رادیو بدون شایعه

بایگانی
  • ۰
  • ۰

افق

 

گروه فرهنگ و اندیشه ادیو ایران تقدیم میکند

*********************************************************

لحظه های ِ آسمانی

*********************************************************

به نام ِ خدایی که همه چی رُ میدونه

و کسایی که میپرسن تا بدونن رُ دوست داره

با آرزویِ وقت و ایامی خیر

خدمت ِ همه شما عرض ِ سلام داریم

*********************************************************

و خوشحال میشیم که این دقایق ِ باقی مونده

تا وقت ِ اذان ِ ظهر رُ با ما همراه باشید

*********************************************************

راستش امروز هم سرفصل ِ کلامم .. حکمتی از حکمتهای ِ ناب ِ نهج البلاغه اس

حکمت ِ پنجم که از آگاهی و کسب ِ دانش و پرسیدنه ندونسته ها حرف میزنه.....

************************************************************

نمیدونم شما هم تا حالا به اون چیزی که الان میخوام بگم فکر کردین یا نه

و نمیدونم که آیا این مساله مثل ِ من برای ِ کسی دیگه ای هم مهم هست یا نه ....؟؟؟

******************************************************

با احترام به همه اساتید و بزرگان ِ علمی و قدردانی از سالها آموختن و یاد دادن ِ اونها

عرض میکنم که قصه از اون جایی شروع شد که بعضی چیزا با هم جور در نیومد ..!!!

به چشم ِ انصاف .. از یک بار و دوبار ِ این جوردر نیومدنها گذشتیم اما گاهی تکرارش خیلی زیاد بود

اونقدر که به چشم ِ انصاف هم نمیشد ازش  گذشت

****************************************************

این که تویِ دنیایی قرار بگیریم که آگاهی توش چندان معنایی نداشته باشه

یا شاید بهتره بگم دنیایی که انقدر سرگرمت میکنن تا کمتر بدونی و کمتر بپرسی

*******************************************************

کمتر بپرسی تا نفهمی خوب و بد چیه و نتونی یه مسیر ِ درست پیدا کنی

******************************************************

مسیری که اگه اشتباه بری نابودت میکنه

و همه عمرت ُ به باد میده

***************************************************

امروز با هم از دونستن و پرسیدن حرف میزنیم

از دو اتفاقی که میتونه ما رُ به بالاترین سطح ِ فهم و زندگی برسونه

*************************************************

به نظر ِشما بزرگترین فایده پرسیدن و بیشتر دونستن چیه؟؟

شماره تماس:

شماره پیامک:

*********************************************************

بعضیا فکر میکنن آگاهی فقط تویِ مدرسه و کلاس و دانشگاه ِ

اما یه وقتایی آدم از یه کسایی یه چیزایی یاد میگیره که شاید هیچ رتبه علمی ای هم ندارن

مهم اینه که بدونی از کی و کجا باید درس ِ زندگی گرفت

ما چند وقت پیش رفتیم سراغ ِ یه  پیرمردی که کفاش بود ..  پیرمردی که شاگرد نمیخواست .. و سوادی هم  نداشت اما ...

اما حرفهاش .. درس بود .. درسی که دوست داشتی بهش گوش کنی و بی اجبار به دلت مینشست

حالا من موندم و نشونه های ِ علم ِ این دنیا  که انگار  ... یه وقتایی .. واقعی نیستن

شما چی فکر میکنین؟؟؟

شما فکر میکنین میشه روی ِ مدرک و تحصیلات ِ کسی برای ِ علمش حساب کرد ؟؟؟

یعنی اگه کسی مدرک دانشگاهی نداشت ... حرفاش حساب و کتاب نداره؟؟؟

بیاین از خودمون شروع کنیم

اگه قرار باشه که شما خودتون به خودتون مدرک ِ دانشگاهی بدین .. علم و دونسته هاتونو در حد ِ کدوم مدرک میدونین؟؟؟

ابتدایی؟؟؟ راهنمایی؟؟؟ دیپلم؟؟؟ لیسانس؟؟ فوق لیسانس و یا دکترا؟؟

البته دلیلشم بگین که چرا یه همچین مدرکی رُ به خودتون میدین؟؟؟؟

*********************************************************

قبل از هر صحبتی یه مساله ای رُ باید گفت: اون هم اینه که به کلام ِ همه اونهایی که به معرفت ِ خدایی رسیدن .. علم و آگاهی اون چیزی نیست که ما فقط توی ِ مدرسه و دانشگاه یاد میگیریم و به عیار ِ نمره ده و بیست توش سنجیده میشیم ... منظور از داشتنه علم دیدنه خدا در همه اوقات و مکانهاست

کدوم یکی از ما تا امروز .. با دیدنه برگهای ِ سبزی که شاید هزاران بار از کنارشون گذشتیم به معرفت ِ آفریدگار رسیدیم و زمزمه کردیم که

" برگ درختان ِ سبز در نظر ِ هوشیار

هر ورقش دفتریست معرفت ِ کردگار"

 

یا کدوم یکی از ما با دیدنه جریان ِ جوی ِ آب .. گذر ِ عمر مونو تماشا کریدم و زمزمه کردیم که:

" بنشین  برلب ِ جوی و گذر ِ عمر ببین"

 

اون علم و آگاهی ای که ما توی ِ دعای ِ امروز از خدا خواستیم علمی واقعی و زندگی بخش ِ

*********************************************************

اولین قدم توی ِ دونسته ها اینه که آدم از خودش بدونه

بدونه که کجاها میتونه کاری انجام بده و کجاها کاری از دستش برنمیاد ...

اگه یه کم ... دقیق تر به آدمهای ِ دور و برمون نگاه کنیم .. به راحتی می بینیم که خیلی از گرفتاریها به خاطر ِ سنگهای ِ بزرگی بوده که برداشتیم ُ حالا نمیدونیم  که چی کارشون باید بکنیم

سنگهایی که یه روزی خسته مون میکنن و مجبوریم که روی ِ زمین بذاریمشون

سنگهایی که به خاطر ِ ندونستن ِ ما راه ِ خیلیا رُِ سد میکنن

*********************************************************

یه علم ِ اساسی ِ دیگه ای که واسه داشتنش خیلی باید زحمت کشید ... علم ی به احوال ِ کسایی که برای ِ ما مهمن .. کسایی مثل ِ پدر .. مادر .. همسر .. فرزند .. خواهر و برادر و گاهی حتی دوست ...

کسایی که اگه درست درموردشون ندونیم، نمیتونیم کمک حالشون باشیم و اون جایی که بهمون احتیاج دارن .. باری از دوششون برداریم

خیلی از این دلخوریها و دلگیریها و درگیریها که گاهی به جدایی ِ ما از کسایی که دوستشون داریم ختم میشه .. به خاطر ِ اینه که ما اونقدری که باید  از کسی با ماست علمی نداریم ..

گاهی حتی راه ِ حرف زدن ِ با اون

ابراز ِ محبت و حل ِ مشکل رُ هم نداریم

به نظر ِ شما چه جوری میشه که ما بدونه علم  و دونستن .. سر ِ امتحان ِ مدرسه نمیریم ... اما براحتی ... با کسی برای ِ همیشه شریک ِ زندگی میشیم

 

خدا ما بنده هاش ُ خوب میشناسه و میدونه که راه ِ خوشبختی مون .. توی ِ دونستن و آگاهیه

بیاین از خدا .. علم ِ حقیقی بخوایم

*********************************************************

(بهانه های کوچک)

کاش ماها باور کنیم که

دونستن هیچ وقت راحت نیست و راحت هم به دست نمیاد ... رنج ِ شاگردی میخواد و طاقت ِ عمل

 

اونایی که میدونن هیچ وقت ... راه ر ُ گم نمیکنن

حتی اگه غبار ِ وسوسه ها و تردیدها  تشخیص ِ راه و بیراهه رُ سخت کنه ......

اونها با یقینی که در دل دارند به مقصد میرسن

*********************************************************

(به رنگ درنگ)

این هنر ِ که بتونی یه جاهایی توی ِ بدو بدویِ بقیه وایسی و به راهی که رفتی و راهی که در پیش داری نگاه کنی و تصمیمی تازه بگیری

*********************************************************

(مناجات)

الهی ما را دلی نازک تر از شیشه است

شنگ ِ بی مهری بر شیشه صندوق خانه دل ِ ما مزن

ای نامت عاشقان را دوا

یادت عشاق را جان

و نامت مژده وصال ِ آنهاست

برما ببخش که بی پرده از عشق سخن میگوییم

الهی شرم ِ حضور داریم و در وادی ِ حسرت سرگردانیم

خدایا اگر تو را نخوانیم

پس با که سخن بگوییم؟

 

الهی غبار ِ راه ِ تواییم

به سرانگشت ِ ملاطفت

غبار از آیینه دل ِ ما برگیر

و در آبگینه مصفای ِ چشمان ِ ما

چلچراغ ِ مهر ِ خود را بیفروز

زنگار از آیینه ایمان برگیر

دستگیر ِ ما باش

ای دستگیر ِ افتادگان

 


  • ۹۴/۰۷/۱۴
  • رادیو بدون شایعه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی