افق
گروه فرهنگ و اندیشه رادیو ایران تقدیم میکند
*******************************************
به افق آفتاب
*******************************************
به نام ِ خدایی که علیم ِ
و به همه گفته ها و ناگفته ها
و دیده ها و نادیده ها آگاهه
*******************************************
همراه ما باشین در قراری دوباره از به افق آفتاب از رادیو ایران
***********************************
فکر نمیکنم توی ِ این دنیا کسی وجود داشته باشه که طرفدار ِ آرامش و خوشبختی نباشه
چون همه دوییدنهای ِ ما برای ِ رسیدنه به همین آرامش و خوشبختی ِ
**************************************
خوشبختی و سعادتی که یه وقتایی داشتنش واسه خیلیامون رویا میشه
اما واقعیتش اینه که چشیدنه طعم ِ شیرین ِ سعادت و خوشبختی
برای ِ همه ما شدنی ِ
یعنی خدا اسباب و اثاث ِ زندگی ِ ماها رُ یه جوری قرار داده که میتونیم به سعادت برسیم
سعادتی که اگه ازش محروم بشیم جز خودمون هیچ کسی مقصر نیست
*************************************
جز خودمون که یه وقتایی بدست ِ خودمون مانع تراشی میکنیم و توی ِ راه ِ زندگیمون سنگ میندازیم
سنگ و موانعی که ترمز ِ خوشبختی مون میشه
*************************************
موانعی و ترمزهایی مثل ِ داشتنه توقع ِ بالا و ندیدنه واقعیتهای ِ زندگی
**************************************
توقعایی که نمیذاره ما به درک ِ درستی از زندگی برسیم
****************************************
مثل ِ اون پدر و مادرایی که با دیدی غیر واقعی از بچه هاشون توقع دارن که شاگرد اول دانشگاه باشن و یه وقتای ده سال پشت ِ کنوکور میمونن
*****************************************
مثل ِ اون خانواده هایی که برای ِ پسر و دخترهاشون دنبال ِ عروس و دامادهای ِ آنچنانی هستن و یه وقتایی با سطح ی توقعات ِ بالایی که دارن باعث میشن بچه هاشون هیچ وقت ازدواج نکنن
*************************************
مثل ِ اون جوونایی که با توقع ِ بالا از کار و شغلی که دنبالش هستن یه وقتایی سالها بیکار میمونن
*************************************
مثل ِ اون همسایه هایی که فقط از بقیه توقع دارن که توی ِ محله و ساختمون مراعات ِ
حال ِ بقیه رُ بکنن
*************************************
مثل ِ اون کسایی که از همکارشون توقع دارن که بار ِ کار ِ اونا رُ هم به دوش بکشن
**********************************
واقعا چرا ماها از همه انتظار داریم که به میل ِ ما باشن و همه چی رُ بر مدار ِ ما بچرخه؟؟؟
****************************************
واقعا حد و اندازه این توقع ها کجاست؟؟
توقع داشتنه خوبه یا بد ؟؟؟
به نظر ِ شما چرا داشتنه دید ِ غیر واقعی و توقع ِ بالا در زندگی ِ ضربه زننده اس؟
و چطور میشه از این رفتار نجات پیدا کرد؟؟؟
شماره تماس:
شماره پیامک:
*****************************************
میدونین من فکر میکنم آدم وقتی نگاهِ واقعی به زندگی نداره و توقعش بالاست تکلیفش با خودش معلوم نیست و همش معطل ِ که ببینه کی و کجا به چیزی که میخواد میرسه
و اینجوری .. یهو به خودت میای و میبینی که عمرت توی ِ متوقع بودنه از شرایط گذشته و یه هیچی هم نرسیدی
عمری که میتونستی توش .... روی ِ پای ِ خودت وایسی و با زحمت ِ بیشتر کاری رُ که میخوای انجام بدی
*******************************************
تا حالا به این فکر کردین که چرا بعضی از ماها توقعمون از خیلی چیزها بالا میره
و دچار ِ نگاهی غیر ِ واقعی میشیم
یکیش بخاطر ِ اینه که خودخواهیم و دوست داریم که همه چی همون جوری باشه که ما میخوایم
دوم بخاطر ِ اینه که اشراف ِ کاملی به امروز و فردای ِ زندگی نداریم و نمیدونیم که چی میخوایم و اگه بدونیم هم معمولا اونچه که مد نظرمونه چندان درست نیست
و نتیجه این واقعیت چیزی نیست جز سرگردونی و تصمیم های ِ اشتباه که نمیذاره ما به مقصدِ درستی برسیم
