سرمشق
(1)
همیشه یه چیزی رُ از خدا خواستم اونم این که اگه قراره یه چیز ِ خیلی بزرگ ِ خوبی رُ بهم بده
یه کاری کنه تا دلم به چیزایِ کوچیک و معمولی راضی نشه
این که اگه قراره مزه یه شیرینی ِ بزرگ رُ بچشم ... به شیرینیهای ِ کوچیک و حتی تقلبی سرگرم نشم
***************************************************
(2)
وقتی یه چیزی ، جنسی از حقیقت پیدا میکنه
دیگه تموم نشدنی میشه، چون ، حقیقت .... باطن ِ همه کارهاست
باطنی که در صورتهای ِ مختلفی ، بروز پیدا میکنه
در صورتهایی که رنگ و بوی ِ همون حقیقت رُ دارن
*************************************************
(3)
خدا اصل و اساس ِ همه چیز ِ
اصل و اساسی که اگه از زندگیامون کنار بره ، همه دنیا هم کنارمون باشن بازم زمین خورده ایم و بازنده
برنده های ِ این دنیا کسایی هستن که فقط خدا رُ دارن حتی اگه هیچ چیز ِ دیگه ای نداشته باشن
**********************************************
(4)
اگه دوست دارین ... دل و روح و زندگی تون روشن بشه، تنها نور ِ خاموش نشدنی ِ این دنیا خداست
نور ِ خدا رُ که داشته باشین
همه دل ِ خودتون روشنه هم روشنی ِ راه ِ بقیه میشین
***********************************************
(5)
خیلیا دوست دارن خونه هاشون صفا داشته باشه
دوست دارن جمع ِ خونوادگیشون گرم باشه
دوست دارن خونه براشون یه حریم ِ امن و آرامش بشه
و این رویایی شدنی ِ اگه باور کنیم
که زن لطفات و ریحانه خونه اس
***********************************************
(6)
بعضیا فکر میکنن بچه های ِ امروز با بچه های ِ دیروزی که حالا پدر و مادر ِ امروزن فرق دارن
اما .... ریشه ها یکی ِ و این یعنی بچه های ِ امروز .. جلوتر که نباشن .. عقب تر هم نیستن
چون کوله بار ِ روزهای ِ گذشته و تجربه دیروزیها
راه رُ روشن تر کرده
- ۹۴/۰۶/۰۸