افق
گروه اندیشه و فرهنگ رادیو ایران تقدیم میکند
**********************************************************
لحظه های آسمانی
*********************************************************
به نام ِ خدایی که ستار ِ و پوشاننده عیبهاست
و سلام
*********************************************************
امروز و در همین لحظات ِ آغازین برنامه از خدای ِ بزرگ میخوایم که ما رُ به جای ِ توجه به دیگران ، به خودمون متوجه کنه
از دقت ِ در عیوب ِ دیگران دور و متوجه ِ عیبهای ِ خودمون کنه
و کاری کنه که به جای ِ قضاوت دیگران به قضاوت ِ خودمون و زندگیمون مشغول باشیم
*****************************************************
بعضیا میگن این کارا خیلی سخته
که البته درست هم میگن
چون توجه به دیگران خیلی آسون تر از دقت و توجه ِ به خودمونه
بخصوص وقتی که به این کار عادت کرده باشیم
به این که همش سرمون تو زندگی و کارای ِ بقیه باشه و به خودمون اجازه بدیم که قضاوتشون کنیم
****************************************************
اونایی که میگن سخته درست میگن چون وقتی آدم با یه چیزی اُنس میگیره ... جدا شدن و ترکش واسش سخته
و باید به تدریج و آهسته آهسته ازش دور بشه و فاصله بگیره
***************************************************
دور شدنی که برای ِ خودش راه و رسمی داره
***************************************************
میگن یکی از بهترین راه هایی که میتونه ما رُ از دچار شدن به گناهان حفظ کنه
توجه به خودمونه
توجه و حساب و کتاب ِ کارها و گناهای ِ خودمون که دیگه وقتی برای ِ توجه و قضاوت کردنه دیگران نمیذاره
*************************************************
چون ماها بیشتر اونجاهایی دچار ِ خطا میشیم که ذهنمون مشغول ِ دیگران میشه
و به جای ِ زندگی و کار و بار ِ خودمون همش تو زندگی و کار ِ بقیه سرک میکشیم
****************************************************
و این سرک کشیدن میشه اول گناهای ِ بزرگی مثل ِ غیبت و تعمت و دروغ و قضاوت
و شاید واسه همینه که در دین ِ ما بسیار گفته و سفارش شده که به جای ِ توجه به عیبهای ِ دیگران به عیوب ِ خودتون دقیق بشین و کسی رُ قضاوت نکنین
*****************************************************
آدم تا وقتی حواسش به خودش ِ که دروغ نگه ... متوجه دروغ گفتن ِ بقیه نمیشه
تا وقتی حواسش به خودش ِ که پشت ِ سر ِ کسی حرف نزنه نمیتونه متوجه ِ غیبت کردنه دیگران بشه
تا وقتی حواسش به خودش ِ که رزق ِ حلال دربیاره .... نمیتونه متوجه ِ گناه ِ بقیه توی ِ کسب و کارشون باشه
***************************************************
اصلا یه کسی که خودش اهل ِ گناه ِ حتی اگه درباره عیب ِ دیگران بهشون تذکر هم بده
اثری نداره
چون خودش عامل به حرفش نیست
پس واقعا گل گفتن که بهتره آدم به جای ِ عیب ِ بقیه حواسش به عیوب ِ خودش باشه
و به جای ِ قضاوت کردن دیگران
به حساب و کتاب ِ کارایِ خودش برسه
***************************************************
شما چی فکر میکنین؟؟؟
به نظر ِ شما چه جوری میتونیم از قضاوت کردنه دیگران دست برداری و حواسمون بیشتر به خودمونو و زندگی هامون باشه؟؟؟؟؟
اصلا چی میشه که بعضیا انقدر راحت بقیه رُ قضاوت میکنن؟؟؟؟
شماره تماس:
شماره پیامک:
****************************************************
امروز با بچه ها درباره این موضوع قضاوت کردن حرف میزدیم
یکی از بچه ها میگفت : علته این قضاوت کردنه بیکاری ِ میگفت خیلیا از سر ِ بیکاری صبح تا شب و حتی یه وقتایی شبانه روزی مشغول ِ این کارن
یه کار ِ سخت و پر دردسر و اعصاب خرد کن که من واقعا یه وقتایی میمونم که چطور بعضیا میتونن این طوری سفت و سخت مشغولش باشن
یکی دیگه گفت : بعضیا دوست دارن از همه چی خبر داشته باشن و متاسفانه بخاطر ِ اعتماد به نفس ِ کاذب و یه وقتایی اختلالات ِ شخصیتی احساس میکنن که همه چی رُ میدونن و به خودشون حق میدن که درباره بقیه و کاراشون نظر بدن .......
راستش
بچه ها واسه حرفاشون یه مثالهایی هم زدن که فکر میکنم برای ِ همه ما آشناست
مثلا سردر آوردن از این که شوهر ِ همسایه بغلی چقدر قسط و وام داره
چه ربطی به زندگی ِ ما داره
یا
ازدواج نکردنه پسر ِ داداشم چه دردی از زندگی ِ من و بقیه فامیل ِ درمون میکنه
یا این که دونستنه مشکل ِ خونوادگی ِ باجناقم چه ربطی به من و خانمم داره
واقعیت اینه که
بعضی از ماها وقتی مساله ای برای ِ کسی پیش میاد فکر میکنیم که از خود ِ اون آدما و خونواده شون دلسوزتریم و میخوایم مشکلی رُ که
اونا عقلشون به حل کردنش نمیرسه رُ برطرف کنیم
من واقعا نفهمیدم که ماها چقدر میتونیم بیکار باشیم که همه دغدغه زندگیمون بشه سردرآوردن از زندگی ِ دیگران بخصوص زندگی ِ اونایی که اتفاقا نمیخوان کسی چیزی ازشون بدونه
من همیشه میگم اگه کسی فکر کنه که من میتونم کمکش باشم حتما بهم میگه و دلیلی نداره که من بی اجازه بخوام که از همه چی سر دربیارم
البته متاسفانه بعضی از ماها برای ِ این کارمون توجیهات ِ عجیبی داریم
توجیهاتی از این دست که من قصدم خیره
یا این که نمیشه نسبت به بقیه بیتفاوت بود
و یا استفاده نادرست از این شعر باارزش ِ استاد سخن سعدی ِ شیراز که میفرماید
بنی آدم اعضای ِ یکدیگرند
و معمولا بعضیا با زمزمه این ابیات
کار ِ نامناسب ِ خودشونو توجیه میکنن
اونها توجیه میکنن و حتی برای ِ یک لحظه هم فکر نمیکنن که کمک کردنه به دیگران اجباری نیست و ما حتی
اگه قصد ِ خیر هم داریم باید با اجازه و رعایت ِ حد و حدود توی ِ زندگی ِ دیگران دخالت کنیم
که البته باز شرط ِ مهمش
صلاحیت داشتن حائز ِ شرایط بودن برای ِ حل ِ مساله اس
و اینایی که گفتم یعنی ... سرک کشیدن توی ِ زندگی دیگران کلا مُنتفیه مگه با رضایت و درخواست ِ خودشون
*****************************************************
امروز وقتی داشتم از خونه میزدم بیرون .. بازم صدای ِ جر و بحث و دعوای ِ همسایه پایینی آقای ِ سعیدی رُ شنیدم
راستش ُ بخواید ناراحت شدم و ته ِ دلم دعا کردم که کاش این دعوا آخرین دعاواشون باشه و مشکلشون با هم
حل بشه
تویِ پله ها چشمم به آقای ِ چمنی افتاد.. انگار داش از خرید میاومد چون دستش پر بود از کیسه گوجه و خیار و
سیب زمینی و پیاز
آقای چمنی دو تا پله بالاتر از خونه آقای ِ سعیدی اینا وایساه بود و البته متوقف شده بود و مشغول ِ شنوایی بودن
مشغول شنیدنه مکالمات و جر و بحث ِ خانم و آقای ِ سعیدی که بعدش به همه اهل ِ ساختمون مخابره کنهِ
تا منو دید گفت : تقصیر ِ آقای ِ سعیدی .... بس که بداخلاق ِ ... البته خانمشم بی تقصیر نیست ها ..... خانمم میگفت انقدر خرج تراشی میکنه که حد و حساب نداره .... و همش اعصابِ آقای ِ سعیدی رُ میریزه به هم ... به نظر ِ من که این زندگی دیگه فایده ای نداره
جدا بشن بهتره
نگاهی به کیسه های ِ توی ِ دستش انداختم و گفتم : بهتر نیست تشریف ببرین خونه .. این کیسه ها خیلی سنگینه
نگاهی به اسباب ِ توی ِ دستش کرد و یدفعه متوجه منظورم شد و
نفس ِ آدم ُ میگیرن ... با خودم گفتم دو دیقه اینجا وایسمو و یه نفس تازه کنم
نگاش کردمو و سری تکون دادم و گفتم : بله .... دقیقا همین جوری ِ که شما میگین
هنوز حرفم تموم نشده بود که آقای ِ چمنی گفت : سر ِ کار تشریف میبرین .. این وقت ِ روز همه دارن میان خونه واسه ناهار شما تازه دارین تشریف میبرین؟؟؟؟
اومدم بهش بگم : شما چی کار داری .. اما دیدم توی ِ عالم ِ همسایگی خوب نیست
راستش من اونجا نموندم و از پله ها اومدم پایین تا بیام سر ِ کار
ولی تویِ راه همش تو این فکر بودم که چرا .. واقعا چرا بعضی از ماها اینجوری هستیم
اخه بابا جان زندگی ِ دیگران چه ربطی به ما داره؟؟؟
*******************************************
من فکر میکنم اونهایی که دچار ِ قضاوت ِ زود هستن .. متاسفانه .. خیلی نمیشه روی ِ حرفشون حساب کرد .. چون رسیدن ِ به نتیجه در مورد ِ آدمها کار ِ ساده ای نیست و گاهی بهترین قُضات .. روزها و چه بسا ... ماهها وقت میذارن تا شاید بتونن نسبت به حقیقت ِ وجودی ِ کسی حُکمی بدن
با این حال صحت ِ حرف ِ اون خانم ِ و آقای ِ محترمی که خیلی راحت و فقط بر اساس ِ احساس و یک سری دیده و شنیده ای که چندان هم بهش مطمئن نیست قضات میکنه ، معلومه
**********************************
توی ِ این دنیا هیچ کس نمیتونه جای ِ اون یکی و واسه زندگیش حرفی بزنه و نسخه ای بپیچه چون زندگی هر
کسی مختص ِ خودش ِ و فقط خودش از بالا و پایینش خبر داره و میتونه اگه مشکلی باشه حلش کنه
اینو گفتم : تا بعد از این کسی فکر نکنه که اگه به اسم ِ دلسوزی و کمک سرک توی ِ زندگیمون کشید ما باور
میکنیم
*****************************************
این وسط یکی نیست بگه دِ اخه مگه مسائل ِ زندگی ِ خودتون حل شده که همش سرتون توی ِ زندگی ِ دیگرانه
نمیدونم دقت کردین یا نه
دقت به این که آدمایی که بقیه رُ قضاوت میکنن معمولا مشکلات ِ بیشتری توی ِ زندگی هاشون دارن چون این دخالت کردنه توی ِ
کار ِ بقیه اصلا وقتی براشون نمیذاره که بخوان به احوالات ِ زندگی ِ خودشون هم دقیق بشن
************************************************
واقعا یعنی چی که ما به خودمون اجازه میدیم بدون ِ این که کسی ازمون بخواد
توی ِ زندگیش دخالت کنیم و قضاوتش کنیم
یعنی چی که واسه اوقات ِ فراغتمون هیچ کاری جز پرسیدن از زیر و بم ِ زندگی ِ همدیگه نداریم
یعنی چی که حتی یه بار هم از خودمون سوال نمیکنیم که آخرش چی .... و آخر ِ همه این پرسیدنها و دونستنها و سرک کشیدنها قراره به کجا برسیم
یعنی چی که یه وقتایی نمیفهمیم که این اصرار و اشتیاق ِ ما به دونستنه راز و بود و نبود ِ زندگی ِ بقیه میتونه به قیمت ِ به هم خوردنه اصل ِ زندگیش تموم بشه
واقعا پدر و مادرایی که همش سرشون توی ِ زندگی ِ دیگرانه ..... چی دارن که به بچه هاشون یاد بدن
یعنی چی که ما به اسم ِ استفاده از تجربه زندگی ی دیگران و مثلا نیفتادن توی ِ چاهی که اونا رُ گرفتار کرده انتظار داریم که همه رازهای ِ مگوی ِ زندگیشونو به ما بگن
یعنی چی که ما یادمون میره که خدا تجسس کردنه توی ِ زندگی ِ دیگران ُ اصلا دوست نداره و انجامش ُ حق الناس و گناه ِ بزرگی میدونه
آخه از دونستنه این همه خبر و اطلاعاتی که هیچ وقت و هیچ کجا و به هیچ وجه به درد ِ ما نمیخوره قراره چی کار کنیم
واقعا حیف ِ وقت و عمر و روانمون نیست
حیف ِ وقتی که همش توی ِ اضطراب ِ این که بقیه چی کار میکنن میگذره
***********************************************
باید ببخشیدا اما من فکر میکنم اگه شما از دخالت و قضاوت ِ بقیه توی ِ زندگیتون ناراحت هستین
یه سهم ِ بزرگش تقصیر ِ خودتونه
تقصیر ِ خودتونه که به هر اسم و دلیلی به بقیه اجازه دادین بیان توی ِ زندگیتونو و درباره تون قضاوت کننن
وبهتون راه کار بدن و واستون تصمیم بگیرن
*********************************************
حواسمون باشه که با برداشت و توجیهات ِ ما چیزی عوض نمیشه و نفس ِ نامحترمانه این رفتار تغییر نمیکنه
حتی اگه بگین که قصدتون خیر و کمک ِ که مگه از شما کسی کمک خواسته
حتی اگه بگین که هدفتن کسب ِ تجربه اس .... که مگه توی ِ زندگی ِ خودتون اتفاق واسه دتجربه کردن نیست
حتی اگه بگین که این سرک کشیدنه یه جور نشونه اس .. نشونه این که نگران ِ بقیه هستین و زندگیشون
واستون مهمه ..... که اگه راست میگین اول نگران ِ زندگی ِ خودتون باشین
*********************************************
حضرت امام صادق ع فرمودند: سودمندترین چیزها برای آدمی، این است که در رسیدگی به عیب های خود بر مردم پیشی گیرد.
*****************************************************
حکیم سعدی شیرازی در همین خصوص در اشعاری نغز این طور بیان میکنه که :
هم عیب خلق دیدن نه مروّت است نه مردی
نگهی به خویشتن کن که همه گناه داری
راه طالبان عُقبی کَرَم است و فضل و احسان
تو چه از نشان مردی بجز از کلاه داری
تو حساب خویشتن کن نه حساب خلق سعدی
که بضاعت قیامت عمل تباه داری
****************************************************
حضرت امام علی - علیه السلام - فرمودند: هر که لغزش خود را ببیند، لغزش دیگران در نظرش کوچک آید.