*****************************************
البته حساب ِ یه نکته مهمی رُ باید جدا کرد اونم این که ماها در قبال ِ بعضیا یه وظایفی داریم که اصلا نمیشه اسمش ُ انتظار و توقع گذاشت
مثل ِ انتظار ِ پدر و مادرمون از ما که گاهی یادشون کنیم
مثل ِ انتظار ِ همسرمون از ما که براش وقت بذاریم
مثل ِ انتظار ِ دیگران از ما که اگه کاری رُ قبول کردیم بی کم و کاست انجامش بدیم
مثل ِ انتظار ِ ما از خودمون که خوب باشیم
و مثل ِ انتظار ِ خدا از ما که جوری بندگی کنیم که رضایتش همیشه همراهمون باشه
اینایی که گفتم نه توقع ِ نه انتظار.... وظیفه اس
*****************************************
توی ِ زندگی ِ همه ما یه مشکلاتی هست که نتیجه همین توقع ها و انتظارات ِ بی جاست
مثلا ... مادری که حاضر نیست واسه بچه اش وقت بذاره .. اون وقت انتظار داره که پرستار ِ بچه جای ِ خالیش ُ برای ِ بچه اش پر کنه
پدری که همه وقت ِ شبانه روزش دنبال ِ کار و پول ِ اون وقت بهش برمیخوره از این که بچه اش واسه این که باهاش بیاد مهمونی ازش پول میخواد
کاسبی ... که حواسش به ترازو و معامله اش نیست اون وقت انتظار داره که بچه اش دستش کج نشه
پدری که سیگار ُ با سیگار روشن میکنه اون وقت انتظار داره که بچه اش معتاد نشه
مادری که هر روز دنبال ِ یه مدل ِ جدید ِ لوازم ِ خونه اس .. اون وقت انتظار داره که دخترش توی ِ خرید ِ جاهاز هوای ِ جیب ِ باباش ُ داشته باشه
یا خونوادهای که هر روز صدای ِ دعوا و کتک کاری از خونه شون بلنده اون وقت انتظار دارن که بچه شون تو خیابون با مردم دست به یقه نشه
************************************************
واقعا یه وقتایی ماها حواسمون به کارامون نیست
یعنی چی که فکر میکنیم هر توقعی که از دیگران داریم باید دست به سینه انجامش بدن
یعنی چی که همیشه فقط این ماییم که باید از دیگران انتظار داشته باشیم
یعنی چی که یادمون میره که انتظار و توقع داشتنه از دیگران کم کم مغرورمون میکنه
یعنی چی که واسه انتظاراتمون خط کش نداریم و هیچ حد و اندازه ای براش قائل نیستیم
یعنی چی که حاضریم روزای ِ عمرمونو با متوقع بودن بگذرونیم و خودمون یه قدم هم بر نداریم
یعنی چی که یادمون میره که برای ِ داشتنه یه زندگی ِ خوب خدا هر چی که لازم بوده رُ بهمون داده و نیازی به توقع ِ از دیگران نیست
*********************************************
یه مساله سختی که وجود داره
انتظارهای ِ نابجاست
اتفاقی که با عرض ِ تاسف کم نیست و جمع ِ گرم ِ خیلی از ماها رُ سرد کرده
من واقعا نمیدونم بعضی از ماها چطور از پدر و مادری که همه توانش ُ برایِ زندگی گذاشته بازهم توقع ِ بیشتر و بیشتر داریم
من واقعا نمیدونم که پدر و مادری که برای ِ بچه هاشون هیچ وقتی نذاشتن چطور میتونن از اونها انتظارِ خوب و سالم بودن رُ داشته باشن
من واقعا نمیدونم چطور بعضی از ما از همسری که تمام ِ وقت ِ روزش به کار و تلاش گذسته انتظار ِ پول و درآمد ِ بیشتر داریم
من واقعا نمیدونم چطور بعضی از ما با وجود ِ همسرانی سازگار .. بازهم ساز ِ مخالف میزنیم
من واقعا نمیدونم که چطور بعضی از ماها دونسته و ندونسته با انتظارها و توقعاتِ با نابجا جمع ِ ساده و صمیمی ِ خونواده هامونو سخت و تلخ و غیر ِ قابل ِ تحمل میکنیم
خواهش میکنم کمی واقعی تر از هم متوقع باشیم و هوای ِ همدیگه رُ بیش از اینها داشته باشیم
***********************************************
(مناجات)
خدایا، بر محمد و خاندانش درود فرست و در دلم انداز
که هر وظیفه را که در برابر ایشان به عهده ی من است بشناسم
و آگاهی از آن وظیفه را، به کمال، در من فراهم آر
و چنان کن که آنچه را به من الهام کرده ای،به کار بندم
و توفیق ده تا آنچه بینش آن را به من داده ای به جای آورم
و چیزی از آنچه به من آموخته ای فرو
نگذارم
و اعضای بدنم از پرداختن به آنچه مرا
الهام کرده ای در نماند.
- ۹۴/۱۲/۰۱