رادیو بدون شایعه

بایگانی
  • ۰
  • ۰


برنامه افق- 5 شنبه

 

گروه فرهنگ و اندیشه رادیو ایران تقدیم میکند

******************************************************

لحظه های آسمانی

******************************************************

به نام ِ خدایی که در برابر ِ او جز خضوع و خشوع شایسته نیست

که هر چه هست همه اوست و ما هیچیم

سلام

*****************************************************

در قراری دوباره به وقت ِ قرین به اذان ظهر ... با دلهامون همراه ِ شماییم و از خدای ِ بزرگ درخواست میکنیم که همه ما رُ در آستان ِ کرم و محبت و لطف ِ خودش جای بده

*******************************************************

خدایی که به دلهای ِ ما نزدیکه و صدای ِ ما رُ میشنوه

****************************************************

خدایی که بزرگی و عظمت و کبریایی فقط و فقط شایسته اونه

*************************************************

خدایی که از بندگانش خضوع میخواد

خضوع و تسلیم در برابر ِ خدایی که جز به سعادت و خیرِ بندگانش امر نمیکنه

**************************************************

پس تکبر ِ بنده .... یعنی راهی که به مقصد نمیرسه

و شاید برای ِ همینه که دلهای ِ متکبر ... جز تاریکی و سرگردونی نصیبی ندارن

**************************************************

دلهایی که به وهم و خیالی پوچ خودشونو برتر از دیگری دونسته و این توهم ِ بی اساس مقدمه سقوطشون میشه

****************************************************

به نظر ِشما برای ِ بنده ای که هیچ چیزی از خودش نداره و هیچ امری به اراده اش نیست

جایی برای ِ تکبر هست

اون هم تکبر در دنیایی که همه چیزش از آن ِ خداست

***************************************************

به نظر ِ شما چرا گاهی قلبهای ِ ما دچار ِ تکبر میشن و راه ِ نجات ِ از این درد چیه؟؟؟؟

شماره تماس:

شماره پیامک:

***************************************************

چند وقته پیش جایی مطلبی خوندم که نویسنده  ، غرور و کبر رُ از زبان ِ خود ِ تکبر تعریف کرده بود

به نظرم مطلب ِ جالبی اومد و دوست دارم قسمتی از اون متن رُ براتون بخونم

اونجا نوشته بود

اسم من غرور ِ...

به داستان زندگی مشترک من و خودت گوش کن ...

من سر تو کلاه مى‌ذارم.

من تو رُ از مقصدى که خدا برات قرار داده گمراه مى‌کنم...

چون غرور یعنی تو باید خودت ُ بری

من نمیذارم تو از زندگیت راضی باشی چون غرور یعنی لیاقت ِ تو خیلی بیشتر از اونی ِ که هستی

من نمیذارم تو هیچ وقت طعم ِ آرامش ُ بچشی چون انقدر وجودت ُ پر میکنم که تو نمیتونی هیچ کسی رُ ببخشی

من نمیذارم تو طعم ِ تقوا رُ بچشی چون غرور نمیذاره تو خطاهات ُ قبول کنی و درستشون کنی

من تو رُ از داشتن دوستای ِ واقعى محروم مى‌کنم ...

چون  با تکبرت هیچکس خودِ واقعى تو رُ نمیشناسه

من تو رُ از داشتن عشق حقیقى محروم مى‌کنم ...

چون عشق حقیقى نیازمند فداکارى و از خود گذشتگى ِ

من تو رُ از شکر کردن به درگاه خدا باز مى‌دارم ...

چون تو رُ متقاعد مى‌کنم که باید همه چیز رُ در خودت جستجو کنى.

اسم من غرور ِ. من سر تو کلاه مى‌ذارم.

و با همه اینا تو منو دوست داری

چون فکر میکنی که من بزرگت میکنم

امّا این‌ها واقعیت نداره

من فقط میخوام تو ر ُ گمراه کنم و کاری کنم که اشتباه بری

صادقانه بگم خدا به تو همه چی برای ِ خوشبختیت داده و تو

تا زمانی که به من اعتماد داشته باشى و به من بچسبى هرگز نخواهى فهمید که چطور خوشبخت زندگی کنی

*****

کاش ماها یادمون نره که دنیا دو روز ِ

آن روزی که با ماست ، مغرور نشیم

و اون روزی که علیه ماست ، صبور باشیم

چون هر دوتاش  پایان پذیرن

************************************************************

در روایت است که روزى حضرت عیسى (ع) از صحرایى مى‏گذشت. در راه به عبادت‏گاهى رسید که عابدى در آن‏جا زندگى مى‏کرد. حضرت با او مشغول سخن گفتن شد. در این هنگام جوانى که به کارهاى زشت و ناروا مشهور بود از آن‏جا گذشت.

وقتى چشمش به حضرت عیسى (ع) و مرد عابد افتاد، پایش سست شد و از رفتن باز ماند و همان‏جا ایستاد و گفت:

خدایا من از کردار زشت خویش شرمنده ‏ام. اکنون اگر پیامبرت مرا ببیند و سرزنشم کند، چه کنم؟ خدایا! عذرم را بپذیر و آبرویم را مبر.

مرد عابد تا آن جوان را دید سر به آسمان بلند کرد و گفت:

خدایا! مرا در قیامت با این جوان گناه‏کار محشور مکن.

در این هنگام خداى برترین به پیامبرش وحى فرمود که به این عابد بگو:

ما دعایت را مستجاب کردیم و تو را با این جوان محشور نمیکنیم،

چرا که او به دلیل توبه و پشیمانى، اهل بهشت است و تو به دلیل غرور و خودبینى، اهل دوزخ.

**********************************************************

حضرت امام باقر علیه السلام : هیچ مقدارى از تکبّر به دل آدمى راه نیابد، مگر این که به همان اندازه، کم باشد یا زیاد، از خردش کاسته شود .

************************************************************

از ملانصرالدین پرسیدند: تو که می گویی از اولیا هستی چطوری می خواهی این مسئله را ثابت کنی؟ ملا گفت: من به هر درختی اشاره کنم سریع پیش من می آید. ملانصرالدین سه بار درخت را صدا زد و گفت: ای درخت پیش من بیا. اما حتی برگ درخت هم تکان نخورد. ملا آرام به طرف درخت رفت و ایستاد. او را مسخره کردند و گفتند: درخت که جلو نیامد، چرا تو خودت جلو رفتی؟ ملانصرالدین جواب داد: اولیا کبر و غرور ندارند، اگر درخت پیش من نیامد من پیش درخت می روم. ...

******************************************************

غرور هدیه شیطان است و عشق هدیه خداوند.

ما هدیه شیطان را به هم میدهیم ولی هدیه خدا را از یکدیگر پنهان میکنیم

********************************************************

قصه تکبر و غرور ... قصه مَن هاست

قصه منی که اگه یه کم بهتر بهش نگاه کنیم میبینیم که توی ِ این دنیا هیچ  منی ابدی نیست

و اونایی که سنگینی ِ کبر روی ِ شونه هاشونه

به توهم دلخوشن

به توهم ِ این که کسی هستن

اما .... همه ما هیچیم و هر چی هست خداست

و این یعنی دلهای ِ متکبر .. بازنده ان

************************************************************

بزرگی میگفت : میگفت :

برای رسیدن تا به کبریا ؛

باید نه کبر داشت ، نه ریا ...

*************************************************************

(بهانه های کوچک)

هیچ کدوم از ما تکبرر ُ دوست نداریم  فقط  نمیدونم چرا با این اوصاف یه چیزایی رُ یادمون میره

یه چیزایی مثل ِ این که اگه ما متکبر نباشیم از تکبر دیگران  هم شکایت نمیکنیم

این که تواضعِ بی جا آخرین حد تکبر ِ

این که آدم ِ هیچ کس نظر ِ واقعیش ُ به یه آدم ِ متکبر نمیگه

این که آدمهای ِ متکبر هیچ دوست داشته نمیشن .. تحمل میشن

این که تکبر غیر ِ قابل تحمل ترین احساس دنیاست

و این که متکبرها واقعا ... آدمهای ِ سطحی ای هستن چون با کمی نگاه کردنه به دنیا

به راحتی باور میکنیم که ما هیچی از خودمون نداریم و هر چی هست از خداست

با این اوصاف متکبر بودن به هیچ .... جای ِ حیرت داره

****************************************************


 

 

 

 

 

 

  • ۹۴/۰۵/۰۷
  • رادیو بدون شایعه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی