افق- چهارشنبه
گروه فرهنگ و اندیشه رادیو ایران تقدیم میکند
************************************
لحظه های آسمانی
*********************************
به نام ِ خدا
و
به توکل ِ خدایی که دوست داره هوای ِ همدیگه رُ داشته باشیم
**********************************
خدایی که هر چی هست همه از اونه و داشته های ِ ما امانتی از او
**********************************
داشته هایی که به لطف ِ خدا به ما رسیده و اسبابی برای ِ امتحانهای ِ الهی ان
**********************************
داشته هایی که خدا به ما میده و دوست داره که با بقیه شریک بشیم
**************************************
خدایی که یه وقتایی مال ِ بقیه رُ توی ِ دارایی های ِ ما میذاره تا بیبنه که چقدر قدرت ِ بخشیدن داریم
*************************************
بخشیدنه چیزی که در اصل ِ ما ما نیست و امانت ِ
************************************
داشته هایی که صرفا مادی هم نیستن اما با دادنش به دیگران و بخشیدنشون میتونیم
گره ای از کار ِ بقیه باز کنیم
**************************************
و اون وقته که لبخندِ رضایت ِ خدا با ماست و گره هامون دونه دونه باز میشن
***************************************
امروز دل به حکمتی دیگه از نج البلاغه میسپاریم که در اون امیر ِ کلام حضرت علی علیه السلام فرمودن
صدقه دارویی شفابخش است
************************************************
حالا شما بگین ....
شما بگید ... که چرا صدقه دادنه انقدر در دین ِ ما سفارش شده
و بهترین اثر و نتیجه ای که میتونه داشته باشه چیه؟؟؟؟
شماره تماس :
شماره پیامک:
*********************************************
اولین و مهم ترین کلام درباره صدقه اینه که
در روایات اسلامى وارد شده که صدقه دادن مستحب ِ، حتی اگه به کمترین چیزها باشه و متعلق به کسى بشه که قدرت مالى زیاد نداره،
عملی که اختصاص به اغنیا نداره و از هر غنى و فقیری پذیرفته شده اس
از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده که فرموده اند:
هیچ گاه مال انسان با صدقه کم نخواهد شد، پس صدقه بدهید و نترسید
توی ِ قصه صدقه دادنه خیلی از ماها دچار ِ تردید میشیم تردیدی که یه وقتایی نمیدونیم از کجا میاد
چیزی که میخوام بگم مطمئنا واسه خیلی از ماها تکرار شده،
پشت چراغ قرمز، مرد، ظرفی که اسپند از آن دود می کند را به طرفت می گیرد. مجبور می شوی شیشه را بکشی پایین. سوز و سرما هجوم می آورد توی ماشین.
دست می کنی توی جیب شلوارت و به زحمت بسته های اسکناس را بیرون می آوری. خدا خدا می کنی زودتر چراغ سبز شود، اما انگار شماره ها یخ زده اند. بارها به این و اون گفته بودی نباید به کسانی که توی کوچه و خیابان گدایی می کنند پول داد، ولی جسارتی توی چشم های مرد استخوانی بلند قد سیاه چهره بود که انگار به تو حکم می کرد تا پول نگیرد، ول کن نیست؛ حتی یک لحظه شک می کنی نکند با چشمان سبزش، چراغ قرمز را از حرکت باز ایستانده باشد.
به خودت می گویی «گول این گردن لاغر که سری با کلاه قهوه ای مندرس را روی شانه کج کرده است، نخور. این شگرد این آدم هاست» و از میان اسکناس های پنج هزار، دو هزار و هزار تومانی و پانصد تومانی و دویست تومانی، یک اسکناس چرک مرده و مچاله شده پنجاه تومانی برمی داری و دستت را به طرف مرد دراز می کنی؛ بدون آن که به صورت استخوانی اش نگاه کنی. دستت معطل می ماند. دیگر دود اسپند مشامت را نمی نوازد. مرد به آن طرف خیابان، سمت انبوه ماشین های مانده در پشت چراغ قرمز می رود.
صدای بوق ممتد، تو را راه می اندازد و تو همچنان که به آن مرد خیره مانده ای، حرکت می کنی و بلافاصله با صدای ضربه ای حواست به جلو جلب می شود. چراغ قرمز هنوز روی صفر مانده است. راننده ماشین جلویی، عصبانی و شاکی و پرخاشگر، جلو ات سبز می شود.
اسکناس مچاله شده توی دستت خیس عرق شده است. گوش هایت دیگر صدایی را نمی شنود، اما چشمانت مردی را تعقیب می کند که با ظرف اسپند، سمت ماشین ها می رود.
روی داشبورد، یک برگ رنگی آگهی تبلیغاتی خودنمایی می کند.
*****************************************
هارون بن عیسی می‌گوید: امام صادق علیه السلام به پسرش، محمد، فرمود: از پولی که برای مخارج خانه گذاشته‌ایم چه مقدار باقی مانده است؟ عرض کرد: چهل دینار، فرمود: تمام آنها را به عنوان صدقه به مستمندان بده، عرض کرد: (پدر جان!) جز همین چهل دینار چیزی باقی نمانده است، حضرت فرمود: تمام آنها را صدقه بده! خدای متعال به جای آن خواهد فرستاد، آیا نمی‌دانی هر چیزی کلیدی دارد و کلید روزی صدقه است؟!
محمد همه آن چهل دینار را صدقه داد. بیش از ده روز نگذشت که از جایی برای امام صادق علیهالسلام چهار هزار دنیار رسید. حضرت به محمد فرمود: پسرم! ما چهل دینار به خدا دادیم و او در عوض، چهار هزار دینار به ما داد.
*****************************************
خلیل جبران خلیل میگه :
آیا چیزی هست که باید از بخشش آن دریغ کرد؟
هرچه هست روزی به ناچار خودبخود بخشیده خواهد شد، پس چه بهتر اکنون که کسی را به آن نیازی هست ببخشی تا فرصت از آنِ تو باشد و بر وارثان نماند.
************************************************
صدقه فقط در دایره مادیات خلاصه نمیشه
حضرت محمد (ص) میفرمایند:
برترین صدقه ها این است که انسان علمی را بیاموزد و آن را به برادر دینی خود یاد دهد.
*************************************************
در حکایت است که
«چیزی که به صدقه دهی، آنچه اضطراری بُوَد در حساب نگیر، چه آنکه به سؤال از تو چیزی خواهند و تو از شرم چیزی به ایشان بدهی، آن به کار نیاید. نیتْ صادق باید. هرچند آنچه بیرون کنی عزیزتر بوده، راه تو گشاده تر گردد. اینکه نوشتم، اگر به ]آن[ عادت کنی، عظیم دولتی بُوَد، و تو قدر آن ندانی. هر روز بر خود واجب دار، که از مال چیزی جدا کنی و به کس رسانی که سؤال نکند
********************************************
کسایی اهل ِ صدقه ان که درد ِ بقیه رُ داشته باشن
استاد شهید مرتضی مطهری فرمودند:
مسلمان کسی است که هم خدا را داشته باشد و هم درد خلق خدا را.
*******************************************
روزی مردی از حضرت علی (علیه السلام) پرسید: یا علی تا کی صدقه می دهی، آیا دیگر کافی نیست؟
حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: اگر مطمئن می شدم فقط یکی از این صدقه مورد قبول درگاه حق تعالی واقع شده دیگر تا آخر عمر صدقه نمی دادم.
********************************************
در حکایت است که رسول(ص) می گوید: «صدقه، اول اندر دست لطف حق ـ تعالی ـ افتد، آن گاه، در دست درویش.» و چون به خدای ـ تعالی ـ می دهد و درویش، نایب خدای ـ تعالی ـ است اندر حقّ وی، باید که از درویش منّت دارد نه منّت نهد. و چون از آن سه سرّ از اسرار زکات بررسد و براندیشد، داند که منّت نهادن جهل است. و برای حذر کردن از منّت، سلف، مبالغت کرده اند و برپای ایستاده اند پیش درویش و متواضع وار پیش وی نهاده اند، آن گاه سؤال کرد که این از من قبول کن.
و گروهی دست فرا پیش داشته اند تا درویش، از دست، سیم برگیرد و دست درویش بر بالا بُوَد»
*********************************************
ابوسهل صُعلوکی هرگز صدقه بر دست درویش ننهادی و چیزی که ببخشیدی هرگز به دست کس ندادی، بر زمین بنهادی تا برداشتندی. تا از وی بپرسیدند، گفت: دنیا را آن ارزش نیست که اندر دست مسلمانی باید داد، تا دست من بالا باشد و از آنِ وی پایین
************************************************
**********************************************
(بهانه های کوچک)
بعضیا انقدر خوبیهاشون زیاده که دیگه هیچ حرفی برای ِ توصیه و سفارش به اونها نمیونه
مثل ِ صدقه دادن که
در روایت است که صدقه کمر شیطان را می شکند.
صدقه مرگ بد را دفع می کند.
صدقه عمر را زیاد می نماید
صدقه روزی را زیاد، و فقر را برطرف می سازد.
صدقه موجب شفا و دوای مریض است
صدقه برای حفظ یک چیز، آن را از خطر خرابی محفوظ می دارد.
صدقه خانه و شهر را آباد سازد
صدقه موجب شفا و دوای مریض است
********************************************
(به رنگ درنگ)
گرفتاری ِ خیلی از ماها توی ِ زندگیهامون اینه که حاضر نیستیم چیزی رُ عوض کنیم
و حاضر نیستیم که از نو و دوباره به همه چی نگاه کنیم
اینجا یه فرصت ِ کوتاه برای ِ قدری تامل و مرور ِ دوباره خیلی چیزهاست
******************************************
(مناجات)
خدایا
بلند پرده زیبای گذشتت را بر چشمان گنهکار خسته ام دریغ مکن
خدایا
آیا بنده فراری جز به سوی مولای خویش برمی گردد واز خشم کیفر با او جز در کنار او پناه می گیرد
خدایا
خشنودی از آن تست ، تویی که با باران رحمتت غبار گناهان را از صحنه دل می شویی
خدایا
به قدرتت ، که به سویم چشم بگردان
و
با ابر بردباریت بر بیکران دشت گناهانم بگذر
و
علارغم آنچه فقط تو می دانی
برسرم دست مدارا بکش
خدایا
تویی که بندگان را به بارگاه عفوت دری گشودی و
توبه اش نامیدی
وفریاد زدی که :« هلا مردمان به سوی من آئید آمدنی نادمانه وعاشقانه"
خدایا
از میان هر آنچه هست
من برای ورود به درگاه رحمتت ... ترا برگزیدم
*********************************************
- ۹۴/۰۷/۱۵