه

و پنجم این که منتظر ِ جواب نباشی .... و عاشقانه کار ِ خیرت رُ به خدا تقدیم کنی حالا میخواد بهت پاداش بده میخواد نده

چون واسه تو همون رضای ِ خداست که بهترین پاداش ِ

*****************************************************

اگه یه روزی به جایی رسیدیم که فقط خدا  واسمون مهم بود ، بدونیم که همه کارامون درست و خیر و خوب ِ

حضرت علی ع میفرمایند:

خداوند را بخاطر خوشنودی مردم خشمگین مکن ؛

زیرا خداوند جای همه کس را می گیرد و کسی نمی تواند جای خداوند را بگیرد.

***************************************************

بعضیا فکر میکنن برای ِ شروع ِ یه کار ِ خیر

حتما باید یه کار ِ بزرگی رُ انجام بدن

یه کاری که دیده بشه و صداش به همه برسه

اما توی ِ حساب و کتاب ِ خدا مهم

خود ِ همون کار ِ خیر  ِ و بزرگی و کوچیکیش اونقدرهام مهم نیست

توی ِ گذر ِ سالهای ِ عمر آدمایِ زیای بودن که با یه کار ِ کوچیک

یه کار ِ خیری که شاید هیچ کس هم ازش با خبر نشده

چیزی نشنیده

به بهترین و بالاترین جایگاه های ِ ممکن رسید

از اون جایگاه هایی که فرشته ها هم بهش غبطه میخورن

*****************************************************

این دنیا برای ِ هیشکی نمیمونه

از اول هم قرار این بود که بیایم اینجا .. و توشه مون پر از کار ِ خوب کنیم و بریم

حضرت علی ع میفرمایند:

در عجبم از مردمی که:

به دنبال دنیایی هستند که روز به روز از آن دورتر میشوند،

و غافلند از آخرتی که روز به روز به آن نزدیکتر میشوند.

*****************************************************

یه استاد ِ عزیزی داشتم که میگفت تا میتونین خودتون مشغول ِ کارای ِ خیر کنین

چون عمر ِ آدم میگذره و توی ِ این چند روزه دنیا .... مجبوری که به کاری سرگرم باشی

اون میگفت : انتخابها زیاد نیست

تو یا باید مشغول ِ خوبی و خیر باشی

یا خدایی نکرده مشغول ِ شر و بدی ... گزینه دیگه ای نیست

پس چه بهتر که تا میتونیم سرگرم ِ خوبیها باشیم تا اصلا وقتی برای ِ بدی و گناه نداشته باشیم

*****************************************************

بعضیا فکر میکنن خوب بودن سخته

اما واقعیت چیزی خلاف ِ اینه چون .... خدای ِ بزرگ مار ُ جوری آفریده که وجودمون سازگار ِ با خیر و خوبیهاست

ما صداقت رُ به دروغ ترجیح میدیم

وفاداری رُ بیشتر از بی وفایی دوست داریم

رزق ِ حلال برامون شیرین تره

محبت ُ از بی مهری بیشتر  دوست داریم

و این یعنی توان و انرژی ای که برای ِ یه کار ِ شر و بد میذاریم

خیلی بیشتر انرژی ای که برای ِ کار ِ خوب باید بذاریم

با این اوصاف من حیرت میکنم از این که بعضیا چطور انقدر خودشونوبه سختی میندازن تا از یه مسیر ِ ناصواب به چیزی که میخوان برسن

*****************************************************

 

(برای شهدا)

از ما

تنها

خاطره  است  که می ماند

و شاید

برای همین است

که ما

نام خاطره های ِ جاوید وطنمان را

بر کوچه های شهر گذاشته ایم

بر کوچه های شهر گذاشته ایم تا

همه بدانند

که گذر به گذر  این شهر

به نام و خاطره جوانمردانش  شهره  است

به نام و خاطره  جوانمردانی

که تا ابد

در

یادها

میمانند

********************************************************

(برای حضرت امام رضا علیه السلام)

من ....

من .... در میان این همه  ناآشنا... آشنایی غریب را میشناسم ...

من .... در میان این همه تنهایی ... همدمی غریب را میشناسم...

من در میان دنیایی که با من نیست .... مهربانی غریب را میشناسم...

کسی را که  به تمام ِ وجود ... رضاست به رضای ِ خدا

سلام بر تو ای مهربان ِ غریب ِ من

بر تو

که به بهای رضای ِ خدا

غربتی عظیم را

پذیرفتی

**********************************************************

(برای حضرت امام ِ زمان عج ا.. تعالی فرجه الشریف)

از من تا تو فاصله ای نیست

که فاصله

خود ِ منم

از من تا تو فاصله ای نیست

که فاصله ها

همه

یک لحظه اند

لحظه ای که من

خود را و تمام ِ بودنم را

به اطمینان

به تو بسپارم

و بدانم که اگر

جای بر جای ِ پای ِ تو بگذارم

جایی همین نزدیکی

جایی درمرز ِ آسمان و زمین

به تو میرسم

و به آخر میرسد این فصل ِ ناگُریز ِ دوری

**************************************************

(خداحافظی)

برای آخر

حرفی نیست جز

امید این که

عجله داشته باشیم برای ِ کارهای ِ خوب چون اینجا تنها جایی ِ که عجله داشتنه نه تنها ضرری نداره که نهایت ِ منفعت ِ

تا

قراری دوباره

خداحافظ

*****************************************************