رادیو بدون شایعه

بایگانی
  • ۰
  • ۰

برنامه دلدلدگان

(آنونس)

این فصلی عاشقانه است  در شرح ِ امید ِ وصال

در قراری

به رسم ِ

دلدادگان

************************************************

آرام ِ دل میشود ... قرار ِ عاشقی مان

در فصل ِ

دلدادگان

**********************************************

این نشانی از روزهای ِ وصل است

قراری از جنس ِ آرزو

و انتظاری که به آخر میرسد در قرارِ

دلدادگان

**************************************************

(ربط آثار هنرمندان و شعرا)

آدم وقتی کسی رُ دوست داره سعی میکنه که ازش حرف بزنه

بنویسه

و یه جوری محبتش ُ به کسی که دوست داره نشون بده

این وسط هر کی به زبون ِ خودش حرف میزنه

نقاش با نقشی که میزنه

نویسنده با قصه ای که مینویسه

و شاعر با شعری ترنم ِ دلش ُ و وصف ِ دل گویه هاش

با شما پای ِ شنیدنه حرفهایی از جنس ِ عشق مینشینیم

***************************************************

(دل نوشته ها)

یک روز می افتد ؛

آن اتفاق خوب را می گویم ...

من به افتادنی که برخاستن اوست ایمان دارم ؛

هر لحظه ، هر روز ، هر جمعه ...

السلام علیک یا صاحب الزمان

****************************************************

به نظر ِ شما ممکنه منتظر مهمان عزیزی باشی  ولی مهیای پذیرش اون نباشی ؟!

البته که غیر ممکنه !

افسوس که ما " غیر ممکن "  رو ممکن ساختیم و " ممکن " رو غیر ممکن ...

در وبلاگی چه زیبا نوشته شده بود که :

" امام زمان آمدنی نیست ، بلکه آوردنی است. "

و این جمعه هم گذشت ...

*************************************************

کارنامه‌ام
پر از تقلب و گناه
خط خطی سیاه
هیچ وقت درسخوان نبوده‌ام ولی
در شب تولدت
مثل کاج
توی طاق نصرت محله کار کرده‌ام
شاخه‌های خشک داربست را
بهار کرده‌ام
*
راستی دو روز قبل
سرزده به خانه‌ی دل امید - همکلاسی‌ام - سر زدی
ولی چرا
به خانه‌ی حقیر قلب من نیامدی؟
رد شدم، قبول
ولی به من بگو
کی به من اجازه‌ی عبور می‌دهی؟
راستی اگر ببینمت
به من هر چه خواستم می‌دهی؟
کارنامه‌ی مرا
دست راستم می‌دهی؟
نا امید نیستم ولی به خاطر خدا
از کنار نمره‌های زیر ده عبور کن!
ای عصاره گل محمدی!
فصل امتحان سخت ما ظهور کن !

******************************************

تا کی برای دیدن رویت دعا کنم؟

تا کی دو دست خویش به سوی خدا کنم؟

در پیشگاه قدس تو از خاک کمترم

بگذار خاک پای تو را توتیا کنم

امّید زندگانی من ، مهدی عزیز!

من آمدم به درگه تو التجا کنم

با این زبان الکن و این طبع نارسا

هر جا روم برای ظهورت دعا کنم

جبریل مفتخر به گدایی کوی توست

لایق نیَم گدای تو خود را صدا کنم

با نامه ای سیاه به درگاهت آمدم

شاید تو را ز آمدن خود رضا کنم

************************************************

می نویسم که شب تار، سحر می گردد

یک نفر مانده از این قوم، که برمی گردد...

یا صاحب الزمان ادرکنی

**********************************************

با امید به تماشای ِ روز های ِ خوب ِ وصال شما رُ به محبت ِ خدای ِ بزرگ میسپایم

  • ۹۴/۰۳/۰۲
  • رادیو بدون شایعه

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی