افق
گروه فرهنگ و اندیشه رادیو ایران تقدیم میکند
****************************************
لحظه های آسمانی
******************************************
به نام ِ خدایی که به همه ما به قدر ِ کفایت اعطا کرده
به اندازه ای که بتونیم که خوب زندگی کنیم و
روزهای ِ زندگیمون به روالی خوش بگذرن
اما .....
اما واقعیت اینه که یه روزایی حالمون خوب نیست
*****************************************
یه روزایی که یه فکرایی به سرمون میزنه
یه فکرایی مثل ِ این که
که هر چی میدوییم بازم به چیزایی که میخوایم نمیرسیم
*********************************
تازه بدترش اینه که فکر میکنیم اوضاع ِ بقیه خیلی از ماها بهتره و هی حرص میخوریم که چرا ما مثل ِ اونا نیستیم
*********************************
یه فکرایی که همش به یه چیزی میرسه
به این که به اونچه که داریم راضی نیستیم و هی بیشتر و بیشتر میخوایم
*************************************
فکر میکنین آخر این حرفا کجاست
************************************
آخرش دور از جون ِ شما سکته و بیمارستانه
آخرش یه زندگی ِ پرتنش ِ که همش حسرت ِ
آخرش دعواو و جر و بحث های ِ الکی ِ
آخرش کدورت و دلخوری ِ
آخرش لذت نبردنه از داشته ها و طعم ِ تلخ ِ طمع ِِ
*************************************
واقعا .. میارزه
میارزه که آدم یه عمر اینجوری زندگی کنه
***************************************
مگه راضی بودن به اون چیزایی که داریم، کم یا زیاد
و داشتنه یه دل ِ خوش چه اشکالی داره که انقدر با حرص و دوییدن
دنبال ِ این در و اون در زدنیم
****************************************
بابا مگه ماها چقدر قراره زندگی کنیم که نصفش هم توی ِ این دست و پا زدنها باشه
*************************************
امروز با مروری بر حکمت ِ چهارم نهج البلاغه با هم از طمع در زندگی صحبت میکنیم
شما چی فکر میکنین؟؟؟
به نظر ِشما چرا بعضی از ماها انقدر دنبال ِ بیشتر و بیشتر خواستنیم و چرا طمع توی ِ زندگی ِ بعضی از ماها
متاسفانه انقدر پررنگ ِ ؟؟؟؟
شماره تماس:
شماره پیامک:
*****************************************
میدونم که حرفایی که میخوام بزنم واسه خیلیاتون از اساس پذیرفتنی نیست
میدونین چرا
چون سبک و سیاق ِ زندگیامون عوض شده
اونم یه عوض شدنی که به سمت ِ بهتر شدن نبود
یعنی شاید به ظاهر بود اما در باطن نه
ماها سعی کردیم توی ِ زندگیامون یه تغییرایی بدیم که همچین دست و بالمون بازتر بشه و راحت تر باشیم
اما یادمون رفت که اولش راحت بودن ُ و این زندگی ِ بهتر ُ واسه خودمون معنیش کنیم
این شد که شروع کردیم به دوییدن چون یکی اشتباهی بهمون گفت که هر چی بیشتر بدویی بیشتر هم گیرت میاد
ما شروع کردیم به دوییدن و فکر کردیم که هر چی بیشتر داشته باشیم خودمونو و زن و بچه مون از زندگی راضی تریم
حالا یه جوری شده که هم باباها میرن سر ِ کار هم مادرها
یه جوری که جدید ترین اثاث و ماشین و وسایل توی ِ خونه هممون هست
یه جوری شده که محال ِ با یه دست لباس توی ِ دو تا مهمونی دیده بشیم
یه جوری شده که دیگه توی ِ پارکینگ ِ خونه ها حداقل دو تا ماشین هست
اما .... اما یکی نیست بگه
با همه اینا چرا بازم بازار گله و شکایت ِ به خدا گرمه
بازار با عرض ِ پوزش غر زدنها و راضی نبودنها
بازار ِ این که همش فکر میکنیم بقیه از ما بهترن
و یه سر ِ راحت روی ِ بالش نمیتونیم بذاریم
خداییش مقصر ِ این بی قراریها و تنش ها کیه؟؟؟
و کِی و کجا ... دلهای ِ آروم و آرامش کیمیامون پر زد و رفت
و جاش ُ به یه طمع ِ تموم نشدنی داد
*******************************************
تا شب هم حرف بزنیم فایده نداره
تا یکی بلد نباشه که با حداقل هاش هم راضی و خوشحال باشه
ثروتش قد ِ کوه هم که بشه ناراضی ِ
و طمع داره
*****************************************
بعضیا میگن مگه میشه
مگه میشه آدم ببینه که همسایه ش هر روز با ماشین ِ شخصیش میره سر ِ کار ُ و اون به
با اتوبوس رفتن راضی باشه
و طمع ِ داشتنه یه ماشین ِ شیک به سرش
نیفته
مگه میشه آدم ببینه که
ببینه
که بچه خواهرش دانشگاه میره و راضی باشه به این که بچه من هنر ِ نقاشی داره
مگه میشه ادم
به یه خونه اجاره ای راضی باشه
وقتی داداشش توی ِ یه خونه ویلایی زندگی میکنه
میبینین همه حرفا از راضی نبودنه به اون چیزایی ِ که داریم
و طمع ِ بیشتر داشتنه چیزایی که نمیدونم بیشتر داشتنه چه کمکی بهمون میکنه
************************************************
میگن هر نارضایتی ای و هر حسرتی و هر زیاده خواهی و طمعی
