رادیو بدون شایعه

بایگانی
  • ۰
  • ۰

راه شب- حال خوب

برنامه

 

به نام خدایی که برای ِ بنده هاش فقط خیر و خوبی میخواد

و سلام

*******************************************

امشب ُ با یه راه ِ شب ِ کاملا زمستونی اما به رنگ ِ بهار مهمون ِ ما باشین

چون

میخوایم با هم  از یه چیزی حرف بزنیم که مطمئنم تا حالا کلی بهش فکر کردین

*******************************

از یه چیزی که متاسفانه بین ِ ماها خیلی رواج داره

یه چیزی که اصلا هم خوب نیست اما نمیدونم چرا ماها انقدر محکم بهش باور داریم

*********************************

از اون قصه معروفی که توی ِ دنیا هر چی گرفتاری و بدبختی ِ مال ِ ماست و هر چی خوشی و حال ِ خوب ِ  مال ِ بقیه اس

********************************

از این که انگار صبح به صبح وقتی دارن حال ِ خوب  ُ تقسیم میکنن ما خوابیم و بقیه سهممونو برمیدارن

***********************************

از قصه معروف ِ نگاهمون به دنیا

که دقیقا سهممونو از دنیا معلوم میکنه

************************************

از مثبت دیدنه همه چی و دور شدنه از چیزای ِ منفی

******************************************

از این که اگه توی ِ خونه اجاره ای میشینیم .. و صابخونه نیستیم حالمون خوب باشه از این که حداقل یه سقفی بالای ِ سرمون هست

**************************************

از این که اگه بچه مون شاگرد اول نیست حالمون خوب باشه از این که سلامت ِ ِ

*****************************************

از این که اگه کارمون زیاده و خسته میشیم حالمون خوب باشه از این که یه شغلی داریم و بیکار نیستیمِ

*****************************************

میدونین من منکر ِ این نیستم که یه وقتایی دنیا به بعضیا رو میکنه

ولی باور کنین که این به اصطلاح حال ِ خوب واسه خودش قاعده ای داره

یه قاعده مهم به اسم ِ خوب دیدنه دنیا

و مثبت نگاه کردنه به زندگی

****************************************

بازم میگم که من قبول دارم یه وقتایی زندگی یه کم سخت میشه

اما حتما یه خیر و حکمتی داره و به چشم به هم زدنی یه اتفاق ِ خوب و شیرین

همه چی رُ عالی میکنه

*************************************

به نظر ِشما  چه جوری میشه دنیا رُ قشنگ دید و برای ِ  داشتنه حال ِ خوب توی ِ زندگی چی بیشتر از همه مهمه؟؟؟؟

شماره تماس:

شماره پیامک:

*********************************

(داستان)

اون روز زودتر از همیشه رفتم خونه ... میخواستم تا اگه کاری از دستم برمیاد برای ِ مهمونی انجام بدم .. وقتی رسیدم بنده خدا نرگس،  خانمم حسابی خسته شده بود ... خداییش هیچ وقت با مهمونی و  اومدنه مهمون به خونمون مخالفتی نداشت

بخصوص وقتی قرار بود آقاجون و عزیز بیان خونه مون

فقط .. فقط یه چیزی از من خواسته بود اونم این که هیچ وقت سخت نگیرم

نرگس میگه: اگه سخت بگیریم .. کسایی هم که میان خونه مون بهشون خوش نمیگذره ...

خانمم اخلاق ِ خوبی داره .. با همه مهربونه

همه چی رُ خوب میبینه و همیشه به زندگی امیدواره

حتی توی ِ سخت ترین شرایط

واسه همین همه دوستش دارن و واسه اومدنه خونه ما کلی ذوق دارن...... وقتی رسیدم خونه دیدم

بوی ِ خورشت ِ قرمه سبزیش همه جا رُ پر کرده بود

منم رفتم تو آشپزخونه تا توی ِ کارای ِ باقی مونده کمکش کنم که البته کار ِ زیادی نمونده بود

چاییش ُ که دَم کرد بهم گفت:" کاش دوباره یه سر به خاله بزنی .. شاید راضی بشه بیاد بالا"

بهش گفتم : "من که بهش اصرار کردم .. قبول نمیکنه تو که اخلاقش ُ میدونی"

نرگس گفت: "یه بار ِ دیگه هم برو .. شاید این بار راضی بشه"

 

راستش من و خانمم طبقه بالای ِ خونه خاله م زندگی میکنیم خاله من سالهاست که تنهاست ... و مدتهاست که توی ِ خونه ش هیچ سر و صدایی نیست .. راستش تقصیر ِ خودش ِ با اخلاق ِ هر کسی کنار نمیاد . خیلی حساس ِ البته حساسیتهای ِ بی دلیل و توقع داره  که همه همون جوری رفتار کنن که اون میخواد واسه همین نه اون با کسی راحته .. نه کسی با اون

و اصلا حال ِ خوبی توی ِ زندگیش نداره

زندگی رُ خیلی سخت میگیره و همیشه فکر میکنه که دنیا باهاش نساخته

من رفتم پیشش و دیدم که نشسته داره تلویزیون میبینه

بهش گفتم: "خاله شما که هنوز حاضر نشدی؟؟؟"

نگام کرد و یه کم با تلخی گفت: "واسه چی؟؟"

بهش گفتم: "من که گفتم امشب همه خونه ما دعوتن

خاله گفت: من کاری با کسی ندارم"

گفتم: "بعد از مدتها همه دور ِ هم جمع شدیم .. خوش میگذره"

گفت: "من تحمل ِ حرف  حدیثها رُ ندارم مگه ندیدی چی کار میکنن"

گفتم : "خاله شما خیلی حساسی .. باور کنین این جورام که شما میگی نیست... کسی با شما کاری نداره"

خلاصه با کلی اصرار حاضر شد و اومد بالا

تا رسید .... به نرگس گفت: شام چی درست کردی؟؟؟

نرگس گفت: قرمه سبزی

خاله گفت: همین؟؟؟

نرگس گفت: بله

خاله نگاهی به من کرد و گفت: آدم یا مهمون دعوت نیمکنه یا درست پذیرایی میکنه .. این احترام ِ

بهش گفتم: ولی من فکر نمیکنم احترام توی ِ چند جور غذا باشه

خاله که معلوم بود دلخور شده ساکت شد و چیزی نگفت

یه ساعته بعد .....خونمون با اومدنه مهمونا حسابی شلوغ شده بود .. خاله همچنان یه گوشه نشسته بود و توقع داشت که همه حواسها فقط به اون باشه

سفره ساده ء شام ُ که انداختیم خاله نگاهی از تاسف به من کرد

هنوز چند تا قاشق بیشتر نخورده بودم که پسرعموم گفت: خداییش من هیج جا قرمه سبزی به خوشمزه گیه قرمه سبزیهای ِ نرگس خانم نخوردم

عمه ام گفت: باور کنین من هیج جایی  به اندازه اینجا بهم خوش نمیگذره  .... چون واقعا تکلف ندارین

خانم برادرم گفت: اینجا واقعا به آدم خوش میگذره .. چون همه فقط بخاطر ِ همدیگه میان .. کسی درگیر ِ تعارف و حرفهای ِ بی دلیل نیست

نگاهی به خاله کردم .. بنظرم دیگه لازم نبود من چیزی بگم

به نظر ِشما  چه جوری میشه دنیا رُ قشنگ دید و برای ِ  داشتنه حال ِ خوب توی ِ زندگی چی بیشتر از همه مهمه؟؟؟؟

شماره تماس:

شماره پیامک:

************************************************

با ما از سرتاسر ِ این وطن ِ همیشه عزیز

همراه باشید

******************************************

نمیدونم شما تا حالا با این جور آدما برخورد داشتین یا نه

اصلا شاید خود ِ شما هم همین جوری باشین

از اونایی که همیشه میدونن و خبر دارن که همه چی خراب میشه

از اونایی همیشه از سیاه بختی و زندگی تلخشون شاکی ان

از اونایی که وقتی قیافه شونو میبینین .. یا کلا عصبانی ان و انقدر غصه دار که دلت میخواد بشینی و گریه کنی

از اونایی که با حساب و کتابشون دنیا واسه همه خوب بوده

جز اونا

آخه مگه میشه ....

یعنی اگه قرار باشه که بعضیا همیشه حال ِ زندگیشون بد باشه و بعضیا همیشه خوب  .. پس خود ِ آدم چی میشه

یعنی ماها توی ِ زندگیمون هیچ اثری نداریم و قدرت ِ شرایط و شانس از خودمونم  بیشتره

نخیر  آقا نمیشه

بنده خیلی عذر میخوام ولی  فکر میکنم این بهونه ها رُ  یه عده آدم تنبل باب کردن

اونایی که نمیخواستن و یا شاید حوصله شُ نداشتن که مسئولیت ِ کاراشونو به عهده بگیرن