****************************************************
ما در توصیه های ی دینی بسیار سفارش شدیم به این که براحتی در مورد ِ کسی قضاوتی نکنیم و بارها به ما گفته شده که مرز ِ حق و باطل مرز ِ بسیار نامحسوسی ِ
اونقدر که براحتی ممکنه ما دچار ِ اشتباه بشیم و نه تنها کار ِ دُرستی انجام نداده که گناه هم بکنیم
به همین خاطر ِ که خیلی از بزرگان ِ ما به آسونی وارد ِ مساله قضاوت نمیشن و تا جایی که ممکنه بنا رُِ بر چشم پوشی و مدارا میگذارن
**********************************
وقتی تصمیم به قضاوت ِ در مورد ِ دیگران داریم به این فکر کنیم که آیا دوست داریم دیگران هم در مورد ِ ما به اون شکل قضاوت بکنن یا نه
**********************************
برای ِ قضاوت در مورد ِ دیگران .. راه حل ِ مناسب اینه که ما .... تا جایی که ممکنه از خود ِ فرد سوال کنیم و اگر امکانش نبود .. از افرادی که به ایمان و انصافشون اطمینان داریم پرس و جو و کنیم و باز هم در آخر ِ کار جایی برای ِ اشتباه و خطامون بذاریم
************************************
واقعا که خیلی بی کلاسیِ
خیلی بی پرستیژ
و کلی مایه خجالت ِ که نود درصد ِ حرف ِ یه آقا یا خانم ِ محترم صحبت از زندگی ِ دیگران باشه
صحبت از این که شوهرش چی کاره اس
صحبت از این که خانمش کجا کار میکنه ... چرا کار میکنه
صحبت از این که چرا این همه بچه دارن و یا چرا بچه دار نمیشن
صحبت از این که چرا با این همه پول درآوردن مستاجران و خونه نمیخرن
صحبت از این که رابطه طرف با فامیل ِ خانمش خوب نیست
صحبت از این که با مادرشوهرش آبش تو یه جوب نمیره
صحبت از این که سالی به دوازده ماه کسی در ِ خونه شونو نمیزنه
صحبت از این که معلوم نیست پول از کجا میارن و هی ماشین عوض میکنن
صحبت از این که این همه خرج ِ درس ِ بچه ِ میکنن و باز مهمون ِ تجدیدی های ِ شهریور
ای بابا .. تروخدا بس کنیم و دست برداریم از مشغولیت به این کار ِ نامناسب و مخل ِ آسایش که خدایی هیچ
دردی از مون دوا نمیکنه و برعکس
بار ِ گناهمونم سنگین تر میکنه
(بهانه های کوچک)
کاش ماها یه چیزایی رُ باور میکردیم ... یه چیزایی مثل ِ این که زندگی ِ دیگران تا وقتی که از ما نظر و کمکی نخواستن ، هیچ ربطی به ما نداره
کاش ماها باور میکردیم که تا وقتی خودمون عیب داریم نمیتونیم از عیوب ِ دیگران حرفی بزنیم
کاش ماها باور میکردیم که گرفتاری ِ خودمون با گناهامون اونقدر زیاد هست که درگیر ِ گناهای ِ بقیه نشیم
کاش ماها باور میکردیم که اگه هرکدوممون در صدد ِ رفع ِ اشکالات ِ خودمون بودیم کم کم حال و احوال ِ همه درست و بی نقص میشد
کاش ماها باور میکردیم که مشغول شدن به عیوب ِ دیگران نه به اونها کمکی میکنه نه به ما که تازه اول ِ گناهای ِ جدید و تازه اس
********************************************************
(به رنگ درنگ)
گاهی بایستیم و در توقفی کوتاه دوباره روزهای ِ رفته و روزهای ِ پیش روی ِ زندگیمونو مرور کنیم ... مروری که توش خیلی چیزا معلوم میشه
*******************************************************
(مناجات)
الـــهی!
این دل شکســـته را جــــز دستهای مهـــربان تــــــو درمانی نیست
و این دسـت بسته را جـز از ابـر احسان تـــو بارانی، نه…
این قامـت خمیـده جز به شوق دیدار تـــــو راست نمی شود
و این تنهـای غریب جـز در خـانه تـو هر آنچه خواست نمی شود…
خدایـــــــا!
دلی که مسیر عمـر را در کویر هجران تـــــو طی کرده
چگونه به غیر سبزه زار لقاء تــــــو راضی شود؟
چشمی که جـز به افق انتظار تــــــو دوخته نشده و دور دستها را
در پی سایه محو دیدار تـــــو کاویده چگونه جز وصل تــو را بپذیرد؟
و پایی که در هر قدم توان از تــــــو گرفته و با سنگ و خار و خاشاک
به شوق تـــــو درآویخته به چه امید در دیار غیر رحل اقامت افکند؟
خدای مـــــن!
روی من تنها به تــــو باز است و دستم تنها به سوی تــــــو دراز.
من اینک امید از هر چه غیر تــــــــو بریده ام و بر در خانه کرم تــــــو به تضرع ایستاده ام…
- ۹۴/۰۸/۱۱