... یه کوچولو ضربان ِ قلبِ آدم ُ نامرتب میکنه
میگن حرص ِ جوش ِ این که چرا بقیه دارن و ما نداریم ... اوضاع ِ ریه آدم ُ داغون میکنه
میگن غصه خوردنه این که ما از بقیه کمتریم .... گردش ِ خون ِ آدمُ به هم میزنه
میگن دوییدنهای ِ وقت و بی وقت واسه زندگی .... استخوون درد و ورم ِ مفاصل میاره
میگن غر زدن و گله شکایت پوستمونو چروک میکنه
گفتنیها زیاده اما من تعجبم از اونایی که چطور با نارضایتیِ از زندگی جسم و روح و روان ِ خودشونو داغون میکنن
************************************************
واقعا یعنی چی نداشتنه ماشین ِ مدل بالایی که سوئیچش ُ بدین دستِ بچه هاتون شده نارضایتی از زندگی
یعنی چی که ویلا نداشتنه توی ِ یه جای ِ خوش آب و هوا که تعطیلات با اهل و عیال سری بهش بزنین ، شده نارضایتی
یعنی چی که دانشگاه نرفتن ِ بچه تون شده نارضایتی ِ شما از زندگی
یعنی چی که خاستگار ِ پولدار نداشتنه دخترتون یعنی نارضایتی ِ شما از زندگی
شما فکر میکنین اون کسی که پدر و مادر نداره حاضره چند تا ماشین ِ مدل بالا بده و یه ساعت کنار ِ پدر و مادرش باشه
شما فکر میکنین داشتنه یه سقف ِ بالای ِ سر ... آرزوی ِ چند نفر توی ِ دنیاست
شما فکر میکنین یه کسی که یه دختر ِ مریض داره حاضره چند تا خاستگارِ پولدار ُ رد کنه اما بچه اش سلامت باشه
تروخدا یه کم بیشتر به اون چیزایی که داریم و چیزایی که آرزوش ُ داریم فکر کنیم
رویا و آرزو داشتن اشکالی نداره
اما خدا نکنه که این آرزو .... رنگ ِ رضایت ِ در زندگیهامونو کمرنگ کنه
***********************************************
داشتنه احساس ِ رضایت و نداشتنه طمع
در زندگی .... یه درس ِ مهم ِ که اگه بلد نیستیم باید یادش بگیریم
چون تا بلد نباشیم نمیتونیم به بچه هامون یادش بدیم
و این یعنی
نه خودمون چیزی از زندگی میفهمیم و نه بچه هامون
***************************************************
به نظر ِ شما چرا یه بچه ای ممکنه با یه خودکار هم خوشحال بشه اما یه بچه دیگه به یه کارتن خودکار هم حسی بهش دست نده
چرا یه خانمی ممکنه با یه شاخه گل و حتی یه روسری که هدیه همسرش ِ خوشحال بشه اما یه خانم ِ دیگه با یه سرویس ِ طلا هم شاکی باشه
چرا یه کسی با داشتنه یه ماشین ِ دست ِ دوم ِ تمیز هم خوشحال ِ اما یکی دیگه پشت ِ فرمون ِ یه ماشین ِ مدل بالا هم لب و لوچه اش آویزونه
چرا یه کسی با خریدنه یه کیلو حلیم و سر سفره افطار بردن شاد میشه اما اون یکی یه فروشگاه ِ مواد غذایی هم سر ِ سفره ش باشه بازم گله داره
واقعا ....... جای ِ چی توی ِ زندگی ِ ماها خالیِ که انقدر یه جاهایی ناشکریم
از ته ِ دلم دعا میکنم که رضایت و قدردانی و شاکر بودن دوباره به زندگیهای ِ ما برگرده
اینجوری شاید بازم طعم ِ خوشبختی رُ احساس کنیم
*********************************************************
(بهانه های کوچک)
بین ِ ما هیچ کس مخالف ِ ثروت نیست
هیچ کس مخالف ثروت و دارایی نیست
هیچ کس مخالف تلاش برای ِ بیشتر داشتنه نیست
و
کسی مخالف ِ درآمد ِ خوب و خونه مناسب نیست
اما .. اما به شرطی که اینا یه مقدمه بشه .. یه مقدمه به حدی که زندگیهامون بگذره .. همین
و اونقدر مشغولمون نکنه که یادمون بره مادرمون چشم براهمونه
یادمون بره پدرمون دوست داره کنارمون بشینه و از روزگار دردو دل کنه
یادمون بره برادرمون به کمکمون نیاز داره و یادمون بره که همسر و بچه هامون هم از ما سهمی دارن
مال و منال خوبه .. ثروت ِ دوست داستنی ای ِ اما نه اونقدر که از ثروتهای ِ بزرگتر غافلمون کنه
چون این ثروتهای ِ بزرگ اگه از دست برن با هیچ مال و منالی برنمیگردن
*************************************
(به رنگ درنگ)
یاد گرفتنه این که توی ِ مسیر ِ زندگی کجاها باید بایستیم
خودش یکی از بزرگترین هنرهاست
************************************
(مناجات)
الهی! یاد تو در میان دل و زبان است و مهر تو میان سر وجان.
الهی! یکتای بی همتایی، قیوم توانایی، بر همه چیز بینایی، در همه حال دانایی، از عیب مصفایی، از شرک مبرایی، اصل هر دوایی، داروی دلهایی،بتو رسد ملک خدایی.
خداوندا،
ما را به صراط المستقیم انسانیت هدایت فرما
و از جهل خود پسندی و ضلالت خود بینی مبرا کن
و به محفل انس ارباب عروج روحانی و مقام قدس اصحاب قلوب عرفانی بار ده
و حجاب ها را از چشم بصیرت ما برافکن
تا به معراج حقیقی نماز اهل نیاز واصل گردیم .
*************************************
- ۹۴/۰۷/۱۰