و بپذیرن که حال ِ خوب و بد ِ زندگی ِ هر کسی دست ِ خودش ِ

و این که اگه ماها یا علی بگیم ، خدا ... هوامونو داره و نمیذاره که چیزی بد پیش بره

******************************************

اولی گفت : به  نظر ِ من که حال ِ خوب و بد وجود داره وجود داره ... و تازه خیلی هم واقعتیه ... اونقدر که میتونه زندگی ِ آدم ُ از این رو به اون رو کنه

دومی گفت : نخیرم .. اینا همش حرف ِ ... حال ِ خوب دیگه چیه ... مهم اینه که آدم تلاشش ُ بکنه

اون یکی گفت : نه آقا تلاش چیه .. ، حال ِ خوب به شانس ربط داره

بچه همسایه ما .. دیپلم ردی بود .... بچه ما شاگرد اول دانشگاه بچه همسایه مون الان توی ِ نمایشگاه ِ ماشین ِ باباش ماهی چند ملیون در امد داره ، و بچه ما دنبال ِ کار

اون یکی گفت : پس اون آدم ِ موفقی که از یه روستای ِ دورافتاده میره دانشگاه و متخصص میشه و زندگی ِ خوبی واسه خودش میسازه چی

دومی گفت : بله آقا .. حرف .. حرف ِ جََنم و جوهر ِ ... وگرنه شانس بهونه اس

یکی دیگه گفت : من فکر میکنم که شانس .... اسمِ دیگه تلاش .. تصمیم ِ درست و به جا  و عمل ِ مناسب ِ

و این که یه وقتایی ماها تلاش نکردنمونو

تصمیم ِ نابجامونو

و کار ِ نادرستمونو

میذاریم به حساب ِ بدشناسی

در حالی که مساله .. بدعمل کردنه خود ِ ما بوده

**********************************************

بابابزرگ ِ من میگه ... زندگی جز خوبی و شیرینی نیست اما این خوشی و خیر همیشه میره سراغ ِ اونایی که زحمت میکشن

میره سراغ ِ اونایی که عقلشون به زندگی و کارشوئن میرسه

میره سراغ ِ اونایی که دست ِ خیر دارن و غیر از خودشون واسه بقیه هم چیزای ِ خوب میخوان

و میره سراغ ِ اونایی که اگه زندگی ِ خوب میخوان ... دوست دارن همه توی ِ این خوبیها و خوشیها سهمیم باشن

************************************************

واقعا یعنی چی که ماها یه وقتایی زیاد میخوابیم و دیر  بلند میشیم و به اتوبوس نمیرسیم و سر ِ کار تاخیر میخوریم و میگیم بد آوردیم

یعنی چی که ماها میخوایم یه غذایی که توی ِ سه ساعت پخته میشه رُ توی ِ نیم ساعت سر ِ هم کنیم و وقتی مهمونا خیلی خوششون نیومد بگیم که چقدر بدشانسیم

یعنی چی که واسه اوقات ِ فراغت ِ بچه هامون برنامه نداریم و فردا روز وقتی چشممون به یه بچه  هنرمند میافته . دست روی ِ دست میزنیم که چرا دنیا به کام ِ بقیه اس

یعنی چی که از وقتی با ماشین ِ معمولی ِ بابامون میریم بیرون و چشممون به یه ماشین ِ مدل بالا میافته سر به تاسف تکون میدیم که اینم شد زندگی

یعنی چی که دوست داریم کمتر کار کنیم اما قد ِ پرکارترین نیروی ِ شرکت حقوق بگیریم و همش غر بزنیم که چقدر بدشانسیم

واقعا کاش یه وقتایی با خودمون خلوت کنیم و منصفانه ببینیم که آیا توی ِ اتفاق های ِ زندگیمون واقعا بدمیاریم یا

حرف یه چیز ِ دیگه اس

***********************************************

میگن آدما زندگیشون همون جوری میشه که بهش نگاه میکنن

باور کنین که اگه خوب ببینین همه چی خوب میشه و اگه مدام غر بزنین و بدبین باشین

جز بدی و سختی و شکست هیچی گیرتون نمیاد

باور کنین خوش شانسی یعنی امید .. یعنی همین نگاه ِ خوب به زندگی که میتونه مار ُ به سمت ِ جلو هُل بده و قدم هامونو تندتر کنه

**************************************************

ذات دنیا

ذاتی

همراه با

سختیها و مشکلاته

و ما اگه همه عالم رو هم بگردیم

هیچ کسی رو پیدا نمیکنیم

که توی گذر از سالهای زندگیش

طعم سختیها و مشکلات رو نچشیده باشه

و البته از یه چیزی باید مطمئن بود

و اون اینه که

هر کدوم از ما به اندازه توان و وسعمون

با سختیها و مشکلات مورد آزمایش و امتحان قرار میگیریم

و البته

باز

باید مطمئن بود

که اگه

مشکلات زندگیه ما

نتیجه اشتباهات خودمون نبوده باشه

خدا

به نسبتی برابر

همه ما رو

مورد امتحان و آزمایش قرار داده

و خودش

در تمام مدت

حواسش به ما هست

و مراقبمونه

پس

با این اوصاف

جایی برای اندوه نیست

که با تکیه بر خدا

میشه از تمام سختیها به آرومی و به آسونی گذشت

*************************************************

لبخند زدن توی مشکلات و سختیها

و امید داشتن

برای

گذر از روزهای سخت

کار هر کسی نیست

چرا که فقط

آدمهای بزرگ

و تنها

اونهایی که

حقیقته پشت اتفاقات رو میبینن

میتونن از پس این کار بزرگ بربیان

 

چون اونها باور دارن

که خدا مصلحته کارها رو

بیش از ما میدونه

و مطمئنن که خدا

حتی توی بدترین شرایط هم

تنهاشون نمیذاره

و همراهشونه

اون هم خدایی که از او مهربان تر نیست

و از او بالاتر قدرتی نیست

***********************************************

کاشکی

کاشکی

کاشکی ما میتونستیم همه مشکلاتمونو جدی نگیریم و از کنار بعضیهاش راحت رد بشیم

کاشکی

ما میدونستیم که مشکلات یه جورایی پله پریدنه ما هستن

پله ای برای رفتن به جایی بالاتر و البته بهتر

کاشکی

کاشکی ما میتونستیم توی

مشکلات و سختیها حتی برای یه لحظه جای گریه و غصه رو با صبر و لبخند عوض کنیم

کاشکی

کاشکی ما باور میکردیم که خدا هر کسی رو که بیشتر دوست داره

بیشتر با سختیها و مشکلات امتحانش میکنه

چون

خدا به آسونی به کسی بیست نمیده

و شاید برای همینه که بیسته خدا خیلی ارزش داره

اونقدر که خیلیا برای همین نمره بیست از جونشون هم میگذرن

کاشکی

کاشکی ما بزرگ میشدیم

اونقدر که میتونستیم فرق بین مشکلات واقعی و غیر واقعی رو بفهمیم

کاشکی

کاشکی ما از ته دلمون خدا رو باور داشتیم و بهش مطمئن بودیم

اون وقت من مطمئنم که دیگه هیچ کس توی مشکلات و سختیهاش

غصه نمی خورد و همه با امید به خدا دل آروم بودن و شاد

*********************************************

برای حضرت امام رضا ع

خدا میدانست که ما هیچگاه به درک محبت او نمیرسیم

و میدانست که ما آنقدر کوچکیم که باور مهربانیه او در خاطرمان نمیگنجد

و میدانست که ما هیچگاه به درک ان نمیرسیم که او تا کجا دلواپس ماست

و میدانست که هیچگاه به درک ان نمیرسیم که او تا کجا دوستمان دارد

شاید

برای همین بود که کسانی از تبار آسمان را

مونس تنهایی مان کرد

تا در لحظه های سخت بدانیم

که کسی هست

و میتوان بار غصه را برشانه مهربان کسی سبک کرد

کسی چون امامی رئوف

که دربهای آستانش همیشه باز هست

و نگاه مهربانش

همیشه در انتظار کسی

که بیاید

و بار غصه اش را

به دل مهربان او

بسپارد

به دلی که آینه خداست

اینجا آستان امن امام رئوف

علی بن موسی الرضا ست

********************************************

برای حضرت امام زمان عج

من میدانم که این لبخندها همه بهانه اند

بهانه ای برای آن امید بزرگ

امیدی که آرزویمان شده

و آرزویی که میدانیم به اجابت خواهد رسید

کاش که خدا

کوتاه کند مجال انتظار این امید اجابت را

و دلهایمان را شاد کند

به لبخندی که نهایته آرزوی عالم است

 

به لبخندی که به استقبال آن مسافر همیشه

شکفته میشود

************************************

خداحافظی

و برای آخر حرفی نیست جز امید این که

در تمام لحظه ها

چه سخت و چه آسون

امیدوار باشیم به این که خدایی هست

و به عشق این امید

لبخند بزنیم به روی ماه زندگی

تا قرار دوباره

خداحافظ

************************************

 


  • ۹۴/۱۲/۱۵
  • رادیو بدون شایعه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی